فقیهه سلطانی و تعجب ریاست جمهوری
روزنامه تماشا: فقیهه سلطانی بازیگر سینما و تلویزیون به تازگی در گفت و گویی با «سوره سینما» با انتقاد از دستمزدهای پیشنهادی به بازیگران زن گفته است: «واقعا با مبالغی روبرو می شوم که هیچ ارزش مادی برای من ندارد. دستمزدی که به بازیگران زن پیشنهاد می دهند دستمزد یک کارگر هم نیست. نمی خواهم شأن کارگران عزیز را پایین بیاورم.
قصدم نقد دستمزدهای غیراصولی و غیرحرفه ای است که حتی سابقه 20 ساله بازیگر را در آن لحاظ نمی کنند. چند وقت پیش دستمزد دوازده سال پیش را به من پیشنهاد کردند. روی چه حسابی باید با نرخ دوازده سال پیش سر کار بروم. چه کسی این شکل برخورد را تعریف کرده است.
بعضی وقت ها دستمزدها را آنقدر دیر پرداخت می کنند که چاره ای جز شکایت برای بازیگر باقی نمی ماند. من چندین بار از تهیه کنندگان شکایت کردم و حتی تا پای حکم ممنوع الکار کردن یک تهیه کننده ماجرا را پیگیری کردم اما انگار برای این طیفی از تهیه کنندگان ممنوع الکار شدن مهم نیست.
ما بازیگران برای پیگیری این ماجرا دستمان به جایی بند نیست. من حتی به آقای رئیس جمهور نامه نوشتم و شکایت کردم و وضعیت دستمزدهای ناچیز بازیگران خانم را توضیح دادم. از دفتر ریاست جمهوری به من تلفن شد و اظهار تعجب کردند از این وضعیت. به هر حال نمی دانم بی توجهی به دستمزد خانم های بازیگر از کجا ناشی می شود.
شاید تهیه کنندگان با خود فکر می کنند که خانم ها همه پول هایشان را خرج لوازم آرایش و هزینه هایی از این قبیل می کنند اما واقعیت این است که اجاره خانه و هزینه زندگی اینقدرها هم شوخی نیست و زنان باید برای استقلال خود زحمت بیشتری بکشند.
ورود عسل بدیعی به سینما با یک تعهد کتبی
خبرگزاری برنا: حمید رضا صلاحمند کارگردان سینما گفت: در فیلم سینمایی «بودن یا نبودن» در مرحله پیش تولید و انتخاب بازیگر با این پروژه همکاری میکردم.
او در مورد انتخاب عسل بدیعی به عنوان بازیگر در این اثر گفت: برای انتخاب بازیگر فیلم «بودن یا نبودن» ما ازافراد زیادی اعم از چهرههای سرشناس و آماتور تست گرفتیم اما هیچ یک از آنها نتوانستند آن طور که باید نظر کیانوش عیاری را جلب کنند.
به همین دلیل مرحله گرفتن تست طولانی شد تا اینکه نوبت به «عسل بدیعی» رسید. وقتی از او تست گرفتیم من و آقای عیاری هر دو به یکدیگر نگاه کردیم و متوجه شدیم او همان بازیگری است که ما به دنبالش بودیم، چرا که نوع نگاه و چهره معصومانه بدیعی دقیقا همان چیزی بود که میخواستیم. به همین خاطر کیانوش عیاری به من گفت هر طور که شده من او را برای این نقش میخواهم.
کارگردان «نیش زنبور» و «زمانه» اضافه کرد: بعد از انتخاب او، ما متوجه شدیم یک مشکل بزرگ پیش روی ما قرار دارد و آن این است که پدر و مادر عسل بدیعی به هیچ وجه حاضر نیستند که او وارد عرصه بازیگری شود. به همین علت ما از مادر مرحومه بدیعی خواستیم که به دفتر فیلمسازی ما بیایید. مدتها با هم مذاکره کردیم و من برای ایشان تشریح کردم که کار در این محیط در سلامت کامل انجام میشود.
بعد از رایزنی با مادر عسل برای راضی کردن پدر ایشان راهی محل کارشان در وزارت نفت شدم. پدر ایشان معتقد بودند که عسل بهتر است در حوزه رشته دانشگاهیاش فعالیت کند. سرانجام بعد از رایزنیهای بسیار، من تعهد کتبی به پدر ایشان دادم که از هر جهت محیط کاری سالم را برای دخترشان فراهم کنم و خب ایشان هم این لطف را داشتند و در خواست ما را قبول کردند.
صلاحمند گفت: خوشبختانه بدیعی در فیلم «بودن یا نبودن» بسیار درخشید و به ما ثابت کرد بیدلیل نبود که کیانوش عیاری برای حضورش تا این حد پافشاری کند. خوشبختانه او بازیگر سلامتی بود و تا به آخر هم توانست معصومیت و حسن رفتارش را حفظ کند.
او تصریح کرد: به عقیده من سلامت و نجابت عسل بدیعی بیش از ظرفیت سینمای ایران بود و بدیعی در مسیر شهرتش هیچگاه دستخوش تغییرات رفتاری نشد و همچنان اصالت رفتاری خودش را حفظ کرد.
کارگردان سریال «بچهها نگاه میکنند» تصریح کرد: به واسطه پافشاری که برای حضور بدیعی در عرصه بازیگری داشتم و از سویی وساطتی که نزد خانوادهاش کردم و رفتار با وقار و خانواده دوستانه آن مرحومه، همواره تعلق خاطر بسیاری به کارهای او داشتم و با علاقه خاصی آثارش را دنبال میکردم.
این سینماگر گفت: خبرفوت «عسل بدیعی» برای من یک شوک بزرگ محسوب میشد. امیدوارم روح او غرق در رحمت باشد.
زوج معروف سینمایی از هم جدا شدند؟
آفتاب: برخی منابع خبری ادعا می کنند که این زوج مشهور در طول تابستان برای مدتی از هم جدا شده اند.
این زوج که ۱۲ سال است با هم ازدواج کرده اند در طول چند سال گذشته با مشکلات بسیار زیادی روبرو شدند . بیماری سرطان مایکل ، زندانی شدن پسر مایکل و بیماری افسردگی کاترین از جمله این مشکلات بودند.
برخی منابع خبری ادعا می کنند که مایکل ۶۸ ساله برای مدتی از کاترین ۴۳ ساله و دو فرزند شان جدا شده و در جای دیگری جدا از آنها زندگی کرده است.
یک منبع خبری گفت:« در طول مدتی که مایکل با بیماری سرطان دست و پنجه نرم می کرد ، کاترین بخاطر بیماری افسردگی تحت درمان بود و پسر مایکل با نام کامرون به زندان رفته بود ، ظاهرا" این زوج به این نتیجه رسیده بودند که برای مدتی نمی توانند با هم زندگی کنند.»
« به همین دلیل مایکل برای مدت کوتاهی به یک خانه اجاره ای رفت . مشکل آنها آنقدر حاد بود که ممکن بود حتی به جدایی دائمی و طلاق هم بینجامد.»
« در آن زمان کاترین بخاطر بیماری روانی خود قرص های قوی مصرف می کرد و اگرچه این قرص ها به نوعی به درمان افسردگی او کمک می کردند اما از طرف دیگر باعث بوجود آمدن تغییرات زیادی در رفتار کاترین شده بودند و درواقع این قرص ها در بروز مشکل در روابط این زوج نقش بسیار زیادی ایفا کردند.»
«بناربراین مایکل برای مدتی در یک ملک اجاره ای که صاحب آن یکی از دوستان مالتی میلیونر آنها بود ماند . این ملک بزرگ یک خانه ۹ اتاق خوابه بود و فقط چند مایل با خانه مشترک او و کاترین فاصله داشت.»
« اما کاترین قصد داشت هرطور که ممکن است ازدواجش را حفظ کند زیرا او هنوز هم خیلی مایکل را دوست دارد ، بنا براین این زوج بخاطر فرزندانشان مشکلاتشان را حل کردند و دوباره خانواده را دورهم جمع کردند.»
حميد گودرزي زن ذليل است؟
مجله ایده آل: عادت كردهايم كه هرچندوقت يكبار منتظر يك سريال پرسروصدا از او باشيم. بازيگري كه بعد از درخشش در سريال «مسافري از هند» خيليها روي آينده روشن و اقبال بلندش در سينما و تلویزیون شرط ميبستند. اما به جز حضور در فيلم مجنون ليلي، اتفاق ديگري نيفتاد. اينكه بخت با او يار نبوده يا هر دليل ديگري چيزهايي نيست كه بخواهيم حالا موشكافيشان كنيم. او دوباره با سريال «زمانه» برگشته تا يك تلنگر ديگر براي همه آنهايي باشد كه در تمام اين سالها حميد گودرزي و بازيهايش را دنبال كردهاند. يك بهانه خوب براي گپ و گفت با بازيگري كه بيشتر از هرچيز ديگري اينبار از زندگي شخصي و روحياتش ميگويد. چيزهايي كه شايد تا حالا از زبان او نشنيده بوديد.
چند سال است كه بازيگري را شروع كردي؟
از سال 74 با سريال «داني و من»
چند وقت است كه ازدواج كردي؟
7سال است.
شنيدهايم كه حميد گودرزي زنذليل است؟
بله (ميخندد).
از شوخي گذشته چقدر از خانمت حساب ميبري؟
به هر حال وقتي متاهل ميشوي و ازدواج ميكني، بايد از همسرت حساب ببري. بالاخره زندگيات شده است «ما» و ديگر «من» وجود ندارد. من كوچكتر از آن هستم كه بخواهم نصيحت كنم اما فكر ميكنم ما جوانها بايد حد وسط را داشته باشيم تا زندگي مشتركمان ادامهدار و بنيان آن محكم شود. فكر ميكنم بايد توقعهاي بيجا را در زندگي مشترك دور كرد.
يعني معتقدي تقسيم كردن زندگي بين زن و شوهر به نفع آنهاست؟
بله. به نظرم زن و شوهر در زندگي مشترك بايد توانمنديهاي يكديگر را بشناسند و نسبت به آن توانمنديها از هم انتظار داشته باشند. اين مسئله باعث ميشود، زندگيها دوام پيدا كند.
مردم نقش منفي را تف و لعنت ميكنند
به نظر ميآيد جديدا به ژانر طنز علاقه پيدا كردهاي آيا ميخواهي در اين ژانر بازي را ادامه دهي؟
براي من فرقي نميكند در چه ژانري بازي كنم؛ چه كمدي، چه ملودرام. اما فقط نقش مثبت بازي ميكنم. در كل بازي در نقش منفي را نميپذيرم چون مردم كاراكترهاي منفي را دوست ندارند.
يعني تا بهحال نقش منفي بازي نكردي؟
نه خدا را شكر. فقط در سريال «مسافري از هند» نقشم كمي منفي به نظر ميرسيد اما در نهايت آن نقش را تبديل به جوان متعصبي كردم كه روي خانوادهاش تعصب دارد. در مملكت ما اينطور جا افتاده است كه اگر كسي نقش منفي بازي كند، مردم تا آخر كار، او را نفرين ميكنند. خود من هم همينطور هستم از دست نقش منفيها حرص ميخورم به خصوص وقتي كه بازيگر، آن نقش را خوب بازي نكرده باشد. يادم ميآيد در يك فيلم از گاوصندوق پدرم دزدي كردم، چشمتان روز بد نبيند از فرداي آن روز هر كسي من را ميديد ميگفت، آقاي گودرزي از شما بعيد بود (ميخندد).
دستمزدم را ندادند، من را كشتند
ماجراي بازي تو در سريال «قلب يخي» چه بود؟ چرا يكدفعه از فيلم حذف شدي؟
وقتي در سريال «قلب يخي» شروع به بازي كردم، متوجه شدم بعضي از دوستان قصد دارند از من سوءاستفادههايي كنند كه اين مسئله منجر به بههمخوردن رابطه من با آنها و ايجاد دعوا و مشكل شد. همين مشكل باعث شد داستان سريال را تغيير دهند و زودهنگام در سريال كشته شوم. اگر دقت كنيد اين سريال تنها كاري است كه من يكدفعه از آن حذف ميشوم (ميخندد).ناگفته نماند منشا بيشتر مشكلات من با آن گروه، مشكلات مالي بود. به هر حال كار كردن و رفاقت دوطرفه است اما انگار در مورد آن رابطه اين اتفاق نيفتاد. به من گفتند، نهتنها دستمزدت را پرداخت نميكنيم بلكه تو را ميكشيم، ديگران هم حرف اضافه بزنند آنها را هم ميكشيم (البته در سريال) خلاصه اين مسائل تمام شد. سري دوم «قلب يخي» ساخته شد. من ديدم دوباره عكس من روي پوستر فيلم هست. من از همين جا اعلام ميكنم من در قلب يخي دوم بازي نكردهام و هرگونه عكس و اسمي كه در اين سريال از من زده شده است به دليل فروش سيديهايشان است. اين كار فرهنگي نيست. روي جلد سيدي عكسي باشد كه داخل پكيج، خبري از آن فرد نيست. ما اگر مدعي هستيم كار فرهنگي انجام ميدهيم و به هنرمندانمان ارزش ميگذاريم نبايد اين كار را انجام دهيم.
دستان شكيبايي را بوسيدم
من از علاقهمندان خسرو شكيبايي بودم. افتخار اين را داشتم كه دست ايشان را ببوسم و اولين كسي بودم كه همراه با بيژنبنفشهخواه صداي ايشان را بازي كردم. مدتها تمرين كردم كه بتوانم صداي ايشان را دربياورم.
شاگرد استاد نوري بودم
شنيدهام ميخواهي در يك گروه موسيقي بخواني. درست است؟
يك صحبتهايي كردهايم. هنوز مشخص نيست كه اين اتفاق بيفتد يا نه. من به خوانندگي علاقه دارم اما فكر ميكنم بايد نگاهت به هنر عميق باشد اگر ميخواهي خواننده باشي يا بازيگر بايد خيلي جدي حرفه مورد علاقهات را دنبال كني. فكر نكنيم كار هنري شوخي است و جا پاي يكديگر نگذاريم. من در 17سالگي به كلاسهاي سولفژ ميرفتم، شاگرد استاد نوري هم بودم، دورههاي آقاي راستگفتار را هم گذراندهام. در واقع الفباي ابتدايي موسيقي را ياد گرفتم.
همسرم پولدار است!
باتوجه به اينكه رشته تحصيليات كارگرداني است، تصميم نداري كارگرداني را هم تجربه كني؟
فعلا تصميم ندارم. دوست دارم وقتي پختهتر كه شدم و تجارب بيشتري به دست آوردم سراغ كارگرداني بروم. فكر ميكنم وقتي ميخواهي در مقام كارگردان ظاهر شوي بايد حرفي براي گفتن داشته باشي. يك حرف جديد كه قبليها نزده باشند و ارزش مطرح شدن داشته باشد.
هيچوقت غم نان باعث شد در كاري كه دلت نميخواهد بازي كني؟
نه، هيچ وقت
يعني كسب و كار ديگري داري؟
نه. وضع مالي خانمم خوب است (ميخندد).
يعني داماد سرخانهاي؟
نه، داماد سرخانه چيست؟! از نظر من در سينماي ايران در طول سال يك تا 3 فيلم خوب ساخته ميشود، يعني 99درصد فيلمهاخوب نيست. از كجا معلوم اين 3 فيلم خوب در خانه من را بزند. كسي هم نيستم كه بروم سراغ كارگردانها و بگويم لطفا اين نقش را به من بدهيد.
اسپيکر سرخودم
يعني ميگويي اين اتفاقها در سينماي ما پيش ميآيد؟ و بازيگرها بايد دنبال نقش بدوند.
بله، من رودربايستي ندارم. در برنامه هفت آقاي جيراني هم بارها گفتم ميخواهم بيايم و حرفهايم را بازگو كنم اما متاسفانه اين فرصت پيش نيامد. در سينما يا بايد وارد يك باند و گروه شوي يا تنها بماني. من جزو كساني هستم كه بدون باند و گروه خاصي كارم را ادامه دادم. در واقع هميشه خودم اسپيكر سرخود بودم.
البته اين اتفاق خوبي است كه تو روي پاي خودت ايستادي و تنها حامي تو خانوادهات بودند. واقعيت هم اين است كه وقتي خانواده تو همراهت هستند و از تو حمايت ميكنند تو با دلگرمي بيشتر كارت را ادامه ميدهي و نتيجهاش ميشود حميد گودرزي كه مردم كارهايش را دوست دارند.
بله، اول به خدا تكيه ميكنم و بعد خانوادهام و دوستان خوبي كه ياريام ميكنند.
ترسيدم بينيام صدمه ببيند، بوكس را كنار گذاشتم
تو با اين روحيات لطيف و عاشقانهاي كه داري، چطور شد از بين رشتههاي ورزشي سراغ بوكس رفتي؟
من 3 ماه دوره بوكس ديدم. به دليل بازي در سريال «مسافري از هند» اين دوره را گذراندم. اما خيلي زود اين رشته ورزشي را كنار گذاشتم و ترس اين را داشتم كه بينيام صدمه ببيند و آروزهايم به باد برود. اما اهل ورزش هستم هيچكس در پينگپنگ حريف من نميشود، در فوتبال گل كوچك هم حرفهاي هستم، در تيراندازي و شنا هم ميتوانم با دوستان رقابت كنم. فقط سواركاري را تجربه نكردم، به اين دليل كه ميترسم از روي اسب بيفتم و دندههايم صدمه ببيند.
به نظر ميآيد خيلي به سلامتت توجه ميكني؟
دقيقا اينطور است. نه به اين دليل كه بازيگرم بلكه فكر ميكنم همه بايد با ورزش و رسيدي به خود، مراقب طول عمرمان باشيم.
كتابهايم را فروختم، چاقاله بادام گرفتم
در كودكيام بچه شر و شيطاني بودم. يادم ميآيد فصل بهار بود و گوجهسبز تازه به بازار آمده بود. به پدرم گفتم برايم گوجهسبز بخر اما نخريد. من به مدرسه رفتم و دوستي داشتم به اسم روحي. به من گفت اگر كتابهايمان را به او بدهيم آنها را به شكل قيف درميآورد و در عوض آن به ما يك سير گوجهسبز ميدهد. من هم كتابهاي علوم، رياضي و ديكتهام را به او دادم. دوستم نامردي كرد و گفت تعداد كتابهايت كم است به جاي گوجهسبز، چاقاله بادام به من داد. خلاصه جاي شما خالي آن شب يك كتك مفصل خوردم.
دعا میکنم پرچم ایران همیشه بالا باشد
در زندگيات چقدر دعا ميكني؟ منظورم اين است كه آدم معتقدي هستي؟
اگر خدا قبول كند خيلي دعا ميكنم. به نظرم كسي كه معتقد نيست اصلا انسان نيست. هر كسي بايد در زندگي به چيزهايي معتقد باشد. عقيده دارم نبايد به كسي كه به چيزي اعتقاد ندارد، اطمينان كرد. چنين كسي را نبايد به خانهات راه بدهي و بايد از اين طيف افراد دوري كرد.
وقتي زندگيات دچار مشكل ميشود چطور با خدا راز و نياز ميكني؟
اول ميخواهم چيزي كه صلاح من است برايم پيش بيايد. چند وقت پيش رباط پايم پاره شد و همين مسئله باعث شد چند وقتي كار نكنم. دچار ترديد و دودلي شده بودم كه نكند فراموش شدهام. همان زمان از خدا خواستم هرچه صلاح من است برايم پيش بيايد و همينطور هم شد. در كل دعاي هميشگيام اين است خدايا پرچم ايران و ايراني هميشه بالا باشد.
شراره رخام و دلیل جراحی زیبایی +عکس
افکار نیوز: شراره رخام سال هاست که در حوزه بازیگری در سینما و تلویزیون فعالیت می کند. حضور در فیلم دختران انتظار در کنار بازیگرانی مثل نیکی کریمی و پارسا پیروزفر توانایی های این بازیگر را بیشتر نشان داد. این روزها فیلم "نیم کیلو باش مرد باش" با بازی شراره رخام وارد شبکه نمایش خانگی شده است.
یک بازیگر چقدر باید به زیبایی ظاهر و تناسب اندامش اهمیت بدهد؟
وقتی خدا نعمتی را به انسان می دهد باید به آن توجه و در خفظش تلاش کند این روزها علم پزشکی در عرصه زیبایی پیشرفت های زیادی داشته است. به نظر من هر چقدر آدم ها زیبا و آراسته تر به نظر برسند می توانند در شغلشان و ارتباط با دیگران موفق تر عمل کنند. اهمیت این زیبایی در بازیگری دوچندان است.
جراحی های زیبایی چطور می تواند به آراستگی چهره آدم ها کمک کند؟
قبول دارم که متاسفانه خیلی از ما در انجام این کار دچار افراط می شویم تا آنجا که گاهی حتی چهره از شکل طبیعی اش خارج و مصنوعی می شود.
نظرتان درباره زیبایی به اصطلاح عروسکی که این روزها مد شده، چیست؟
با این نوع زیبایی ها مخالف هستم ولی خودم چند سال قبل جراحی زیبایی انجام داده و در لب هایم تزریق کردم.
این کار را به دلیل شغلتان انجام دادید؟
نه زیبایی را برای خودم به عنوان یک تمایل شخصی می خواستم و بر اساس توصیه کارگردان یا فیلمسازان این کار ار انجام ندادم. این عمل آن موقع در جامعه هنوز متداول نشده بود. اما بعد از آن با واکنش های منفی برخی ازهمکاران و مردم هم روبرو شدم که می گفتند چهره ام مصنوعی شده است.
این اظهار نظرها دوستانه بود؟
نمی دانم شاید برخی اظهار نظرها بر اساس حسادت بود و برخی هم از کاه کوه ساختند. اما به جرات می توانم بگویم ۷۰ درصد بازیگران زن سینما عمل زیابیی بینی و لب انجام داده اند، گونه گذاشته اند و پوستشان را کشیده اند اما من فقط یک عمل ساده زیبایی انجام دادم و در معرض حمله قرار گرفتم به دلیل همین حواشی در این چند ساله نقش های تاریخی به من پیشنهاد نمی شد.
در حالی که خیلی از بازیگران زن و مرد که سریال تاریخی بازی می کنند. انواع و اقسام عمل های زیبایی انجم داده اند و بینی خیلی از بازیگران مردی هم که فیلم تاریخی بازی می کنند به شکلی خیلی واضح عمل شده است. متاسفانه جراحی زیبایی من به سوژه مخالفانم تبدیل شد. همین جا هم می گویم که اشتباه کردم و اگر زمان به عقب برگردد هرگز این کار را انجام نمی دهم.
به خاطر حرف و حدیث هایی که به وجود آمد. این حرف را می زنید؟
بخشی از آن مربوط به واکنش هاست ولی بخش مهم ترش به سلیقه خودم برمی گردد که تغییر کرده و دیگر به این مدل لب علاقه ای ندارم.
آدم تنوع طلبی هستید؟
نه سلیقه همه آدم ها به مرور زمان تغییر می کند. با چند پزشک صحبت و در چند مرحله ژله لبم را تخلیه کرده ام. الان چهره ام خیلی تغییر کرده و مثل سابق شده است.
گلایه های زن بازیگری که خواننده شد
افکار نیوز: بازیگر سریالهای عطاران پس از ورود به عرصه خوانندگی: انگار قصوری از من سر زده/ از مسئولین صدا و سیما سوال کنید که چرا من نیستم.
مریم امیرجلالی بازیگر سینما و تلویزیون که با بازی در مجموعههای طنز سیما از قبیل «خانه به دوش» و «ترش و شیرین» به شهرت رسید با حضور در برنامه صبح شبکه سه تلویحا اعلام کرد که به دلیل ورودش به عرصه خوانندگی، با دستور مسئولان صدا و سیما دیگر نمیتواند در مجموعهای بازی کند.
امیرجلالی در بخشی از صحبتهایش در برنامه ویتامین۳ عنوان کرد: "انگار قصوری از من سر زده. مردم از من میپرسند چرا نیستی؟ این را از من سوال نکنید از مسئولین صدا و سیما سوال کنید که چرا من نیستم. من دوست دارم کنار مردم باشم ولی سعادت یاری نمیکند. انشالله فقط بتوانم این مردم عزیزی که انقدر نسبت به من محبت و علاقه دارند را در کنسرتهایم ببینم."
مریم امیرجلالی اواخر شهریور ماه امسال در قالب گروه موسیقی سنتی "بیان" کنسرتی را در تالار وحدت به روی صحنه برد که با بازخوردهای متقاوتی رو به رو شد. او اعلام کرد از آن تاریخ تا به امروز نتوانسته در مجموعهای نقش آفرینی کند.
هنرپیشه معروف، در 67 سالگی پدر شد!
به گزارش برترین ها، مارتین که استعداد های فراوانی دارد و حرفه او به عنوان نویسنده و بازیگر به بیش از 45 سال پیش برمی گردد در فیلم هایی همچون "Parenthood”، "Cheaper by the Dozen” و "Father of the Bride” بازی کرده است.
مارتین که سه بار میزبان و مجری مراسم اسکار بوده است، در سال 2007 با خانم استرینگ فیلد، نویسنده سابق مجله نیویورکر، ازدواج کرد. ازدواج هشت ساله او با بازیگر بریتانیایی، ویکتوریا تننت، در سال 1994 به طلاق انجامید.