فیلمهای روز جهان (2)
ماهنامه سینمایی فیلم:
تغییر بازی Game Change
كارگردان: جی روچ، فیلمنامه: دنی استرانگ، بازیگران: جولین مور (سارا پلین)، اد هریس (جان مككین)، وودی هارلسن (استیو اشمیت). محصول ۲۰۱۲، ۱۱۸ دقیقه.
در كوران مبازرات انتخاباتی ریاستجمهوری سال ۲۰۰۸ در ایالات متحده، سرا پلین كه فرماندار ایالت الاسكاست به عنوان جانشین رییسجمهور در كمپین جان مككین جمهوریخواه معرفی میشود اما پلین آشنایی زیادی با قوانین حاكم بر ردههای بالایی سیاست آمریكا ندارد...
میان ماندن و رفتن
یکی از شگفتیهای انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۰۸ آمریکا، اعلام نام سارا پلین به عنوان معاون جان مککین، رقیب باراک اوباما بود. با این خبر، نام سارا پلین به عنوان نخستین زنی که حزب جمهوریخواه برای دومین مقام مهم کشور در نظر گرفته، در تاریخ آمریکا ثبت شد. اما این پایان خبرسازی پلین نبود. این زن ویژگیهایی دارد که باعث شد خیلی زود مورد توجه رسانهها قرار بگیرد و نامش در اکثر نوشتههایی که دربارهی انتخابات تاریخی ۲۰۰۸ آمریکا منشر شده، بارها تکرار شود. یکی از این آثار، کتاب تغییر بازی نوشتهی جان هیلمن و مارک هاپرین است. در فیلمی که با همین نام و بر اساس این کتاب ساخته شده، جولین مور در نقش سارا پلین برای جبران مشکل کمبود رأی مککین (اد هریس) در بین زنان حزب، به کار فرا خوانده میشود.
او فرماندار ایالت آلاسکاست و با محبوبیتی ۸۰ درصدی در بین مردم آن ایالت، رکوردی بیسابقه را برای خود ثبت کرده است. نخستین بار که سارا پلین را میبینیم، با دخترانش مشغول قدم زدن در شهر بازی و گوش سپردن به درددل یکی از شهروندان دربارهی افزایش قیمت گاز است. اهمیت این سکانس، شناختیست که از سارا پلین به ما میدهد. زنی که بخش زیادی از محبوبیتش را مرهون رابطهی صمیمانهاش با مردم و ادارهی ایالتش به شیوهای عامیانه (نه عوامفریبانه) است. اکنون سارا پلین در پی تماس مککین وارد عرصهای میشود که در آن رفتارهای خودمانی جایی ندارد. گرچه او در نخستین نطق انتخاباتیاش موفق میشود با همین رویکرد، بسیاری را طرفدار خود کند اما در ادامه بیخبریاش از وضعیت اقتصادی و بهویژه عرصهی بینالملل، او را به سوژهی برنامههای طنز تلویزیونی بدل میکند و دلیل انتخاب چنین فرد کمسوادی برای نشستن بر دومین صندلی مهم سیاست آمریکا، به پرسش مهم رسانهها از مککین بدل میشود.
ناآگاهی پلین، او را از زنی مستقل و معتمد به نفس، بدل به انسانی خودباخته و عصبی میکند. جذابیت تغییر بازی در همین نوسان رفتاری پلین و تلاش مشاوران مککین برای حل این مشکل نهفته است. به این ترتیب بر خلاف ظاهر فیلم، باید گفت تغییر بازی مطلقاً اثری سیاسی نیست. روایت اصلی، تلاشهای زنیست برای تغییر جایگاه خود در زندگی حرفهایاش. بستر این مبارزه، عرصهی سیاست است.
مرکز درام جاییست که جدال این زن با رسانهها و اطرافیانش، کمکم به جدالی برای «حفظ فردیت در مسیر پیشرفت» بدل میشود. حتماً این پند قدیمی را شنیدهاید که بزرگی به فرزندش میگوید: «اگر میخواهی کاری کنی که تا کنون نکردهای، باید کسی شوی که تا کنون نبودهای!» دشواری کار پلین تغییر بازی این است که میخواهد به قیمت خود ماندن، کاری کند که تا کنون نکرده است. او خیلی دیر میفهمد پیروزی در بازی سیاست با حفظ فردیت همخوانی ندارد. در انتهای فیلم و پس از اعلام شکست مککین در انتخابات، این زن خود را برای خواندن نطقی جدید آماده میکند و تلاشهای اطرافیان برای فهماندن غلط بودن این کار به او، به نتیجه نمیرسد.
زنی که در میانهی راه، خسته از هجوم رسانهها به زندگی شخصیاش، قید نشستهای خبری و مصاحبهها را میزند و نزد خانوادهاش بازمیگردد، اکنون به سیاستمداری بدل شده که در مقابل استدلال اطرافیان مبنی بر «بیسابقه بودن» سخنرانی معاون کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری، میگوید: «همیشه بار اولی وجود دارد.» بله، سرسپردگی ابتدایی او به مشاورانش، جایش را به سرکشی داده است. در آخرین سکانس فیلم، در بین فریادهای تشویق و حمایت حاضران، دوربین روی چهرهی سارا مکث میکند. شاید برای طرح این پرسش که این زن با جاهطلبیای که میراث بازیاش در بزرگترین میدان سیاست است، آیندهی روشنتری خواهد داشت؟ آیا روزی دلش برای مظلومیتی که توان پنهان کردنش را پشت ژستهای دیپلماتیک هم نداشت، تنگ نمیشود؟
بخش پایانی آخرین نطق مککین هم به سارا پلین اختصاص مییابد که او را زنی شایسته برای رهبری حزب جمهوریخواه میداند. مهم نیست که بدانیم پلین به چنین جایگاهی میرسد یا خیر؛ چنان که یکی از مشاوران مککین در همین سکانس میگوید: «۴۸ ساعت دیگر اصلاً کسی یادش نمیآید او که بود!» مهم این است که سارا، برای انجام کارهایی که تا کنون نکرده، آماده شده است.
تغییر بازی از نظر سیاسی، چیزی جز تکرار حرفهای سیاستمداران آمریکا (از هر حزبی) ندارد. حتی تصویر سارا پلین خانوادهدوست این فیلم هم با آنچه در رسانههای امریکا دربارهی اعتیاد او به کوکایین و خوشگذرانیهایش منتشر شده، همخوان نیست. اما اگر میخواهید جدا از تطبیق فیلم با واقعیت، ببینید چهگونه میشود از دل معمولیترین و بهظاهر کسالتبارترین اتفاقها، داستانی پرکشش بیرون کشید، تماشای تغییر بازی را از دست ندهید.
لوپر Looper
نویسنده و كارگردان: رایان جانسن، بازیگران: جوزف گوردن-لویت (جو)، بروس ویلیس (جو پیر)، جف دانیلز (اِیب)، امیلی بلانت (سارا)، پيرس گانيون (سيد). محصول ۲۰۱۲، ۱۱۹ دقیقه.
سال ۲۰۴۴. با اینكه هنوز سفر در زمان اختراع نشده اما در سی سال بعد یعنی ۲۰۷۴ اختراع میشود. مافیای آینده برای خلاص شدن از شر دشمنانشان، آنها را به گذشته میفرستند تا كشته شوند. لوپرها كسانی هستند كه در زمان و مكان از پیش تعیینشده منتظرند تا به محض ظهور قربانیها آنها را بكشند. جو، لوپری است كه در یكی از مأموریتهایش با نسخهی سی سال بعد خودش روبهرو میشود و برای كشتنش دچار تردید میشود. به اين ترتيب جو پير ميگريزد. او به دنبال كشتن كودكي به نام سيد (Cid) است كه در آينده به فردي بيرحم به نام بارانساز تبديل خواهد شد...
اومانیسم و احتمال
لوپر از همان اولین نما و سكانس دنیای خاص خودش را معرفی میكند و قراردادهایش را با تماشاگر میگذارد و وفادارانه تا آخر به همهی آنها عمل میكند. از همان ابتدا، با نریشنی بهجا و موجز سبك كار و زندگی لوپرها و رویكردی كه فیلم به مسألهی بغرنج سفر در زمان دارد مشخص میشود. وقتی جو جوان جنازهای را كه عملاً وجود ندارد میسوزاند و این كار به شكلی مكرر برایش اتفاق میافتد، فقط یك معنی میتواند داشته باشد: در لوپر بر خلاف اكثر فیلمهای دیگر سفر در زمان كه به دنبال توجیه تناقضهای طبیعی علمی و فلسفی این مسأله هستند و جهانبینی نهایی آنها این است كه در نهایت چیزی تغییر نمیكند و نمیشود سرنوشت را تغییر داد، یك دیدگاه اومانیستی مبنای كار قرار گرفته است.
لوپر نهتنها به دنبال توجیه تناقضهای بنیادین بازگشت به گذشته نیست، بلكه از آنها به نفع درام فیلم، ایجاد تنش و هیجان و پررنگ شدن قدرت انسان در تغییر سرنوشتش استفاده میكند. در واقع فیلم رویكرد تقدیری و محتومش را در لایهای بس وسیعتر پی میگیرد؛ درست است كه جو جوان بهظاهر بر سرنوشتش تأثیر میگذارد و آن را تغییر میدهد، اما در نهایت معلوم نیست كه سید به طور حتم در آینده به بارانساز تبدیل نشود. در همین راستا، سرنوشت كلی جو كه گردانندهی لوپرها آن را «بد» دیده و با گذاشتن تفنگ در دست او میخواسته تغییرش بدهد، تغییری نكرده؛ جو در هیچیك از احتمالهایی كه در فیلم برایش به تصویر كشیده شده، رنگ خوشی و آسایش را نخواهد دید. از سویی دیگر، در فیلم چندین قرینهسازی بین زندگی سید و جو صورت گرفته كه در اولین نظر این شائبه را به وجود می آورد كه سید هم واریاسیونی دیگر از جو است، كه البته با نگاهی دقیقتر این فرضیه بهسرعت رد میشود.
آنجا كه جو از دوران كودكیاش كه در واگنی تنها به سید میگوید یا سید از تمایلش به در دست گرفتن تفنگ و جلوگیری از اتفاقهای ناگوار است میگوید یا وقتی قرینهسازی آشكاری بین صورتهای پوشیده از خون سید و جو پیر انجام میگیرد یا روشنتر از همه، وقتی ایب دمی پیش از مردن به جو پیر از تكرار اتفاقهای پیشآمده میگوید، نمیشود این شباهتها را صرفاً تصادفی دانست. مجموع این قرینهسازیها جهانی را میسازد كه در آن انسان میتواند در لحظه زندگیاش را تغییر دهد اما در نگاه كلیتر و بلندمدتتر، چیز زیادی تغییر نكرده است.
نقطهی اوج فیلم و جانمایهی همهی آنچه میخواهد بگوید، سكانس درخشان كافه است؛ جایی كه دو جو روبهروی هم مینشینند و با هم گپ میزنند. اینجاست كه فرق فیلم با همهی همسنخانش مشخص میشود. هیچكدام از فیلمهای سفر در زمانی یك آدم را مقابل خودش (كه در زمان متفاوتی به سر میبرد) قرار نمیدادند و همیشه از تناقضها و پرسشهای بیشمار و بیجوابی كه این رویارویی تولید میكند فرار میكردند. اما در اینجا اول این دو با هم شوخی بامزهای میكنند؛ بعد از انگیزهها و اوضاع و احوالشان میگویند؛ و بعد هم كه جو جوان میخواهد بحث آن تناقضها را پیش بكشد، جو پیر (و پخته) این چنین به او میتازد: «نمیخوام دربارهی مزخرفات سفر زمانی حرف بزنم.
چون اگه بحثشو شروع كنیم باید تمام روز رو اینجا بشینیم و با نی نمودار بكشیم!» اما بعدش دقیقاً فلسفهی فیلم را توضیح میدهد: «خاطرات من الان گنگ و مبهمه. چون تركیبی از احتمالهای مختلفه. هر كدوم از این احتمالها كه اتفاق بیفته اون خاطره پررنگ میشه.» در واقع جو پیر برای نجات دادن خاطراتش و دوباره به دست آوردنشان و رهایی از زجر «بیخاطره ماندن» است كه چنین بیپروا آدم میكشد. بعد هم از جادوی عشق به نسخهی جوانش میگوید و اینكه فقط عشق است كه میتواند زندگیاش را از بطالت و بیهودگی نجات بدهد. اما جو جوان هنوز هم كلهاش باد دارد و میخواهد آیندهاش را وادار به راه راحتتر یعنی فراموش كردن عشقش كند. اینجاست كه جو پیر مجبور به درگیری میشود و از مهلكه فرار میكند.
درست مثل آن فنجان قهوه كه دو بار از نمای بالا آن را میبینیم و طوفانی در آن برپاست، احتمالات و تناقضهای مسألهی بازگشت به آینده در سراسر فیلم در هم ادغام و تنیده شدهاند و این تصمیم با تماشاگر است كه از كدام راه برود و كدام قصه را دنبال كند. مهم این است كه همهی این قصهها در لوپر درست تعریف شدهاند، سر و ته مشخصی دارند و رابطهای ارگانیك با احتمالها و قصههای دیگر پیدا میكنند.
انتخاب عالی بازیگران و بازیهای خوبشان یكی دیگر از عواملی است كه به جذابیت فیلم اضافه كرده است. جوزف گوردن-لویت كه با گریم به بروس ویلیس شباهت پیدا كرده، با تقلید از میمیك صورت، حركات گردن و نوع حرف زدن او با موفقیت توانسته خودش را به عنوان نسخهی جوان او جا بیندازد. خود ویلیس هم در یكی از بهترین نقشآفرینیهایش، آدمی كه برای عشقش میجنگد و مرزهای اخلاقی (مثل كشتن یك كودك بیدفاع) را رد میكند را چنان بااحساس بازی كرده كه همدلیبرانگیز مینماید. اما شاید بهترین بازی از آن بازیگری باشد كه متأسفانه خیلی دستكم گرفته شده است: جف دانیلز نقش اِیب یا همان مدیر لوپرها و باند تبهكاران را با چنان پوچی و راحتی ایفا كرده كه میشود در همان لحظههای معرفیاش باور كرد كه از آینده آمده و دارد زندگیای را میگذراند كه بیشتر اتفاقهایش را از پیش میداند.
استفادهی بهاندازه و بهجا از جلوههای ویژه هم یكی دیگر از نكتههای مثبت فیلم است كه آن را از محصولات پرسروصدا و پر از جلوههای ویژهی كامپیوتری نوعی هالیوود كاملاً جدا كرده است. رایان جانسن كه لوپر سومین فیلم بلندش است، فیلمی استودیویی ساخته كه هم از نظر سر و شكل و فرم و هم از نظر محتوا در تضاد كامل با اغلب فیلمهای جریان اصلی سینمای آمریكا است؛ فیلمی كه آن قدر جذابیت و احساس در خودش دارد كه راحت بشود برای دقیقتر درك كردن جزییاتش، چند بار دیگر هم به تماشایش نشست.
بیقانونLawless
كارگردان: جان هیلكوت، فیلمنامه: نیك كیو، بازیگران: شیا لابیوف (جك)،تام هاردی (فارست)،جیسن كلارك (هاوارد)، گای پیرس (چارلی)، جسیكا چستین (مگی). محصول ۲۰۱۲، ۱۱۶ دقیقه.
سه برادر در دوران ركود اقتصادی آمريكا در دههی ۱۹۳۰ در مناطق كوهستانی ایالت ویرجینیا كسبوكاری در قاچاق مشروبات الكلی به راه انداختهاند. یك پلیس ایالتی فاسد به نام چارلی به دنبال این است كه سهمی از این تجارت پرسود به دست بیاورد...
خوشساخت و تماشایی
رضا حسینی: بیقانون فیلم بینقصی نیست اما تماشایی است و در زمرهی فیلمهای خوشساخت و پرحادثهای قرار میگیرد كه تماشاگر را به جهان داستانی خودش میبرد و در بطن ماجراها قرار میدهد. انگار تماشاگر هم در گوشهای پنهان شده و دزدكی حوادث را دنبال میكند و هر لحظه باید از این بترسد كه مبادا دیده شود. بیشتر نقاط ضعف بیقانون به فیلمنامهی آن برمیگردد اما كارگردانی، بازیها و موسیقی فیلم چشمگیرتر است. جان هیلكوت كه پیش از این فیلمهای خوب پیشنهاد (۲۰۰۵) و جاده (۲۰۰۹) را ساخته، در اینجا هم مثل وسترن پیشنهاد داستان سه برادر را به تصویر كشیده است كه برادر بزرگتر به آزادی میاندیشد و برادر كوچكتر با آن چهره و شخصیت معصومترش، بهسختی در دنیای بیرحمانهی دو برادر دیگر جای میگیرد. این تشابه مضمونی و موارد دیگری كه در عناصر ریزودرشت دو فیلم (حتی دیالوگها) به چشم میخورد بیشتر به این خاطر است كه نگارش هر دو فیلمنامه را نیك كیو بر عهده داشته است. موسیقی متن هم كه طبق معمول فیلمهای هیلكوت، نتیجهی همكاری نیك كِیو و وارن اِلیس است، بهخوبی مكمل حالوهوای فیلم میشود و در مواقع نیاز از شدت تنش و تكاندهندگی موقعیتهای فیلم میكاهد.
بازیهای تام هاردی و جسیكا چستین كه هر دو در این دو سال گذشته حسابی خودی نشان دادهاند و خوش درخشیدهاند، طبق معمول تحسینبرانگیز است ولی بیتردید با بهترین بازیهایشان فاصله دارد. گای پیرس هم كه بازیگر محبوب هیلكوت است، در اینجا بهخوبی از عهدهی ایفای نقش بدمَن تنفرانگیز داستان برآمده است. نكتهی جالب دربارهی انتخاب بازیگران فیلم اینجاست كه ابتدا قرار بوده رایان گاسلینگ، اسكارلت جوهانسن و مایكل شانن در كنار شیا لابیوف قرار بگیرند و نقشهای اصلی فیلم را بازی كنند. (امتیاز: ۸ از ۱۰)
گنگسترهای سطحی
هومن داودی: بیقانون یك فیلم گنگستری كلیشهای و فاقد نوآوری است كه در تمام مدت در سطح میگذرد. با اینكه تغییر لوكیشن از خیابان به كوهستان و طراحی لباس و صحنهی چشمنواز فیلم در ابتدا تروتازه به نظر میرسد، در ادامه و با از دست رفتن بنیانهای دراماتیك اثر و سیر غیرمنطقی پشت هم قرار گرفتن اتفاقها، این جذابیتها از دست میرود. برای نمونه میشود به نحوهی باورناپذیر گیر افتادن و كشته شدن چارلی یا برملا شدن بیفایده و بیكاركرد اتفاقی كه شب بریده شدن گلوی فارست برای مگی افتاده اشاره كرد. از اینها مهمتر، اصلاً معلوم نیست كه چرا در یك روند منطقی، سه برادر و مافیا به سركردگی فلوید بَنر با هم دست به یكی نمیكنند تا كار آن پلیس فاسد را بسازند.
از موسیقی و ترانه هم در فیلم بیش از حد و بدون ظرافت استفاده شده و انگار قرار بوده فیلمساز حسهای جاری در صحنهها را با موسیقی به تماشاگر یادآوری كند. ضعف اصلی شخصیتپردازی فیلم هم تقسیم آشكار سه برادر به یك كلهخراب، یك مدیر قاطع و یكی كه میخواهد از بین این دو یكی را انتخاب كند است. اصولاً همهی شخصیتها در فیلم به همین شكل قطببندی شدهاند و چون درگیریهای حسابشده و جذابی بین قطبهای خیر و شر درنمیگیرد، این مسأله به عدم همراهی تماشاگر با فیلم منجر میشود.
بازیگران خوبی كه برای ایفای نقشهای مختلف فیلم انتخاب شدهاند هم در این شرایط راهی جز تیپسازی نداشتهاند و در این بین گای پیرس با درك درست نقش و بازی برونگرایش، هر جا كه حضور پیدا كرده صحنه را از آن خود كرده است. مجموع این عوامل باعث میشود كه جهانبینی فیلم و هدف فیلمساز از به تصویر كشیدن این تقابل خیر و شر مجهول باقی بماند. و در نهایت یك افسوس بزرگ باقی میماند كه چرا گری اولدمن كه پس از مدتها نقش یك تبهكار نیمهروانی را به دست آورده حضوری چنین كوتاه دارد و دوستدارانش را از بازی در حالوهوایی كه یادآور شاهنقش پلیس معتاد در لئون است سیراب نمیكند.
کابویهای گنگستر
مهرزاد دانش: بیقانون تلفیقی موفق از دو ژانر جذاب وسترن و گنگستری است؛ بدین ترتیب که چالشهای مربوط به گروههای غیرقانونی تولید و توزیع مشروبات الکلی در دههی ۱۹۳۰ با یکدیگر و همچنین با مأموران دولتی، به جای اینکه طبق الگوی غالب عوالم گنگستری در فضاهای شهری رخ دهد، موقعیتش به دشتهای باز و با حضور عناصر شاخص دنیای کابویها (مسافرخانه، کافه، کلانتر، دختر کافهدار، کلیسا و...) منتقل شده و فردیت شخصیتهای این دو گونهی سینمایی، به شکلی مضاعف بر هم منطبق شدهاند. فیلم اگرچه در برخی زمینهها (مثل شخصیتپردازی زنان داستان که عمدتاً شمایلی زینتی یافتهاند و کمتر کارکردی دارند) ضعف دارد، اما رویهمرفته، اثری موقر و حسابشده است که در کنار اجرای خوب جان هیلکوت، یکی از قابلتوجهترین فیلمهای امسال را نتیجه داده است.
تمسخر شخصیت خیالی حریم سلطان +عکس
آنها مینویسند: پرنسسی که هنوز یک هفته هم نشده به قصر سلیمان آمده و یک کلمه هم زبان ترکی بلد نیست پس از چند روز بدون مترجم کاملاً مسلط زبان سخت ترکی را با تسلط صحبت میکند!
طبق داستان این سریال "پرنسس ایزابلا"توسط دزدان دریایی دزدیده شده و بالاخره به قصر سلطان سلیمان میرسد و سلیمان عاشق و شیفته این پرنسس می شود!
اما حقیقت ماجرا از زبان تاریخ نویسان ترکیه:
"پرنسس ایزابلا فورتونا" همسر ولیعهد اسپانیا بوده که در سال 1451 بدنیا آمده و مشهور به " شهبانوی کاستیا و آراگون" میباشد،طبق تطابق تاریخی وقتی "سلطان سلیمان" بدنیا آمده او 43 سال داشته،در واقع این پرنسس اصلاً به استانبول نیامده و دزدیده نشده است.
او یک دختر جوان نبوده بلکه در زمانی که سلطان سلیمان به سلطنت میرسد او 69 ساله و بسیار پیر بوده،ایزابلا درشت هیکل بوده و وقتی با عنوان پرنسس به دنیا آمده, اسپانیا تحت سلطنت 740 ساله حکومت مسلمانان بوده است.
قرائتی: آرايش دختران در دانشگاه ظلم است
ايكنا گزارش داد، رييس ستاد اقامه نماز كشور در آيين اختتاميه ششمين جشنواره بهار در جمع برگزيدگان و مسوولان جهاد دانشگاهی به مقايسه علم قرآن و علم بشری پرداخت و گفت: در علم حقوق هنوز مساله تجاوز به آبرو مطرح نشده است در حالی كه بيشترين تجاوز در جوامع به آبروی افراد صورت میگيرد و هيچ كس نمیتواند به دليل اينكه فردی از او غيبت و آبروی او را برده شكايت كند.
در حالی كه حفظ آبرو در اسلام به عنوان يك حق آمده است. وی آرايش كردن دختران در دانشگاه را از نظر حقوقی ظلم تعبير كرد و گفت: اگر زمانی من توان اين كار را داشته باشم میگويم حجاب در خيابان آزاد، اما در دانشگاه لازم است. چرا كه آرايش دختران موجب سلب تمركز علمی ساير دانشجويان میشود.
حميد گودرزي زن ذليل است؟
مجله ایده آل: عادت كردهايم كه هرچندوقت يكبار منتظر يك سريال پرسروصدا از او باشيم. بازيگري كه بعد از درخشش در سريال «مسافري از هند» خيليها روي آينده روشن و اقبال بلندش در سينما و تلویزیون شرط ميبستند. اما به جز حضور در فيلم مجنون ليلي، اتفاق ديگري نيفتاد. اينكه بخت با او يار نبوده يا هر دليل ديگري چيزهايي نيست كه بخواهيم حالا موشكافيشان كنيم. او دوباره با سريال «زمانه» برگشته تا يك تلنگر ديگر براي همه آنهايي باشد كه در تمام اين سالها حميد گودرزي و بازيهايش را دنبال كردهاند. يك بهانه خوب براي گپ و گفت با بازيگري كه بيشتر از هرچيز ديگري اينبار از زندگي شخصي و روحياتش ميگويد. چيزهايي كه شايد تا حالا از زبان او نشنيده بوديد.
چند سال است كه بازيگري را شروع كردي؟
از سال 74 با سريال «داني و من»
چند وقت است كه ازدواج كردي؟
7سال است.
شنيدهايم كه حميد گودرزي زنذليل است؟
بله (ميخندد).
از شوخي گذشته چقدر از خانمت حساب ميبري؟
به هر حال وقتي متاهل ميشوي و ازدواج ميكني، بايد از همسرت حساب ببري. بالاخره زندگيات شده است «ما» و ديگر «من» وجود ندارد. من كوچكتر از آن هستم كه بخواهم نصيحت كنم اما فكر ميكنم ما جوانها بايد حد وسط را داشته باشيم تا زندگي مشتركمان ادامهدار و بنيان آن محكم شود. فكر ميكنم بايد توقعهاي بيجا را در زندگي مشترك دور كرد.
يعني معتقدي تقسيم كردن زندگي بين زن و شوهر به نفع آنهاست؟
بله. به نظرم زن و شوهر در زندگي مشترك بايد توانمنديهاي يكديگر را بشناسند و نسبت به آن توانمنديها از هم انتظار داشته باشند. اين مسئله باعث ميشود، زندگيها دوام پيدا كند.
مردم نقش منفي را تف و لعنت ميكنند
به نظر ميآيد جديدا به ژانر طنز علاقه پيدا كردهاي آيا ميخواهي در اين ژانر بازي را ادامه دهي؟
براي من فرقي نميكند در چه ژانري بازي كنم؛ چه كمدي، چه ملودرام. اما فقط نقش مثبت بازي ميكنم. در كل بازي در نقش منفي را نميپذيرم چون مردم كاراكترهاي منفي را دوست ندارند.
يعني تا بهحال نقش منفي بازي نكردي؟
نه خدا را شكر. فقط در سريال «مسافري از هند» نقشم كمي منفي به نظر ميرسيد اما در نهايت آن نقش را تبديل به جوان متعصبي كردم كه روي خانوادهاش تعصب دارد. در مملكت ما اينطور جا افتاده است كه اگر كسي نقش منفي بازي كند، مردم تا آخر كار، او را نفرين ميكنند. خود من هم همينطور هستم از دست نقش منفيها حرص ميخورم به خصوص وقتي كه بازيگر، آن نقش را خوب بازي نكرده باشد. يادم ميآيد در يك فيلم از گاوصندوق پدرم دزدي كردم، چشمتان روز بد نبيند از فرداي آن روز هر كسي من را ميديد ميگفت، آقاي گودرزي از شما بعيد بود (ميخندد).
دستمزدم را ندادند، من را كشتند
ماجراي بازي تو در سريال «قلب يخي» چه بود؟ چرا يكدفعه از فيلم حذف شدي؟
وقتي در سريال «قلب يخي» شروع به بازي كردم، متوجه شدم بعضي از دوستان قصد دارند از من سوءاستفادههايي كنند كه اين مسئله منجر به بههمخوردن رابطه من با آنها و ايجاد دعوا و مشكل شد. همين مشكل باعث شد داستان سريال را تغيير دهند و زودهنگام در سريال كشته شوم. اگر دقت كنيد اين سريال تنها كاري است كه من يكدفعه از آن حذف ميشوم (ميخندد).ناگفته نماند منشا بيشتر مشكلات من با آن گروه، مشكلات مالي بود. به هر حال كار كردن و رفاقت دوطرفه است اما انگار در مورد آن رابطه اين اتفاق نيفتاد. به من گفتند، نهتنها دستمزدت را پرداخت نميكنيم بلكه تو را ميكشيم، ديگران هم حرف اضافه بزنند آنها را هم ميكشيم (البته در سريال) خلاصه اين مسائل تمام شد. سري دوم «قلب يخي» ساخته شد. من ديدم دوباره عكس من روي پوستر فيلم هست. من از همين جا اعلام ميكنم من در قلب يخي دوم بازي نكردهام و هرگونه عكس و اسمي كه در اين سريال از من زده شده است به دليل فروش سيديهايشان است. اين كار فرهنگي نيست. روي جلد سيدي عكسي باشد كه داخل پكيج، خبري از آن فرد نيست. ما اگر مدعي هستيم كار فرهنگي انجام ميدهيم و به هنرمندانمان ارزش ميگذاريم نبايد اين كار را انجام دهيم.
دستان شكيبايي را بوسيدم
من از علاقهمندان خسرو شكيبايي بودم. افتخار اين را داشتم كه دست ايشان را ببوسم و اولين كسي بودم كه همراه با بيژنبنفشهخواه صداي ايشان را بازي كردم. مدتها تمرين كردم كه بتوانم صداي ايشان را دربياورم.
شاگرد استاد نوري بودم
شنيدهام ميخواهي در يك گروه موسيقي بخواني. درست است؟
يك صحبتهايي كردهايم. هنوز مشخص نيست كه اين اتفاق بيفتد يا نه. من به خوانندگي علاقه دارم اما فكر ميكنم بايد نگاهت به هنر عميق باشد اگر ميخواهي خواننده باشي يا بازيگر بايد خيلي جدي حرفه مورد علاقهات را دنبال كني. فكر نكنيم كار هنري شوخي است و جا پاي يكديگر نگذاريم. من در 17سالگي به كلاسهاي سولفژ ميرفتم، شاگرد استاد نوري هم بودم، دورههاي آقاي راستگفتار را هم گذراندهام. در واقع الفباي ابتدايي موسيقي را ياد گرفتم.
همسرم پولدار است!
باتوجه به اينكه رشته تحصيليات كارگرداني است، تصميم نداري كارگرداني را هم تجربه كني؟
فعلا تصميم ندارم. دوست دارم وقتي پختهتر كه شدم و تجارب بيشتري به دست آوردم سراغ كارگرداني بروم. فكر ميكنم وقتي ميخواهي در مقام كارگردان ظاهر شوي بايد حرفي براي گفتن داشته باشي. يك حرف جديد كه قبليها نزده باشند و ارزش مطرح شدن داشته باشد.
هيچوقت غم نان باعث شد در كاري كه دلت نميخواهد بازي كني؟
نه، هيچ وقت
يعني كسب و كار ديگري داري؟
نه. وضع مالي خانمم خوب است (ميخندد).
يعني داماد سرخانهاي؟
نه، داماد سرخانه چيست؟! از نظر من در سينماي ايران در طول سال يك تا 3 فيلم خوب ساخته ميشود، يعني 99درصد فيلمهاخوب نيست. از كجا معلوم اين 3 فيلم خوب در خانه من را بزند. كسي هم نيستم كه بروم سراغ كارگردانها و بگويم لطفا اين نقش را به من بدهيد.
اسپيکر سرخودم
يعني ميگويي اين اتفاقها در سينماي ما پيش ميآيد؟ و بازيگرها بايد دنبال نقش بدوند.
بله، من رودربايستي ندارم. در برنامه هفت آقاي جيراني هم بارها گفتم ميخواهم بيايم و حرفهايم را بازگو كنم اما متاسفانه اين فرصت پيش نيامد. در سينما يا بايد وارد يك باند و گروه شوي يا تنها بماني. من جزو كساني هستم كه بدون باند و گروه خاصي كارم را ادامه دادم. در واقع هميشه خودم اسپيكر سرخود بودم.
البته اين اتفاق خوبي است كه تو روي پاي خودت ايستادي و تنها حامي تو خانوادهات بودند. واقعيت هم اين است كه وقتي خانواده تو همراهت هستند و از تو حمايت ميكنند تو با دلگرمي بيشتر كارت را ادامه ميدهي و نتيجهاش ميشود حميد گودرزي كه مردم كارهايش را دوست دارند.
بله، اول به خدا تكيه ميكنم و بعد خانوادهام و دوستان خوبي كه ياريام ميكنند.
ترسيدم بينيام صدمه ببيند، بوكس را كنار گذاشتم
تو با اين روحيات لطيف و عاشقانهاي كه داري، چطور شد از بين رشتههاي ورزشي سراغ بوكس رفتي؟
من 3 ماه دوره بوكس ديدم. به دليل بازي در سريال «مسافري از هند» اين دوره را گذراندم. اما خيلي زود اين رشته ورزشي را كنار گذاشتم و ترس اين را داشتم كه بينيام صدمه ببيند و آروزهايم به باد برود. اما اهل ورزش هستم هيچكس در پينگپنگ حريف من نميشود، در فوتبال گل كوچك هم حرفهاي هستم، در تيراندازي و شنا هم ميتوانم با دوستان رقابت كنم. فقط سواركاري را تجربه نكردم، به اين دليل كه ميترسم از روي اسب بيفتم و دندههايم صدمه ببيند.
به نظر ميآيد خيلي به سلامتت توجه ميكني؟
دقيقا اينطور است. نه به اين دليل كه بازيگرم بلكه فكر ميكنم همه بايد با ورزش و رسيدي به خود، مراقب طول عمرمان باشيم.
كتابهايم را فروختم، چاقاله بادام گرفتم
در كودكيام بچه شر و شيطاني بودم. يادم ميآيد فصل بهار بود و گوجهسبز تازه به بازار آمده بود. به پدرم گفتم برايم گوجهسبز بخر اما نخريد. من به مدرسه رفتم و دوستي داشتم به اسم روحي. به من گفت اگر كتابهايمان را به او بدهيم آنها را به شكل قيف درميآورد و در عوض آن به ما يك سير گوجهسبز ميدهد. من هم كتابهاي علوم، رياضي و ديكتهام را به او دادم. دوستم نامردي كرد و گفت تعداد كتابهايت كم است به جاي گوجهسبز، چاقاله بادام به من داد. خلاصه جاي شما خالي آن شب يك كتك مفصل خوردم.
دعا میکنم پرچم ایران همیشه بالا باشد
در زندگيات چقدر دعا ميكني؟ منظورم اين است كه آدم معتقدي هستي؟
اگر خدا قبول كند خيلي دعا ميكنم. به نظرم كسي كه معتقد نيست اصلا انسان نيست. هر كسي بايد در زندگي به چيزهايي معتقد باشد. عقيده دارم نبايد به كسي كه به چيزي اعتقاد ندارد، اطمينان كرد. چنين كسي را نبايد به خانهات راه بدهي و بايد از اين طيف افراد دوري كرد.
وقتي زندگيات دچار مشكل ميشود چطور با خدا راز و نياز ميكني؟
اول ميخواهم چيزي كه صلاح من است برايم پيش بيايد. چند وقت پيش رباط پايم پاره شد و همين مسئله باعث شد چند وقتي كار نكنم. دچار ترديد و دودلي شده بودم كه نكند فراموش شدهام. همان زمان از خدا خواستم هرچه صلاح من است برايم پيش بيايد و همينطور هم شد. در كل دعاي هميشگيام اين است خدايا پرچم ايران و ايراني هميشه بالا باشد.
فیلم آرگو و همه خیر و شر آمریکایی اش
کافه سینما: امسال تصویر دنیای سیاست در قاب سینما از همیشه پررنگتر است و "آرگو" آخرین ساختهی بن افلک که اکران جهانی هم داشت، یکی از مهمترین این محصولات سینمایی است که به تازگی دو جایزه اصلی اسکار یعنی بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه اقتباسی را هم دریافت کرد . فیلمی که به دوران پرتنشی از روابط میان ایران و آمریکا میپردازد و بخش اعظمی از داستان آن در تهران میگذرد. واکنشهای مثبت منتقدان هم انتظارات را نسبت به این فیلم مهم سال 2012 افزایش دادهاست.
خلاصه داستان:
در 13 آبان 1358 و همزمان با تسخیر لانهی جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان ایرانی، شش تن از کارمندان سفارت آمریکا از مهلکه فرار میکنند و در سفارتخانههای کاندا و سوئد پنهان میشوند. دولت و سازمانهای امنیتی آمریکا هیچ روشی را برای خارج کردن این 6 نفر از خاک ایران عملی نمیدانند تا آن که تونی مندز یکی از افسران سی.آی.ای، ایدهای دور از ذهن را مطرح میکند؛ مامورین سیا در پوشش عوامل تولید یک فیلم علمی-تخیلی کانادایی وارد ایران شوند و با ایجاد هویت جعلی برای این 6 کارمند سفارت، آنها را بهعنوان عوامل پشت صحنه همراه با خود از ایران خارج کنند!
برای این منظور CIA فیلمنامهی تخیلی "آرگو" را انتخاب میکند. ساخت یک فیلم علمی-تخیلی که در فضایی خاورمیانهای میگذرد آن هم در زمان همهگیر شدن تب "جنگ ستارگان"، کاملا طبیعی به نظر میرسد. بنابراین مامورین سازمان سیا در پوشش گروه فیلمسازی کانادایی، برای پیدا کردن لوکشینهای مناسب وارد تهران میشوند. حتی گزارش پیش تولید فیلم آرگو در هالیوود ریپورتر و ورایتی هم منتشر میشود.
به جای فحش دادن به اسکار از آن یاد بگیرند
در این زمینه بد ندیدیم با مسعود ده نمکی گپی بزنیم؛ سینماگری که همچنان صریح و شفاف حرف می زند و ابایی ندارد از اینکه بگوید بهتر است مسئولین فرهنگی به جای فحش دادن به اسکار از آن یاد بگیرند. متن کامل گفته های ده نمکی را در این باره در ادامه می خوانید:
به جای فحش دادن به اسکار از آن یاد بگیرند
بهتر است به جای فحش دادن به اسکار مسئولان فرهنگی ما از اسکار یاد بگیرند. البته منظورم از مسئولین فرهنگی فقط دست اندرکاران وزارت ارشاد نیست. به نظر من کل مهندسی فرهنگی کشور باید از عملکرد اسکار بیاموزند یعنی می بایست پای ارزشهای خودشان بایستند و فیلمهای در جهت سیاستهای خودشان را تجلیل کنند! در صورتی که مسئولین ما به جای اینکه در دفاع از ارزشهای انقلاب پای آثار خوب بایستند می روند سمت فضای اپوزیسیون نوازی.
جایزه دادن به «آرگو» تعحب ندارد
به نظر من جایزه دادن به فیلمهایی مانند «آرگو» از سوی اسکار جای تعجب ندارد؛ آنها جشنواره ها و مراسم سینمایی خود را براساس سیاستهای خودشان اداره می کنند و همین سیاستها است که چیدمان آثار جشنواره هایی مثل کن، برلین و ونیز و مراسمی مثل اسکار و گلدن گلوب را شکل می دهد.
اسکار اصولگراتر از جشنواره های وطنی است
این سیاستهای فرهنگی ماست که جهت گیری اصولی ندارد. اگر اسم این را اصولگرایی بگذاریم، اسکار اصولگراتر از جشنواره های وطنی است چون برگزارکنندگان اسکار و جوایزی از این دست صریحا پای اصولشان می ایستند و به فیلمهایی توجه می کنند که برآورده کننده منافع ملی شان باشد اما ما به جای ایستادن پای منافع ملی، باندبازی، اپوزیسیون نوازی و دسته بندی های صنفی و سیاسی را الویت جشنواره هایمان قرار می دهیم.
رسوایی برای عموم نمایش داده نمی شود؟
مجله مهر: یک هفته پس از انتشار خبر اکران ویژه فیلم سینمایی "رسوایی" برای ائمه جمعه، برخی شنیدهها حکایت از مواجهه این فیلم با دستاندازهایی برای اکران عمومی دارد.
نام مسعود دهنمکی در جغرافیای سینمای ایران همواره با حاشیه گره خورده است؛ چه آن روزها که قلم در دست داشت و در فضای رسانه تولیدات سینمایی را به نقد میکشید و چه این روزها که دوربین در دست گرفته و فیلمهایش هدف نقد قرار میگیرد.
اولین ساخته این کارگردان پس از سهگانه خبرساز "اخراجیها" اگر چه در بازه تولید و حتی حضور در جشنواره به نسبت فیلمهای قبلی تقریباً با هیچ حاشیهای مواجه نشد، اما در آستانه اکران عمومی گویا با دستاندازهایی مواجه شدهاست.
روز گذشته علی سرتیپی مدیرعامل موسسه فیلمیران که پخش فیلم "رسوایی" را برعهده دارد خبر از بروز برخی حواشی در مسیر اکران عمومی این فیلم داد و اکران ویژه آن برای ائمه جمعه را هم تلویحاً در راستای همین حواشی دانست.
سرتیپی البته بلافاصله پس از انتشار این اظهارت در گفتوگو با خبرگزاری مهر هرگونه مشکل در مسیر اکران نوروزی فیلم "رسوایی" را رد کرد. واقعیت اما تأخیر در صدور پروانه نمایش فیلم به نسبت دیگر فیلمهای نوروزی است که این خود شائبههایی را به همراه دارد. اما تازهترین ساخته دهنمکی چه ویژگیهایی دارد که احتمال میرود برای اکران عمومی دچار دستانداز شود؟
"رسوایی" درباره چیست؟
اینکه مسعود دهنمکی پس از ساخت سومین قسمت از "اخراجیها" در قالب یک نظرخواهی، از مخاطبان وبلاگش خواسته بود موافقت یا مخالفت خود با ساخت "اخراجیها 4" را اعلام کنند، نشان میداد که خود او نیز تاحدودی متوجه لزوم تغییر مسیر در کارنامه فیلمسازیاش شده بود.
نظرخواهی همانطور که انتظار میرفت با رأی منفی همراهان وبلاگی دهنمکی مواجه شد تا پرونده "اخراجیها" برای همیشه بسته شود و مسعود دهنمکی فیلمنامهای دیگر در دست بگیرد. "رسوایی" در چنین شرایطی در دستور کار قرار گرفت و طبیعتاً از همان آغاز هم میشد حدس زد که فاصله قابل توجهی از حال و هوای "اخراجیها" خواهد داشت.
فیلم بدون حاشیه خاصی با دعوت از الناز شاکردوست و اکبر عبدی برای ایفای دو نقش اصلی، مقابل دوربین رفت. دهنمکی البته طبق عادت در حین تولید نیمنگاهی هم به فضای رسانهای داشت.
انتشار عنوان طراحی شده فیلم در فضای مجازی که اصلیترین نماد به کار رفته در آن "کفش پاشنه بلند قرمز" بود، یکی از ابتکارهایی بود که در همان مقطع بسیاری را نسبت به محتوای فیلم کنجکاو کرد. به خصوص که همزمان تصاویر گریم متفاوت اکبر عبدی و الناز شاکردوست هم منتشر شده بود و همه چیز برای حدس و گمان درباره داستان جنجالی فیلم مهیا شد. گمانهزنیهایی که دامنه آنها از "حکایت شیخ صنعان" تا داستان "رابطه یک روحانی با یک دختر هرزه" را شامل میشد. دهنمکی اما خود بهتر از هرکس میدانست که داستان فیلم تازهاش هیچ نسبتی با این سوژههای ملتهب ندارد. مصلحت اما بهرهگیری از کنجکاوی رسانهای بود!
بعدها خلاصه داستان رسمی "رسوایی" اینگونه منتشر شد: افسانه دختر بدنام محل که مورد توجه همسایهای از است به علت بدهیهای خود و پدرش تحت فشار و در آستانه فروپاشی کامل اخلاقی است. او پس از ربودن سفتههای پدرش به هنگام فرار با حاج یوسف روحانی زاهد محل برخورد میکند. حاج یوسف در مسیر کمک به افسانه دچار مشکلاتی میشود.
جای خالی "رسوایی" در آراء مردمی جشنواره
"رسوایی" بدون حاشیه خاصی در پروسه انتخاب آثار برای جشنواره سیویکم فیلم فجر در فهرست بخش اصلی جشنواره قرار گرفت و از همان اولین روز جشنواره به یکی از فیلمهای پرمخاطب تبدیل شد؛ مخاطبانی که بهواسطه کنجکاوی رسانهای بهوجود آمده عطش تماشای فیلم را داشتند. با گذشت چند روز از آغاز جشنواره و انتشار نتایج آراء مردمی اما ورق اندکی برگشت چراکه گویی علاقمندان تماشای فیلم تازه کارگردان "اخراجیها" چندان از حاصل کار رضایت نداشتند و بر خلاف انتظار صدرنشینی فهرست بهترین فیلمهای جشنواره از نگاه مردم هیچ گاه به رسوایی نرسید.
دهنمکی البته نسبت به صحت آراء مردمی انتقاد کرد تا نشان دهد که خود نسبت به اقبال مردم به فیلم تازهاش ایمان دارد. اما همزمان با سینماهای مردمی نمایش "رسوایی" در سالن رسانهها و نیز نمایش همزمان آن در سینمای قلهک (سینمای متعلق به جبهه فکری انقلاب اسلامی) با واکنشهای متفاوتی مواجه شد.
طیفی از منتقدان که طبیعتاً نسبتی با فضای فکری مسعود دهنمکی نداشتند ترجیح دادند در برابر فیلم تازه او هم سکوت کنند اما طیف دیگری از کارشناسان بهویژه آنها که در سینما قلهک به تماشای فیلم نشسته بودند مواضع تند و تیزی علیه فیلم گرفتند؛ مواضعی که پربیراه نیست اگر بگوییم خود دهنمکی هم انتظار آن را نداشت.
از هم گسستن زنجیره توفیقات نوروزی آقای کارگردان؟
احتمالاً همین انتقادهای تند کارشناسان سینمایی منتسب به جبهه فکری انقلاب، نقطه آغاز حاشیههایی بود که امروز "رسوایی" را در آستانه توقیف قرار داده است. فیلم تازه دهنمکی در کنار "قاعده تصادف" ساخته بهنام بهزادی دو فیلمی هستند که از میان 5 فیلم معرفی شده برای اکران نوروز92 هنوز پروانه نمایش نگرفتهاند و همین نکته با توجه به حاشیههایی که علی سرتیپی به آن اشاره کردهاست احتمال عدم صدور این پروانه را قوت بخشیدهاست.
نکته جالب اینکه یکی از کارشناسان سینمایی که همزمان با جشنواره سال گذشته پرچم انتقاد علیه فیلم "گشت ارشاد" و "خصوصی" را علم کرده بود و حتی تا آخرین لحظات پایین کشیدن این دو فیلم از پرده سینماها از موضع انتقادی خود کوتاه نیامد اینبار موضعی شدیدتر علیه فیلم دهنمکی اتخاذ کردهاست. صادق کوشکی در حاشیه نمایش "رسوایی" در پردیس سینمای قلهک با تأکید بر اینکه "رسوایی ضعف شدید ساختار و محتوا دارد" خطاب به دهنمکی گفت: "رویتان میشود این فیلم را به امام زمان(ع) نشان دهید؟"
این دیدگاه انتقادی نسبت به فیلم دهنمکی که بعدها از سوی برخی دیگر از کارشناسان مذهبی هم طرح شد چالشهای محتوایی "رسوایی" را جدیتر کرد و احتمالاً به همین دلیل پخشکننده فیلم تصمیم به اکران ویژه آن برای گروههای مرجع همچون ائمه جمعه و نمایندگان حوزه علمیه قم گرفته است. باید منتظر ماند و دید این تمهید گره از کار "رسوایی" خواهد گشود؟ آیا زنجیره توفیقات نوروزی دهنمکی (تنها کارگردانی که تمام ساختههایش تا به امروز در ایام نوروز روانه پرده سینماها شدهاست) با "رسوایی" از هم گسسته میشود؟
«شهر موش ها 2» بعد از عید کلید می خورد
ایسنا: فیلم سینمایی «شهر موش ها 2» به کارگردانی مرضیه برومند و تهیه کنندگی منیژه حکمت و علی سرتیپی اواخر فروردین کلید می خورد.
منیژه حکمت با اعلام این خبر گفت: «موافقت اصولی برای ساخت این فیلم صادر شده و هم اکنون دکور «شهر موش ها» در یکی از سوله های «پارک ولایت» که با مساعدت ایازی، معاون اجتماعی شهرداری تهران در اختیار ما قرار گرفته، در حال ساخت است و امیدوارم این مکان به عنوان فضایی برای مرور خاطرات کودکان و نوجوانان ماندگار شود.»
او ساخت این فیلم را یک اتفاق برای سینمای سال آینده دانست و اظهار کرد: «با حضور مرضیه برومند، دوباره سینما زنده خواهد شد و این فیلم بعد از سال ها می تواند به اکران رونق دهد.»
این تهیه کننده همکاری با برومند را برای خود افتخار دانست و گفت: «خوشحالم در کنار او می ایستم تا بعد از سال ها در فیلمی شاهد لبخند سه نسل ایرانی باشیم و به سینمای بخش خصوصی رونق ببخشیم.»
او ادامه داد: «شهر موش ها 2» یک پروژه عظیم با بودجه سه میلیاردی خواهد بود که کاملا در بخش خصوصی تهیه می شودو امیدواریم مهر 92 بتوانیم آن را اکران کنیم.»
فیلمنامه این فیلم توسط مرضیه برومند و فرهاد توحیدی نوشته شده و تاکنون حضور بنفشه بدیعی به عنوان سازنده عروسک ها قطعی شده است. فیلم سینمایی عروسکی «شهر موش ها» در سال 1364 حدودا 27 سال قبل با کارگردانی محمد علی طالبی و مرضیه برومند ساخته شده است و عروسک های بازیگر آ« قبلا در سریال تلویزیونی «مدرسه موش ها» ایفای نقش کرده بودند.
داستان آن فیلم حکایت داشت از «یک گربه سیاه که موش ها به آن می گفتند «اسمشو نبر» که به شهر موش ها حمله می کرد. به خاطر همین موش ها به یک شهر دیگر می روند. قرار می شود پدرها و مادرها از راه سخت و کوتاه بروند تا شهر را آماده کنند و بچه ها هم با معلم و آشپزباشی راه طولانی تر را انتخاب کنند. حمید جبلی، ایرج طهماسب، آزاده پورمختار، فاطمه معتمد آریا و زنده یاد کامبیز صمیمی مفخم از جمله گویندگان و عروسک گردان های پروژه «شهر موش ها» در سال 1364 بودند.
انتقاد آمریکایی ها از «آرگو»
عصر ایران: روزنامه آمریکایی " یو اس ای تودی" به بهانه کسب جایزه اسکار به فیلم "آرگو " که روایتی پر حرف و حدیث از فرار 6 دیپلمات آمریکایی از ایران را به تصویر می کشد، در گزارشی نوشت که روایت های آمریکاییانی که در 3 دهه گذشته به ایران مسافرت کرده اند ، واقعیتی مغایر با آنچه که در فیلم آرگو از ایرانیان در آرگو تصویر شده را نشان می دهد.
" گورو ریک استیوز" نویسنده آمریکایی که در سال 2008 به ایران رفته است می گوید:"دلایل موجه زیادی وجود دارد که آمریکایی ها از حکومت ایران که تحت ریاست احمدی نژاد اداره می شود، بیزار باشند، اما بازدید از ایران جذاب ترین و تعجب آور ترین تجربه سفری من بوده است و تا کنون پس از هیچ سفری تا این اندازه تصورات قبلی من درباره آن مکان تغییر نکرده است."
"دانیل نوی" و "آندری اسکات " نیز که در سال 2011 از ایران بازدید کرده اند تجربه مشابهی دارند.آنها گفتند : بسیاری از مردم ایران وقتی متوجه می شدند ما آمریکایی هستیم متعجب می شدند و اینکه ما آمریکایی ها چطور توانسته ایم ویزای سفر به کشور آنها را بگیریم برایشان تعجب آور بود. وقتی می فهمیدند ما آمریکایی هستیم از ما استقبال گرمی می کردند، به ما صمیمی سلام می کردند، لبخند می زدند و حتی ما را در آغوش می کشیدند و ما را به خانه هایشان دعوت می کردند؛به ویژه هنگامی که راهنمای تور ما از ما دور بود."
"لورا بلای " نویسنده گزارش یو اس ای تودی می افزاید : " در جریان بازدید سال 2008 من از ایران که با یک گروه 8 نفره آمریکایی – کانادایی بودیم ، اعضای گروه مثل یک گروه مشهور هالیوودی مورد استقبال ایرانی ها قرار گرفتند.مثلا دختران دانش آموز در مقبره سعدی در شیراز از من امضا می گرفتند.
در موردی دیگر یک مغازه دار اصفهانی ما را برای شام به خانه اش دعوت کرد . او ماهواره داشت که در ایران ممنوع است و شبکه های آمریکایی از جمله سی ان ان را تماشا می کرد و در خانه اش آخرین محصولات صابون های تولید آمریکا بود.
در ادامه این مطلب با اشاره به واقعیت های آماری از نتایج نظر سنجی ها درباره نظر مردم ایران نسبت آمریکا می نویسد: تصویر ارایه شده در فیلم آرگو منطبق با واقعیات جامعه ایران نیست. این واقعیتی است که حتی سفیر وقت کانادا در ایران نیز بارها به آن اشاره کرده است.
مصفا در فیلم فرانسوی اصغر فرهادی +عکس
خبرآنلاین: علی مصفا در فیلم سینمایی «گذشته» به کارگردانی اصغر فرهادی در فرانسه جلوی دوربین رفته است.
فیلم جدید فرهادی که «گذشته» نام دارد یک ملودرام مدرن شهری در حال و هوای «جدایی نادر از سیمین» است.
فیلم داستان زوجی است که بعد از سالها زندگی که حاصلش دو فرزند است زندگی آرامی ندارند. مرد (علی مصفا) بعد از سالها اختلاف همسرش (برهنیس بژو) را رها کرده و به ایران برمیگردد. همسر او با مردی فرانسوی (طاهر رحیم) آشنا شده و آن مرد وارد زندگیاش می شود.
در همین حال است که او به شوهرش در ایران نامه می نویسد و از او تقاضای طلاق می کند. مرد به فرانسه برمیگردد و یک تازهوارد را در خانهاش با دو بچهاش میبیند و ...
به غیر از برهنیس بژو، علی مصفا، طاهر رحیم و پولین بارله، بابک کریمی نیز در چند سکانس این فیلم ایفای نقش میکند.
این فیلم به زبان فرانسوی است و تمام صحنههای آن در پاریس فیلمبرداری میشود.
واکنش وزیر ارشاد به نتایج اسکار 2013
خبرگزاری ایسنا: وزیر ارشاد گفت: اعلام نتایج داوری اسکار نشان میدهد این جشنواره کاملا سیاسی بود.
سید محمد حسینی در حاشیه اختتامیه هفتمین جشنواره شعر فجر درباره اهدای جایزه اسکار از سوی این آکادمی به فیلم «آرگو» گفت: در این فیلم حوادثی بیان میشود که مطابق با واقع نیست و یک چهره نامناسبی از مردم ایران در آن ارائه میشود که حتی برخی از سیاست مدارانشان اعتراف کردند که این موضوع با واقعیت مطابقت ندارد.
حسینی افزود: اهدای این جایزه به این فیلم کاملا یک حرکت سیاسی بود که به جنبه حرفهای بودن خود این جایزه خدشه وارد کرد و آنها اعتبار خود را با این کار از دست خواهند داد.
او همچنین گفت: حتی پاکستانیها به فیلم «سیدقیقه بعد از نیمه شب» اعتراض کردند و گفتند که این فیلم مطابق با واقعیت نبوده است. در فیلم نشان داده میشود برخی از پاکستانیها به زبان عربی صحبت میکنند اما همه میدانند که پاکستانی ها یا به زبان اردو صحبت میکنند یا زبان پشتو.
وزیر ارشاد همچنین گفت: در فیلم نشان داده میشود مردم وارد سفارت پاکستان میشوند در حالی که سفارت آنقدر حفاظت شده است که کسی نمیتواند به آن نزدیک شود. به هر حال این مسائل کاملا برای مردم کشورها یک حالت تمسخر دارد ولی بالاخره آنها تبلیغات خود را میکنند و میخواهند اثر گذاری خود را در افکار عمومی داشته باشند. امسال همین که نتایج از کاخ سفید اعلام شد، نشان میدهد که جشنواره آنها کاملا جنبه سیاسی داشت.
عناوین روزنامه های امروز 91/12/08
لزوم واکنش هر ایرانی به صحبتهای بنافلک
همایون ارشادی بازیگر سینمای ایران که در فیلمهای بینالمللی نیز ایفای نقش کرده است آکادمی اسکار را یک رویداد سینمایی - سیاسی دانست و گفت: من به عنوان بازیگر سینمای ایران هیچگاه فیلمهای خارجی را که درباره ایران ساخته میشود نمیبینم؛ چراکه معتقدم فیلمهایی از این دست بیش از اینکه دغدغه شناخت ایران و ایرانی را داشته باشد منافع و اهداف سیاسی بنگاههای غرب را تامین میکند. به همین دلیل حاضر نیستم فیلمهای سیاسی که خارج از کشورم درباره ایران ساخته میشود، ببینم.
وی در ادامه افزود: موضوعات مطرح شده در اغلب این آثار حقیقت ندارد و نمیتوان به عنوان یک مرجع به فیلمهایی از این دست اعتماد و مراجعه کرد. ضمن اینکه طبق تعریفهایی که شنیدهام فیلم "آرگو" از جهت مضمون استناد تاریخی دچار مشکل است و جدا از محتوا به لحاظ ساختار هم دچار اشکالهایی دارد.
ارشادی که اولین حضورش در مجامع سینمای جهان را با آثار عباس کیارستمی تجربه کرده است، در ادامه صحبتهای خود با اشاره به سیاسی بودن اکثر جشنوارههای خارجی بیان کرد: تجربه نشان داده که اغلب جشنوارههای دنیا سیاسی هستند و در این میان اسکار سیاسیترین جایزه سینمایی است و بازهم تجربه نشان داده فیلمی که از این آکادمی جایزه میگیرد، جوایز سایر جشنوارههای نامدار جهانی را نیز از آن خود میکند.
بازیگر "بادبادکباز" همچنین اشاره کرد: سال گذشته فیلم "جدایی نادر از سیمین" ساخته اصغر فرهادی هم برنده جایزه اسکار شد. البته این فیلم از نگاه من بیش از اینکه جنبههای سیاسی داشته باشد از ارزشهای سینمایی برخوردار بود و نمیتوان جایزهای که از آن خود کرد صرفا سیاسی دانست. اما فیلم "آرگو" و نحوه اعلام جایزه آن از سوی میشل اوباما و همچنین صحبتهای بن افلک کاملا جنبه سیاسی داشت.
ارشادی در پایان افزود: من از جمله بازیگران کمحرف سینمای ایران هستم و بهویژه از 6 ماه گذشته تصمیم گرفته بودم که با هیچ رسانهای صحبت نکنم. اما کم و کیف اهدای این جایزه به شکلی بود که به عنوان یک ایرانی خودم را مسئول میدانم که نسبت به چگونگی اهدای این جایزه و ویدیو کنفرانس میشل اوباما و صحبتهای بن افلک واکنش نشان دهم. معتقدم این نوع برخورد و اهدای جایزه برای یک ایرانی مساله ملی محسوب میشود و باید نسبت به آن واکنش نشان داد.
«رسوایی» نیامده دچار حواشی شد
علی سرتیپی مدیرعامل موسسه فیلمیران درباره حواشی که برای فیلم سینمایی «رسوایی» و نمایش آن در نوروز پیش آمده گفت: فیلم سینمایی «رسوایی» برای نمایش نوروز در نظر گرفته شده است اما حواشی برای این فیلم پیش آمده است که ما قصد داریم این فیلم را برای ائمه جمعه سراسر کشور نمایش دهیم.
وی در ادامه گفت: قوه قضاییه هم تصمیم گرفته است تا فیلم را مورد بازبینی قرار دهد که این امکان را برای آن عزیزان نیز فراهم میکنیم. از سوی دیگر شورای تامین استان خراسان نیز درخواست داشته تا فیلم را مورد بازبینی قرار دهد.
سرتیپی در خاتمه گفت: تلاش میکنیم تا به زودی اکرانی برای دوستان در حوزه علمیه قم فراهم کنیم تا فیلم توسط آن عزیزان نیز دیده شود و بازخوردش را ببینیم . تلاش میکنیم تا تمام شرایط را برای اکران نوروزی فیلم مهیا کنیم .
برندگان اسکار 2013
تابناک: مراسم اهدای جوایز اسکار 2013 بالاخره به آخرین مرحله خود رسید و منتخبین اسکار 2013 یک به یک معرفی شدند که تا اینجای مراسم زندگی پی و بینوایان به ترتیب با سه و چهار مجسمه اسکار پیشتازند.
هشتاد و پنجمین مراسم اسکار با عبور سینماگران عضو آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک و همچنین گروهی از مدعوین از روی فرش قرمز این مراسم آغاز شد و سپس بازیگران در سالن کداک تئاتر لس آنجلس مستقر شدند و به رسم معمول مراسم اسکار با اجرای ست مک فارلین با در نظر گرفتن بخش های کمیک آغاز شد و سپس سراغ بخش اهدای جوایز رفتند تا منتخبین سینمای جهان از منظر ۵۸۵۶ عضو آکادمی معرفی شوند.
اسکار 2013 که به صورت زنده از کانال abc پخش می شود، یکی از پرمخاطب ترین برنامه هایی است که هر ساله در سطح جهان پخش می شود و در توجه عمومی مخاطبان جهانی و افزایش شدید فروش آثار سینمایی نقش به سزایی دارد.
پس از برگزاری چند بخش، رسماً نوبت به معرفی منتخبین شد. در نخستین بخش پیش بینی ها تحقق یافت و کریستوف والتس برای بازی ارزشمندش در «جانگو آزاد شده» برنده اسکار بازیگر مرد مکمل شد. عشق ساخته میشائیل هانکه نیز مطابق با پیش بینی ها جایزه بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان را به خود اختصاص داد. برندگان 24 مجسمه اسکار به ترتیب معرفی به شرح زیر هستند:
بهترین بازیگر مرد مکمل: آلن آرکین، «آرگو» / رابرت دنیرو، «کتاب بارقه امید» / فیلیپ سیمور هافمن، «مرشد» / تامی لی جونز، «لینکلن» / کریستوف والتس، «جانگو آزاد شده»
برنده: کریستوف والتس، «جانگو آزاد شده»
بهترین فیلم کوتاه انیمیشن: «آدام و سگ»، مینکیو لی / «Fresh Guacamole»، پیایاس / «Head over Heels»، تیموتی رکارت / «Paperman»، جان کارز / «The Simpsons: The Longest Daycare»، دیوید سیلورمن
برنده: «Paperman»، جان کارز
بهترین فیلم بلند انیمیشن: «شجاع»، «فرانکنوینی»، «پارانورمن»، «دزدان دریایی! گروه ناجورها»، «رِک-ایت رالف»
برنده: «شجاع»
بهترین فیلمبرداری: سیموس مگراوی، "آنا کارنینا" / رابرت ریچاردسن، "جانگو آزاد شده" / کلودیو میراندا، "زندگی پی" / یانوش کامینسکی، "لینکلن" / راجر دیکینز، "اسکایفال"
برنده: کلودیو میراندا، «زندگی پی»
بهترین جلوههای تصویری: «انتقامجویان»، «هابیت: یک سفر غیرمنتظره»، «زندگی پی»، «پرومته»، «سفیدبرفی و شکارچی»
برنده: «زندگی پی»
بهترین طراحی لباس: ژاکلین دوران، «آنا کارنینا» / پاکو دلگادو، «بینوایان» / جونا جانستن، «لینکلن» / ایکو ایشیوکا، «آینه آینه» / کالین آتوود، «سفیدبرفی و شکارچی»
برنده: ژاکلین دوران برای «آنا کارنینا»
بهترین چهرهپردازی: «هیچکاک»، «هابیت: یک سفر غیرمنتظره»، «بینوایان»
برنده: «بینوایان»
بهترین فیلم کوتاه زنده: «اسد»، برایان باکلی و مینو جرجوره / «پسران بوزکاشی»، سام فرنچ / «منع عبور و مرور»، شاون کریستنسن / «مرگ یک سایه»، توم فان آورمائت و الن دی ول / «هنری»، یان اینگلند
برنده: منع عبور و مرور»، شاون کریستنسن
بهترین مستند کوتاه: Inocente،شان فاین / Kings Point، ساری گیلمان / «دوشنبهها در رسین»، سینتیا وید / «قلب باز»، کیف داویدسن / «رستگاری»، یان آلپرت و متیو اونیل
برنده: Inocente،شان فاین
بهترین مستند بلند: «۵ دوربین شکسته»، عماد برنات و گای داویدی / «نگهبان»، درور موره / «چگونه از یک بیماری همهگیر جان سالم به در ببریم»، دیوید فرانس / «جنگ نامرئی»، کربی دیک / «در جستجوی شوگر من»، مالک بندالجلول
برنده: «در جستجوی شوگر من»، مالک بندالجلول
بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان: «عشق» میشل هانکه (اتریش) / «جادوگر جنگ» کیم نگوین (کانادا) / «نه» پابلو لارین (شیلی) / «یک رابطه شاهانه» نیکلای آرسل (دانمارک) / «کن-تیکی» اسپن ساندبرگ و یواخیم رونینگ(نروژ)
برنده: «عشق» میشائیل هانکه (اتریش)
بهترین صداگذاری: «آرگو»، «بینوایان»، «زندگی پی»، «لینکلن»، «اسکایفال»
برنده: «بینوایان»
بهترین تدوین صدا: «آرگو»، «جانگو آزاد شده»، «زندگی پی»، «اسکایفال»، «۳۰ دقیقه بامداد»
برنده: مشترکاً به «اسکایفال» و «۳۰ دقیقه بامداد»
بهترین بازیگر زن مکمل: ایمی آدامز، «مرشد» / سالی فیلد، «لینکلن» / آن هاتاوی، «بینوایان» / هلن هانت، «جلسات» / جکی ویور، «کتاب بارقه امید»
برنده: آن هاتاوی، «بینوایان»
بهترین تدوین: ویلیام گلدنبرگ، «آرگو» / تیم اسکوارز، «زندگی پی» / مایکل کان، «لینکلن» / جی کاسیدی و کریسپین استرادرز، «کتاب بارقه امید» / ویلیام گلدنبرگ و دیلن تیچنر، «۳۰ دقیقه بامداد»
برنده: ویلیام گلدنبرگ برای «آرگو»
بهترین طراحی صحنه: سارا گرینوود و کتی اسپنسر، «آنا کارنینا» /دان هنا، را وینسنت و سایمن برایت، «هابیت: یک سفر غیرمنتظره» / ایو استیوارت و آنا لینچ-رابینسن، «بینوایان» / دیوید گراپمن و آنا پیناک، «زندگی پی» / ریک کارتر و جیم اریکسن «لینکلن»
برنده: ریک کارتر و جیم اریکسن «لینکلن»
بهترین موسیقی: داریو ماریانلی، «آنا کارنینا» / الکساندر دپلا، «آرگو» / مایکل دانا، «زندگی پی» / جان ویلیامز، «لینکلن» / تامس نیومن، «اسکایفال»
برنده: مایکل دانا، «زندگی پی»
بهترین ترانه: جی. رالف برای ترانه «Before My Time» از فیلم «در جستجوی یخ» / کلود-میشل شونبرگ، آلن بوبلی و هربرت کرتسمر برای «ناگهان» از فیلم «بینوایان» / مایکل دانا و بامبی جیشری برای ترانه «لالایی پی» از فیلم «زندگی پی» / ادل و پل اپورث برای ترانه «اسکایفال» از فیلم «اسکایفال» / والتر مرفی و ست مکفارلین برای ترانه «همه به یک دوست خوب نیاز دارند» از فیلم «تد»
برنده: ادل و پل اپورث برای ترانه «اسکایفال» از فیلم «اسکایفال»
بهترین فیلمنامه اقتباسی: کریس تریو، «آرگو» / لوسی آلیبار و بن زیتلین، «جانوران محیط وحش جنوب» / دیوید مگی، «زندگی پی» / تونی کوشنر، «لینکلن» / دیوید ا. راسل، «کتاب بارقه امید»
برنده: کریس تریو، «آرگو»
بهترین فیلمنامه غیراقتباسی: میشائل هانکه، «عشق» / کوئنتین تارانتینو، «جانگو آزاد شده» / جان گاتین، «پرواز» / وس اندرسن و رومن کوپولا، «قلمرو طلوع ماه» / مارک بول، «۳۰ دقیقه بامداد»
برنده: کوئنتین تارانتینو، «جانگو آزاد شده»
بهترین کارگردانی: میشائل هانکه، «عشق» / آنگ لی، «زندگی پی» / دیوید ا. راسل، «کتاب بارقه امید» / استیون اسپیلبرگ، «لینکلن» / بن زیتلین، «جانوران محیط وحش جنوب»
برنده: آنگ لی، «زندگی پی»
بهترین فیلم: «عشق»، «آرگو»، «جانوران محیط وحش جنوب»، «جانگو آزاد شده»، «بینوایان»، «زندگی پی»، «لینکلن»، «کتاب بارقه امید»، «۳۰ دقیقه بامداد»
برنده: «آرگو»
بهترین بازیگر مرد: برادلی کوپر، «کتاب بارقه امید» / دانیل دی لوییس، «لینکلن» / هیو جکمن، «بینوایان» / واکین فینیکس، «مرشد» / دنزل واشینگتن «پرواز»
برنده: دانیل دی لوییس، «لینکلن»
بهترین بازیگر زن: جسیکا چاستین، «۳۰ دقیقه بامداد» / جنیفر لارنس «کتاب بارقه امید» / امانوئل ریوا، «عشق» / کوونژانی والیس، «جانوران محیط وحش جنوب» / نائومی واتس، «غیرممکن»
برنده: جنیفر لارنس «کتاب بارقه امید»
انتقاد از صحنه اتاق خواب در سریال کلاه پهلوی
روزنامه جمهوری اسلامی: مجموعه تلويزيوني "كلاه پهلوي" كه مدتي است جمعه شبها از شبكه اول سيماي جمهوري اسلامي پخش ميشود، عبور از خط قرمزهاي ارزشي را تا يك قدم مانده به ابتذال "فيلم فارسي" دوران طاغوت پيش برده است.
جمعه شب گذشته در صحنهاي كه مربوط به ازدواج يك پاسبان به نام "كريم" با مستخدمه فرمانداري شهر مورد نظر فيلم بود، نوع گفتگو، چهرهپردازي عروس و صحنه اطاق خواب بگونهاي بود كه به صحنههاي "فيلم فارسي" بسيار نزديك بود.
در آخرين لحظات گفتگو، پاسبان تازه داماد درحالي كه لباس رسمي خود را در ميآورد به زير لحاف رفت و صحنه طوري عوض شد كه بينندگان بتوانند بقيه ماجرا را بفهمند!
مجموعه كلاه پهلوي علاوه بر اين قبيل اشكالات، از نظر محتوائي نيز تاكنون موفقيتي براي القاء واقعيتهاي تاريخي مورد ادعاي خود نداشته است.
سوپراستاری که فقیر شد!
اغراق نیست اگر بگوییم یکی از خاطرات مشترک نوروزی در یکی دو سال اخیر دورهمنشینی کودکان و بزرگان پای برنامه تلویزیونی "کلاه قرمزی و پسرخاله" بودهاست. خاطره لذتبخشی که ماحصل خلاقیت زوج ایرج طهماسب و حمید جبلی و نیز سادگی شیرین کاراکترهای خلق شده توسط این دو است.
کلاه قرمزی با همراهی پسرخاله، پسر عمهزا، فامیل دور، ببعی و این اواخر جیگر و آقای همساده، پای ثابت سرگرمیهای روزانه مخاطبان رسانه ملی در تعطیلات نوروز شدهاند و این زمانی بر همه ثابت شد که نظرسنجیهای رسمی سازمان صداوسیما نشان داد این عروسکهای ابری، گوی سبقت را از تمام تولیدات نوروزی سیما حتی سریالهای ویژه شبکههای مختلف با حضور بازیگران سرشناس سیما و سینما، نیز ربودهاند.
حالا و در آستانه چهارمین نوروزی که مخاطبان انتظار تجدید دیدار با کلاه قرمزی و دوستانش را دارند، خبر رسیدهاست که احتمالاً به دلیل مشکلات مالی این تجدید دیدار منتفی خواهد شد! خبر اولین بار به نقل از مجید مدرسی در مقام تهیهکننده این مجموعه رسانهای شد و ساعتی بعد با توضیخات مدیر گروه کودک شبکه دو مشخص شد که هنوز هیچ چیز در این زمینه قطعی نیست و باید منتظر تصمیمگیریهای بعدی ماند.
با وجود این توضیح اما به همان میزان که احتمال رفع مشکلات مالی و اتمام به موقع پروژه برای پخش در ایام نوروز وجود دارد گویا تعطیلی کار هم بهطور کامل منتفی نشدهاست. اتفاقی که در صورت وقوع آن، یکی از اصلیترین برگ برندههای سیما در جذب مخاطبان نوروزی خواهد سوخت.
پولسازترین کاراکتر تاریخ سینمای ایران
اجازه دهید کمی به عقب بازگردیم تا شاید با مرور کارنامه کاری کلاه قرمزی در چند سال اخیر و نیز دخل و خرج تولیدکنندگان این مجموعه راحتتر بتوانیم درباره شرایط امروز آن قضاوت کنیم. یکی از تازهترین توفیقات این عروسک دوستداشتنی در همین سال جاری و در گیشه سینماها به ثبت رسید. فیلم سینمایی "کلاه قرمزی و بچه ننه" به کارگردانی ایرج طهماسب توانست در رقابت با فیلمهای گیشهپسندی که با بهرهگیری از ستارههای بفروش تولید و اکران شده بودند، عنوان پرفروشترین فیلم سال را از آن خود کند.
درآمد؛ ساعتی 200 هزارتومان!
چندی قبل هفتهنامه "همشهری جوان" در گزارشی خواندنی درباره توفیقات این زوج عروسکی با ضرب و تقسیم دخل و خرجشان به این برآورد رسیده بود که ظرف دو دهه اخیر، این دو عروسک مجموعا بیش از 31 میلیارد تومان و روزانه نزدیک به 4 میلیون و هشتصد هزار تومان درآمد ناخالص داشته است؛ یعنی کمی کمتر از ساعتی 200 هزار تومان!
هرچند باید پذیرفت چنین رقمی با کمی اغماض قابل قبول است اما نمیتوان پولسازی معجزهگون این عروسکهای ابری را در دو دهه اخیر کتمان کرد. همین پشتوانه هم صداوسیما را مجاب کرد تا در نوروز 88 باردیگر این مولودهای مبارک خود را روانه آنتن کند و طبق شنیدهها برای آن قرارداد دقیقهای یک میلیون و 200 هزار تومان منعقد کند. رقمی که بواسطه استقبال قابل توجه مخاطبان رسانه ملی سال بعد به دقیقهای یک میلیون و 400 هزار تومان افزایش یافت.
چشمپوشی از یک برند!؟
همین اقبال در تلویزیون سبب شد که خالقان کلاه قرمزی بار دیگر هوس پرده سینما کنند و "کلاه قرمزی و بچه ننه" را برای اکران سال 91 مقابل دوربین ببرند. کلاه قرمزی با فروش بیش از 5 میلیارد تومانی در سالی که سینما دوران رکود بیسابقهای را تجربه میکند ثابت کرد که این عروسک محبوب در آستانه 20 سالگی هنوز از رمق نیافتاده و هواداران خاص خود را دارد. هوادارانی که معلوم نیست در نوروز 92 فرصت تجدید دیدار با کلاه قرمزی و دوستانش نصیبشان شود.
با تمام آنچه در این گزارش به آن اشاره شد فکر میکنید میتوان پذیرفت مشکل مالی تولیدکنندگان این مجموعه تا آن حد جدی است که سازمان صداوسیما توانایی رفع آن را نداشته و احتمالاً ناگزیر شده از این برگبرنده که دیگر تبدیل به یک "برند" شده چشمپوشی کند!؟ آیا فقر دامن سوپراستار میلیاردر سینما و تلویزیون را هم خواهد گرفت؟
غافلگیری در اهدای اسکار به فیلم جنجالی
خبرگزاری مهر: میشل اوباما همسر باراک اوباما اسکار بهترین فیلم هشتاد و پنجمین مراسم جایزه اسکار را به فیلم ضد ایرانی "آرگو" به کارگردانی بن افلک تقدیم کرد.
در شرایطی که سیاست زدگی در سینمای هالیوود در سالجاری بسیار پر رنگ بود و اکثر جوایز و جشنوارههای سینمای هالیوود توجهی بیش از حد و اندازه به فیلم ضد ایرانی "آرگو" داشتند، پایان هشتاد و پنجمین مراسم جایزه اسکار پرده از سیاستزدگی سینمای هالیوود برداشت.
این مراسم با تقدیم اسکار بهترین فیلم به "آرگو" به کارگردانی بن افلک نشان داد که دستاندرکاران سینمای هالیوود کیفیت آثار هنری و سینمایی را قربانی شعارها و تحریفهای سیاسی میکنند.
اما اسکار هشتاد و پنجم واقعیتی مهم را عیان کرد. حضور میشله اوباما همسر باراک اوباما رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا در مراسم اسکار و اعلام نام فیلم برگزیده اسکار و تقدیم اسکار بهترین فیلم به "آرگو" توسط وی بیانگر این حقیقت است که سینمای هالیوود دستاویزی برای سیاستمداران آمریکا شده است.
دستاویزی که از طریق آن سیاستمداران آمریکا اهداف سیاسی خود را نه بر اساس واقعیت بلکه به صورت یکجانبه و تحریف شده به جهانیان ارائه دهند.
نکته جالب توجه در مراسم اخیر اسکار این است که حضور میشله اوباما حتی برای شرکت کنندگان در مراسم و همچنین رسانههای آمریکا نیز عجیب بود. هالیوود ریپوتر که یکی از رسانههای پوشش دهنده هشتاد و پنجمین مراسم جایزه اسکار بود حضور همسر رئیس جمهور آمریکا را برای تقدیم اسکار بهترین فیلم به "آرگو" یک اقدام شگفتانگیز و غافلگیرانه دانست.
این اقدام شگفتانگیز و غافلگیرانه به زعم رسانههای آمریکایی و فعالان هالیوود در واقع نشان رسوایی سینمای هالیوود و سیاستزدگی عریان هشتاد و پنجمین جایزه اسکار بود.
گزارش تصویری از مراسم اسکار 2013
برترین ها: مراسم اهدای جوایز اسکار 2013 بالاخره به آخرین مرحله خود رسید و منتخبین اسکار 2013 یک به یک معرفی شدند.
میشائیل هانکه؛ کارگردان «فیلم عشق»، برنده اسکار بهترین فیلم خارجی زبان
از راست به چپ: ساوئل ال.جکسون و جرمی رنر در حال شوخی کردن بر روی سن
از راست به چپ: دانیل ردکلیف، ست مک فارلین (مجری مراسم) و ژوزف گوردون لویت
ست مک فارلین مجری مراسم
کوئنتین تارانتینو؛ کارگردان فیلم «جانگوی رها شده» برنده اسکار بهترین فیلمنامه غیر اقتباسی
از راست به چپ: جرج کلونی، گرنت هزلو و بن افلک؛ تهیه کنندگان فیلم «آرگو»، برنده اسکار بهترین فیلم
آنگ لی؛ کارگردان فیلم «زندگی پی»، برنده اسکار بهترین کارگردان
آدل؛ برنده اسکار بهترین موسیقی متن اصلی برای فیلم «سقوط آسمان»
کریستف والتز، برنده اسکار بهترین بازیگر مرد مکمل برای «جانگوی رها شده»
دنیل دی لوئیس؛ برنده اسکار بهترین بازیگر مرد برای فیلم «لینکلن»
بن افلک، کارگردن فیلم «آرگو»، برنده اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی
تصاویر: جشن عروسی در برج میلاد
«گانگنام استایل» در تلویزیون ایران
خبرگزاری ایرنا: 'گانگنام استایل' آهنگ معروف خواننده كره ای كه عنوان پربیننده ترین ویدیو را در سایت یوتیوب یدك می كشد، در صدا و سیما بازسازی و پخش شد.
مجموعه طنز 'خنده بازار' چهارم اسفند ماه در یكی از آیتم های خود به نام ' هشت' كه به نقد برنامه سینمایی 'هفت' می پردازد، به بازآفرینی تك آهنگ پاپ 'گانگنام استایل' پرداخت.
'گانگنام استایل' یك تك آهنگ پاپ از كره جنوبی است كه به دلیل طنز و حركات نامعمول خواننده آن مورد تحسین قرار گرفته است؛ این موزیك ویدیو، عنوان پربیننده ترین ویدیوی تاریخ یوتیوب را یدك می كشد كه تا ژانویه 2013 بیش از یك میلیارد و 100 میلیون بیننده داشته است.
بازخوانی این موزیك ویدیو در یك برنامه تلویزیونی، اظهار تعجب مخاطبان این رسانه را در پی داشت.
البته این اقدام برنامه 'خنده بازار' سابقه دار است، دست اندركاران این برنامه پیشتر نیز اقدام به بازسازی برنامه های شبكه های ماهواره ای فارسی زبان كردند اما اینكه یك موزیك ویدیو آن هم از نوع موسیقی رپ در تلویزیون بازخوانی شود، تامل برانگیز است.
'حبیب پرونده' ایفاگر نقش این خواننده رپ كره ای در برنامه 'خنده بازار' دراین باره به خبرنگار ایرنا می گوید: این نقش به پیشنهاد شهاب عباسی كارگردان و علی شب خیز كارگردان تلویزیونی خنده بازار به من داده شد.
وی می افزاید: از آنجا كه بخش نظارت صداو سیما حساسیت زیادی روی دیالوگ ها و آیتم های این برنامه دارد، عوامل تولید مجموعه خنده بازار احتمال می دادند كه این بخش را واحد نظارت صدا و سیما حذف كند اما چنین نشد و بخش یادشده پخش شد.
پرونده كه حدود دو ماه است با مجموعه خنده بازار همكاری می كند، توضیح می دهد كه این مجموعه تلاش دارد تا مشكلات جامعه را به زبان طنز بیان كند و از همین رو عوامل تولید آن همواره از مسوولان شبكه می خواهند تا اجازه یابند مشكلات اجتماعی به زبان ساده بیان شود.
این بازیگر طنزپرداز تاكید می كند: در بسیاری از موارد شاهدیم كه دیالوگ بازیگران این مجموعه در زمان نظارت حذف می شود و یا حتی از بازیگران خواسته می شود كه از ادای عبارت هایی چون 'تو رو خدا' پرهیز كنند.
پرونده می افزاید: برخی مخاطبان این مجموعه معتقدند كه دیالوگ های بازیگران عادی و تكراری بوده و حتی در برخی موارد جذاب نیست، از این رو باید تلاش شود از ارایه كارهای تكراری و سبك جلوگیری كنیم.
این بازیگر در عین تاكید دارد كه عوامل تولید این مجموعه سعی كردند با گنجاندن بخش مربوط به آهنگ معروف كره ای و به بهانه نقد یك برنامه تلویزیونی دیگر به مجموعه، به چاشنی كار اضافه كنند.
پرونده یادآور می شود: برخی تصور می كنند كه ایفای نقش های طنز نسبت به كارهای جدی، آسانتر بوده اما باید گفت كه بازی در كارهای آیتمی بسیار مشكل تر از ایفای نقش در كارهای جدی تلویزیون است.بازیگر باید سابقه فعالیت در حوزه تئاتر را داشته باشد تا بتواند در عرض چند دقیقه نقش های مختلفی را ایفا كند.
عکس: دنیرو و راکی در رینگ بوکس
جزئیات کنسرت «سیمین غانم» در تهران
تماشا: سیمین غانم از نهم تا یازدهم اسفند با اجرای هفت قطعه جدید میزبان بانوان علاقه مند به موسیقی ایرانی خواهد بود؛ او همچنین قطعات خاطره برانگیزی چون «مرد من»، «گل گلدون»، «آسمون آبی» و «پرنده» را هم اجرا می کند. در این کنسرت سیمین غانم هفت قطعه جدید با شعرهایی از سعدی، حافظ و ملک الشعرای بهار را برای مخاطبانش اجرا می کند.
«مرد من»، «گل گلدون»، «آسمون آبی»، «پرنده» و ... از جمله آثار قدیمی و خاطره انگیز سیمین غانم است که مانند کنسرت های قبلی این خواننده، در این اجرا هم روی صحنه خواهد رفت.
«گلبن عشق»، «پری رو»، «اسرار الهی»، «ساز و نقاره»، «یک نفس با ما نشستی خانه بوی گل گرفت»، «آمد نوبهار» و «می دانه یاری دگوده بود» (قبای گالشی)، نام هفت قطه جدید سیمین غانم هستند که در کنسرت یاد شده برای مخاطبانش به اجرا می گذارد.
نازی بخشایش، آزاده شمس، سارا احمدی و آرمینا جعفری نوازندگانی هستند که به ترتیب با پیانو، ویولن، دف و درام، سیمین غانم را در این کنسرت همراهی می کنند. این کنسرت از سوی بنیاد خیریه فیروزنیا و از نهم اسفند ماه به مدت سه روز از ساعت 15 در تالار وحدت، ویژه بانوان برگزار می شود.
استقبال وسیع از «خاطرات مبهم» رضا یزدانی
تماشا: رضا یزدانی با اشاره به این مطلب که چاپ آلبوم خاطرات مبهم برای انتشار در تهران و شهرستان ها آغاز شده است، گفت: «تاکنون 15 هزار نسخه آلبوم برای پخش مجدد در شهرستان ها بازتولید شده که نشاندهنده استقبال بسیار خوب از این آلبوم موسیقی است.»
به گزارش پانا؛ پس از کش و قوس های فراوان، آلبوم خاطرات مبهم رضا یزدانی خواننده جوان پاپ، راک کشور در تاریخ اول اسفند ماه منتشر شد و با استقبال بسیار خوب مخاطبان مواجه شد. بر اساس این گزارش در حالی که تنها 5 روز از انتشار این آلبوم می گذرد؛ از سوی پخش کنندگان این آلبوم برای تهران و شهرستان ها تقاضاهای بسیاری شده است و به همین دلیل شرکت تولیدکننده این آلبوم تصمیم گرفته این آلبوم را بازتولید کند.
تازه ترین آلبوم رضا یزدانی خواننده مطرح موسیقی ایران با نام خاطرات مبهم امروز اول اسفند از طرف شرکت دنیای هنر و تصویرگستر پاسارگاد منتشر شد. موسیقی آلبوم«خاطرات مبهم: که 10 قطعه دارد را کارن همایونفر ساخته و تنظیم کرده و رضا یزدانی در این آلبوم علاوه بر خوانندگی به نوازندگی هم پرداخته است.
ترانه های این آلبوم را احسان گودرزی، اندیشه فولادوند، علیرضا باران و علی کمارجی سروده اند. در این مجموعه یک DVD شامل چهار کلیپ تصویری نیز گنجانده شده که علاوه بر 4 موزیک ویدئو، پشت صحنه آن را نیز می توانید ببینید.
یادآور می شود تاکنون تقاضای پخش 15 هزار آلبوم دیگر در شهرستان ها دیده می شود و شرکت تولید کننده که تنها 2300 نسخه دیگر این آلبوم 120 هزار تیراژی را در انبار خود می بیند تصمیم به باز انتشار این آلبوم گرفته است.
بازیگر کونگ فوکار ایرانی کیست؟
باشگاه خبرنگاران جوان: ایرج نوذری علاوه بر بازیگری، در عرصه ورزش تبحر خاصی دارد به طوری که ریاست امور بینالملل کونگفوی ایران را برعهده دارد.
کسی فکرش را نمی کرد که منوچهر نوذری فرزندی با استعدادی همچون خود داشته باشد و بتواند در عرصه هنر موفق شود ایرج نوذری متولد ۷ اسفند ۴۲ است که به عنوان بازیگر و ورزشکار به بالاترین جایگاه در هر دو زمینه رسیده است.
در ابتدا گرچه تصور می شد که ایرج در زیر سایه بازیگر و دوبلور توانمند ایران منوچهر نوذری بوده اما در ادامه فعالیتهایش تلاش بسیار او را از زیر سایه بودن پدرش رها کرد و خود را به دیگران اثبات کرد.
وی در سال 70 در دو فیلم «اوینار» به کارگردانی شهرام اسدی و «آخرین تلاش» به کارگردانی سیامک اعتمادی ایفای نقش کرده و در همان سال نیز با ازدواج به زن اسپانیایی به خارج از کشور سفر میکند.
بعد از 12 سال دوری از عرصه سینما و هنر دوباره به سینما بازگشت اما این بار با بازی در مجموعه های تلویزیونی شهرتش را از این طریق کسب کرد و دوباره فعالیت خود را در این عرصه ادامه داد.
ملاقات با طوطی، فریاد در شب، باج خور، کافه ستاره، رازها، این ترانه عاشقانه نیست، آکواریوم، ملودی و عاشق از جمله فیلم هایی است که وی در فاصله سالهای 82 تا 86 بازی کرد و در این دوران در سریال های پرمخاطب نیز ایفای نقش کرد.
مسافری از هند، ریحانه از جمله سریال هایی بود که نوذری با نقش منفی ظاهر شد و مخاطبان بسیاری را هم به خود جذب کرد و بر جذابیت های سریال با توجه به چهره خاصش افزود.
سنسکریت، هندی، اردو، اسپانیایی و انگلیسی از جمله زبان هایی است که به خوبی به آنها مسلط است او علاوه بر بازیگری و عرصه هنر در ورزش نیز تبحر خاصی دارد به طوری که ریاست امور بین الملل کونگ فوی ایران را برعهده دارد و علاوه بر کونگ فو به بیلیارد نیز علاقه مند است.
شاید اکثر بازی های او به سمت کاراکتر منفی و خاکستری رفته باشد و کمتر شاهد نقش های مثبت بودمی سریال هایی چون اغما و ریحانه از این نوع کاراکترها بوده است اما در سری مجموعه های کلانتر نیز به عنوان پلیس توانمند بازی کرد که نمایی از عملکرد نیروی انتظامی را به عرصه نمایش گذاشت.
بازی های ضعیفی را نیز در برخی از فیلم ها شاهد بودیم که آن طور که باید نشان از توانایی های او در بازیگری نبوده است.
برندگان بدترين ها!
خبرآنلاین: فیلم خونآشامی «ماجرای دنبالهدار گرگ و میش: سپیدهدم - قسمت 2» برنده هفت جایزه تمشک طلایی شد.
برندگان سی و سومین دوره جوایز سالانه تمشک طلایی که نوعی شوخی با جوایز اسکار است و هر سال به بدترینهای دنیای سینما اعطا میشود، یکشنبه شب (بامداد دوشنبه به وقت ایران)، یک روز پیش از برگزاری جوایز اسکار معرفی شدند.
«ماجرای دنبالهدار گرگ و میش: سپیدهدم - قسمت 2» که در تمام بخشها نامزد دریافت جوایز تمشک طلایی بود و به لطف دو نامزدی در بخش بدترین زوج سینمایی، در مجموع در 11 مورد بخت دریافت این جوایز را داشت، در نهایت در هفت بخش بدترین فیلم، بدترین کارگردان (بیل کاندون)، بدترین بازیگر زن (کریستن استیوارت)، بدترین بازیگر مرد مکمل (تیلور لاتنر)، بدترین گروه بازیگری، بدترین بازسازی، پیشدرآمد یا دنباله و بدترین زوج سینمایی (مکنزی فوی و تیلور لاتنر) برنده جایزه شد.
آدام سندلر برای کمدی «به این بچه افتخار میکنم» بدترین بازیگر مرد معرفی شد. او پارسال هم برای «جک و جیل» این جایزه را دریافت کرد (این فیلم سال 2012 درمجموع 10 جایزه تمشک طلایی گرفت).
جایزه بدترین بازیگر زن مکمل نیز به ریحانا خواننده پاپ برای فیلم اکشن «ناو» اعطا شد.
سری فیلمهای «گرگ و میش» در سالهای اخیر در میان نامزدهای جوایز تمشک حضوری برجسته داشتند، اما تا پیش از این در بخشهای اصلی پیروز نشده بودند.
رایدهندگان جوایز تمشک طلایی به شوخی گفتند آخرین فیلم «ارباب حلقهها» برنده جایزه اسکار بهترین فیلم شد. برای همین آنها منتظر بودند که آخرین فیلم «گرگ و میش» ساخته شود تا جایزه اصلی خود را به آن بدهند!
جان ویلسن موسس جوایز تمشک طلایی گفت: «من یک نظریه خاص دارم. این درست که فیلمهای «گرگ و میش» خیلی پرفروش بودند، اما اعتقاد دارم در حقیقت 40 میلیون دختر نرفتهاند این فیلمها را ببینند، بلکه هشت میلیون دختر هر یک پنج بار آنها را دیدهاند. آدمهایی که این فیلمها را دوست دارند، واقعا عاشق آنها هستند.» پنجمین و آخرین فیلم رمانس فراطبیعی «گرگ و میش» با 5/812 میلیون دلار پنجمین فیلم پرفروش 2012 بود.
بنیاد تمشک طلایی سال 1980 راهاندازی شد و اکنون بیش از 600 عضو در ایالات آمریکا و دهها کشور دیگر دارد. سیلوستر استالونه با 30 بار نامزدی و 10 جایزه رکورددار جوایز تمشک طلایی است.
شوخی و شیطنت با خواننده های قبل انقلاب
تماشا: محمدرضا ورزی کارگردان سریال معمای شاه در گفت و گو با تماشا به تصویر کشیدن خوانندگان درباری قبل از انقلاب را شیطنت خبری دانست
اگر شماره روز گذشته «تماشا» را دیده باشید قطعا خواندن این خبر که قرار است در سریال «معمای شاه» به کارگردانی محمدرضا ورزی بازیگرانی نقش گوگوش و ستار و ... را ایفا کنند برایتان جذاب بود. این هم از آن دست اخبار بامزه ای بود که اولین بار در سایت «کافه سینما» مطرح شد.
شرح خبر این بود: «سازندگان این سریال تلویزیونی در هفته های اخیر، به دنبال بازیگرانی برای ایفای نقش خوانندگان دهه 1350 ایران هستند تا در بخش هایی از این مجموعه ایفای نقش کنند. خوانندگانی از قبیل گوگوش، ابراهیم حامدی (ابی) و ستار. که بعضی از این خوانندگان، ارتباطاتی با دربار پهلوی هم داشته اند. اگر تغییری در برنامه ها و روند عادی مجموعه صورت نگیرد، و همه چیز طبق روال گذشته پیش رود؛ قرار است چند بازیگر ایرانی، نقش آنها را در این مجموعه ایفا کنند.»
برای پیگیری این خبر با محمدرضا ورزی کارگردان این سریال تماس گرفتیم که هنوز جمله مان تمام نشده با خنده گفت: «نه، کاملا تکذیب می کنم. من در یک جمعی بودم که به حالت شوخی گفتم که چقدر خوب می شد که می توانستیم خواننده های درباری را هم در کارمان نشان بدهیم که گویا یک نفر آنجا با شیطنت این موضوع را تبدیل به خبر و کاملا جدی مطرح کرده است.»
ورزی در پاسخ به این سوال که آیا در سریال «معمای شاه» هنرمندان و ستارگان آن دوره موسیقی به تصویر کشیده می شود به «تماشا» گفت: «ما فرهنگ آن دوران را در ضمن کار نشان می دهیم اما به نامداران آن دوره پرداخته ایم؛ افرادی که می توان به آنها پرداخت. برای اولین بار به شما می گویم که ما داریوش رفیعی یکی از شخصیت های موثر در تصنیف ایرانی و روح الله خالقی آهنگساز برجسته موسیقی کشورمان را در این سریال نمایش می دهیم.»
پروژه «معمای شاه» از زمان پیش تولید تا به الان درگیر حاشیه های زیادی شده از انتخاب بازیگر نقش فرح و ثریا تا آمدن محمدرضا شریفی نیا و انتخاب بازیگر برای نقش دکتر علی شریعتی و دکتر بهشتی.
26 دی، همزمان با سالروز فرار شاه از ایران، ساخت «معمای شاه» طی مراسمی آغاز شد که در آن مراسم معاون سیما، معاون توسعه سازمان گردشگری، مدیران شبکه یک سیما، کارگردان و برخی از بازیگران این مجموعه از جمله امیر مهدوی کیا و داریوش کاردان بازیگران نقش شاه و هویدا حضور داشتند.
در مجموعه تلویزیونی «معمای شاه» 300 بازیگر در نقش های اصلی بازی خواهند کرد و تعداد بازیگران نقش های اصلی و فرعی به 2000 بازیگر می رسد.
این مجموعه، زندگی محمدرضا پهلوی از دوران کودکی تا فرارش از ایران را به نمایش خواهد گذاشت. برای ساخت این مجموعه دکورهایی در دانشگاه تهران، نوفل لوشاتو، حلبی آباد، پامنار و منیریه ساخته شده است اما علاقه مندان به دیدن مجموعه تلویزیونی «معمای شاه» یک سال باید منتظر بمانند زیرا تلویزیون تصمیم گرفته زمستان سال آینده و همزمان با سی و پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب پخش این مجموعه را آغاز کند. «معمای شاه» به تهیه کنندگی علی لدنی در 45 قسمت 50 دقیقه ای برای شبکه یک تهیه می شود.
زن باحجاب در اسکار +عکس
افکار نیوز: همسر عماد برناط، فیلمساز فلسطینی با حجاب اسلامی در مراسم اسکار حضور پیدا کرد.
اسامی برندگان هشتاد و پنجمین دوره جوایز اسکار صبح امروز به وقت تهران اعلام شد.
مستند سینمایی «پنج دوربین شکسته»، یکی از جنجالبرانگیزترین نامزدهای هشتاد و پنجمین دوره از جوایز اسکار، است.
این فیلم ساخته «عماد برناط»، فیلمساز فلسطینی است.
نکته جالب توجه در این مراسم، حضور با حجاب همسر این فیلمساز فلسطینی است.
مقایسه پوشش همسر برناط در مراسم اسکار با پوشش بازیگران زن ایرانی در جشنوارههای بینالمللی قابل تامل است.
مروری بر چند رکورد جالب در مراسم اسکار
کافه سینما: در آستانه مراسم امسال اهدای جوایز اسکار، آمارهایی از تاریخچه این جوایز را در اینجا می خوانید.
بهترین بازیگران و نقش های مکمل
بیشترین نامزدی ها
جک نیکلسون
هشت بار نامزد بهترین بازیگر، چهار بار نامزد بهترین نقش مکمل
مریل استریپ
۱۴ بار نامزد بهترین بازیگر و سه بار نامزد بهترین نقش مکمل
مارک برگر، صداگذار، رکورد بیشترین نامزدی برای اسکار را دارد که به دریافت جایزه منجر شده است (چهار جایزه اسکار برای بهترین صداگذاری)
والت دیسنی با ۲۶ جایزه اسکار، رکورد دریافت بیشترین جوایز اسکار را دارد
بیشترین جوایز اسکار
کاترین هپبورن
چهار جایزه برای بهترین بازیگری (۱۹۳۴، ۱۹۶۸، ۱۹۶۹ و ۱۹۸۲)
جک نیکلسون
دو جایزه برای بهترین بازیگری (۱۹۷۶ و ۱۹۹۸) و یک جایزه برای بهترین نقش مکمل (۱۹۸۴)
والتر برنان
سه جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل (۱۹۳۷، ۱۹۳۹ و ۱۹۴۱)
فیلم ها
بیشترین نامزدی ها
تایتانیک
۱۴ نامزدی در سال ۱۹۹۸
همه چیز درباره ایو
۱۴ نامزدی در سال ۱۹۵۱، جوایز دریافت شده: شش
بیشترین جایزه ها
ارباب حلقه ها: بازگشت پادشاه
۱۱ جایزه اسکار در سال ۲۰۰۴
تایتانیک
۱۱ جایزه اسکار در سال ۱۹۹۸
بن هور
۱۱ جایزه اسکار در سال ۱۹۶۰
مسن ترین، جوان ترین، طولانی ترین، کوتاهترین
مسن ترین برنده
کریستوفر پلامر
۸۲ سال و ۷۵ روز
بهترین نقش مکمل برای فیلم "مبتدی ها"، سال ۲۰۱۲
جوانترین برنده
تاتوم اونیل
۱۰ سال و ۱۴۸ روز
بهترین نقش مکمل برای فیلم ماه کاغذی، سال ۱۹۷۴
طولانی ترین سخنرانی
*
گریر گارسون
پنج دقیقه و ۳۰ ثانیه
اسکار بهترین بازیگر برای فیلم خانم مینیور، سال ۱۹۴۲
کوتاه ترین سخنرانی*
جو پشی
سه ثانیه
اسکار بهترین بازیگر برای فیلم رفقای خوب، سال ۱۹۹۱
* آمار رسمی در این زمنیه وجود ندارد ولی این دو مطرح ترین هستند.
همه اطلاعات از سوی آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک ارائه شده است.
رای گیری مراسم اسکار چگونه است؟
شمارش معکوس اعلام برندگان جوایز هشتاد و پنجمین مراسم اسکار با پایان فرصت اعلام نظرات اعضای آکادمی، آغاز شد. این فرصت ساعت 17 بعد از ظهر روز گذشته به پایان رسید و هماکنون تنها 4 روز دیگر تا برگزاری این مراسم باقی است.
این اولین سالی است که بیش از 5 هزار و 800 عضو آکادمی اسکار که همگی در صنعت سینما مشغول به کارند، به صورت آنلاین آراء خود را اعلام میکنند.
البته سیستم جدید با مشکلات و جنجالهایی نیز روبرو بوده است. بنا بر اعلام آکادمی اسکار، بیش از نیمی از اعضاء آکادمی اسکار به صورت آنلاین رأی دادهاند و بقیه نیز به روش سنتی، پستی، آراء خود را اعلام کردهاند. برخی از اعضاء آکادمی که اکثر آنها بالای 50 سال سن داشتهاند، نسبت به سیستم رأیگیری آنلاین اعتراض داشتهاند. برخی از آنها اعلام کردهاند که هنگام وارد کردن یوزر نیم و پسورد، مشکل داشتهاند.
آکادمی اسکار علت استفاده از سیستم جدید را سرعت بخشیدن به پروسه رأیگیری بالاخص برای آن دسته از اعضای آکادمی که در دیگر نقاط جهان زندگی میکنند، اعلام کرده است.
اعضای آکادمی اسکار از 8 فوریه فرصت داشتهاند که فیلمها را ببینند و نظرات خود را در 24 بخش از مجموع بخشهای رقابتهای اسکار اعلام کنند.
نتایج اعلام شده توسط اعضاء توسط مؤسسه سرشماری PricewaterhouseCoopers در مکانی مخفی دسته بندی شده و سپس شمارش میشود و سپس اسامی برندگان در قالب پاکتهایی مهر و موم شده در دو دو نسخه در دو کیف دستی جداگانه در دو مسیر مجزا تحت تدابیر امنیتی خاص 24 فوریه همزمان با برگزاری مراسم اسکار به سالن کداک هالیوود، لسآنجلس، فرستاده میشود.
در آنجا نیز چند تن از کارکنان این مؤسسه در پشت صحنه اسکار حضور دارند و در زمان اعلام برندگان هر یک از پاکتها را پیش از آنکه هر یک از اعلامکنندگان نتایج به روز سن بروند، به دست آنها میدهند.
مؤسسه سرشماری PricewaterhouseCoopers طی 79 سال گذشته وظیفه سرشماری این آراء را به عهده داشته و رؤسای آن مدعیاند که طی این همه سال کوچکترین خللی به لحاظ امنیتی در کارشان به وجود نیامده است.
دفتر مرکزی این مؤسسه که بزرگترین سرویس خدماتی جهان در زمینه سرشماری است، در لندن قرار دارد که در 776 شهر از 159 کشور جهان شعبه دارد؛ 180 هزار نفر در این مؤسسه مشغول به کارند.
در مهمترین بخش از جوایز اسکار که مربوط به بخش بهترین فیلم سال میشود هماکنون دو فیلم «آرگو» از کمپانی «برادران وارنر» و «لینکلن» از کمپانی «والت دیزنی» رقابت تنگاتنگی دارند.
هر کدام از این فیلمها طی چند هفته اخیر بیش از 10 میلیون دلار صرف هزینههای تبلیغاتی خود کردهاند تا شاید خود پیروز میدان باشند.
سریال های نوروز و سیزده روز خنده
تماشا: به هفته های آخر سال که نزدیک می شویم همیشه مهمترین بحث در میان رسانه ها رسیدن یا نرسیدن سریال ها به ماراتن نوروزی صدا و سیماست. اینکه کدام کارگردان با چه سریالی و با کدام بازیگر، به کدام شبکه تلویزیونی می آید؟ حالا و بعد از فرونشستن تب و تاب خبرهای جشنواره فلیلم فجر مهمترین مسئله می تواند همین سریال های نوروزی باشد که در ادامه در پکیجی ویژه، برای شما تمام گزینه های نوروزی را معرفی کرده ایم که می خوانید.
البته مطمئنا در کنار این سریال ها ویژه برنامه های نوروزی، جنگ های تلویزیونی و برنامه های تولیدی دیگری هم آنتن شبکه های مختلف را پر خواهد کرد اما سریال ها در میان تمامی برنامه های نوروزی بیشترین اهمیت را دارند. یادتان باشد هر کدام از این گزینه ها می توانند به راحتی آب خوردن از کنداکتور برنامه ها خط بخورند.
شبکه اول: پایتخت 2 به کارگردانی سیروس مقدم
از شمال تا جنوب؛ به کسی برنخورد!
پس از پایان مجموعه «پایتخت» در نوروز 90، کسی فکرش را نمی کرد که قسمت دوم این مجموعه هم ساخته شود اما استقبال فراوان از ساخته سیروس مقدم باعث شد که مسئولان صدا و سیما سفارش ساخت قسمت دوم این مجموعه طنز را به سیروس مقدم بدهند. این اتفاق به دلایلی چون درگیر شدن گروه مقدم برای ساخت سریال «تا ثریا» و «چک برگشتی»، بازی تمام وقت محسن طنابنده بازیگر اصلی این سریال در فیلم «محمد (ص)» و همچنین کمبود بودجه به زمان دیگری موکحول شد تا اینکه ابتدای سال 91 عنوان شد برای نوروز 92 می توانیم منتظر تقی و خانواده در شبکه اول سیما باشیم.
در خبرها آمده بود داستان سریال «پایتخت 2» از جایی آغاز می شود که: «نقی» یک کامیون جدید می خرد. طبق رسم و رسوم مردم «علی آباد کتول» باید برای این کامیون جدید یک «مرغ سیاه» کشته شود. ارسطو به دنبال خرید مرغ سیاه می رود، اما مرغی پیدا نمی کند. در نهایت ارسطو اقدام به خرید یک مرغ سفید کرده و آن را با اسپری به رنگ سیاه درمی آورد.
وقتی قرار است مرغ مقابل کامیون نقی سر بریده شود، مرغ فرار می کند و همه متوجه این موضوع می شوند که مرغ سفید بوده و رنگ شده است! این موضوع باعث عصبانیت نقی و قهر او با ارسطو می شود اما آن دو دوباره با هم آشتی می کنند.
در ادامه نقی قرار است یک گنبد و دو گلدسته را از تهران به روستایی در قشم ببرد. این گنبد و گلدسته ها به سفارش یکی از اهالی قشم ساخته شده و باید تا آنجا حمل شود.
در این سفر بار دیگر این خانواده با هم همراه می شوند و در طول مسیر هر بار که این کامیون به شهری می رسد، مردم شهر به استقبال و زیارت این کامیون می آیندکه حامل این گلسته و مناره ها و نیز نقی، ارسطو و پنجعلی هستند. در این فیلمنامه گاهی نیز نقی و ارسطو با هم دعوا می کنند و هر یک به دنبال دیگری می دوند و در نهایت هر یک به یکی از گلدسته ها بالا رفته و باهم از بالای گلدسته جر و بحث می کنند و البته در این میان همچنان شنجعلی همان تکیه کلام معروفش را به کار می برد و می گوید: «نهار نخوردیم». این خلاصه داستان باعث شد اعتراضات زیادی از جانب مردم نکا، بهشهر و گلوگاه در گفت و گو با نماینده مجلس مازندران نسبت به این مجموعه صورت بگیرد و آنها در نامه ای خواستار قطع ساخت آن و عذرخواهی صدا و سیما از مردم مازندران و مازندرانیان خارج از استان شدند.
این اعتراضات به جایی رسید که آیت الله طبرسی، نماینده ولی فقیه در استان مازندران نیز گفت: «رسانه ملی با ساخت این سریال، هویت و فرهنگ مردم مازندران را زیر سوال برده است. این رسانه اثرگذار نباید با ساخت برنامه های فکاهی و طنز آلود سبب شادی عده ای و تمسخر اقوامی از سوی مردم باشد.»
اما عزت الله ضرغامی بر موضع خود بر ساخت این سریال ایستادگی کرد و در مصاحبه ای با حمایت کامل از سریال پایتخت 2، بر ساخت فیلم ها و سریال هایی با محوریت قوم های مختلف ایرانی تاکید کرد. در نهایت گویا قرار شد فیلمنامه سریال را برای مدیر کل صدا و سینمای مازندران بفرستند تا باورها و ارزش های مردم مازندران در آن لحاظ شود.
به هر صورت مشکل ها به خیر و خوشی مرتفع شد و گروه در حال حاضر مشغول تصویربرداری هستند. این سریال در مازندران، تهران و در قشم تصویربرداری می شود. بنابراین قسمت دوم سریال «پایخت» برخلاف قسمت اول از شمال تا جنوب کشور لوکیشن دارد. بازیگران این مجموعه همگی همان بازیگران قسمت اول هستند با این تفاوت که امیر جعفری هم به عنوان بازیگر افتخاری برای بازی در چند سکانس به گروه بازیگران مقدم پیوسته است. بر اساس اعلام الهام غفوری، تهیه کننده این سریال، جعفری قرار است در این چند سکانس نقش خودش را بازی کند.
شبکه دوم: خروس به کارگردانی سعید آقاخانی
نویسنده «ضد گلوله» در تلویزیون
شبکه دوم سیما مثل همیشه هنوز تصمیم قطعی اش را برای انتخاب سریال نوروزی این شبکه اعلام نکرده است. آنطور که گفته می شود سریال «خروس» به کارگردانی سعید آقاخانی گزینه اصلی پخش نوروزی شبکه دوم است. فیلمنامه این سریال را سعید آقاخانی همراه مصطفی کیایی نوشته است.
«خروس» موضوعی طنز دارد هر چند هنوز اطلاعات دقیقی از خلاصه داستان این سریال در دست نیست. پیش از این عنوان می شد مجموعه «آب پریا» به کارگردانی مرضیه برومند قرار است سریال نوروزی شبکه دوم باشد اما به نظر می رسد که پخش این سریال به ماه مبارک رمضان سال 92 موکول شود. البته سریال «جشن تولد» به کارگردانی داریوش فرهنگ هم از گزینه های این شبکه برای پخش در ایام نوروز بود که فعلا تولید آن سریال با توجه به مشکلات مالی در تعلیق است.
شبکه سوم: سریال «پژمان» به کارگردانی سروش صحت
سام درخشانی مدیر برنامه های پژمان جمشیدی
«پژمان» عنوان مجموعه ای است که قرار است نوروز 92 از شبکه سوم سیما پخش شود. «پژمان» به کارگردانی سروش صحت داستان جالبی هم دارد. این مجموعه درباره پژمان جمشیدی است؛ بازیکنی که برای چهارمین فصل متوالی نتوانسته برای خود تیم پیدا کند. جمشیدی هم در این مجموعه در نقش خودش بازی می کند.
پیش از این هم سریال های فوتبالی زیادی ساخته شده بود ولی آنطور که باید و شاید نتوانستند در جذب مخاطب موفق باشند به همین خاطر باید دید که صحت این بار از چه زاویه ای قرار است به این عرصه نگاه کند. از دیگر بازیگران این سریال می توان به بهاره رهنما، شقایق دهقان، هوشنگ حریرچیان، بیژن بنفشه خواه و سام درخشانی اشاره کرد.
محسن چگینی که این سال ها تهیه کننده ثابت سریال های طنزشده است، تهیه کنندگی این سریال را هم برعهده دارد. او که زیاد اهل مصاحبه نیست در گفت و گو با رسانه صدا و سیما یعنی روزنامه «جام جم» درباره این مجموعه گفته است: «سریال «پژمان» سیزدهم بهمن کلید خورده و در حال حاضر گروه در خیابان اختیاریه مشغول ضبط سکانس های خارجی این سریال هستند. بیشتر «پژمان» خارجی استو همین مسئله کار گروه را با دشواری همراه می کند چرا که ضبط صحنه های خارجی وقت گیر است.»
این تهیه کننده درباره داستان توضیح می دهد: «پیمان و مهراب قاسم خانی مشغول نگارش فیلمنامه این سریال هستند. داستان این سریال درباره پژمان جمشیدی ستاره سابق فوتبال است که به تدریج وارد دورانی می شود که کمتر کسی او را در خیابان می شناسد. در واقع او نمی تواند از امتیازات شهرت خودش استفاده کند اما هنوز در حال و هوای دوران شهرت زندگی می کند و نمی خواهد قبول کند که این دوران به پایان رسیده است تتا اینکه پس از سال ها تصمیم می گیرد برای ادامه زندگی نزد خانواده اش برگردد. حالا پژمان در 35 سالگی خودش را آماده شروع یک زندگیج جدید می کند.»
شاید بد نباشد بدانید که سام درخشانی در مجموعه «پژمان» نقش مدیر برنامه های پژمان جمشدی را برعهده دارد. همچنین به گفته چگینی بازیگران دیگری هم قرار است به این مجموعه اضافه شوند و نقش های کوتاهی را برعهده داشته باشند. این را هم باید در پایان اضافه کرد که بهاره رهنما و شقایق دهقان، همسران برادران قاسم خانی پیش از این در سریال «مرد هزار چهره» با هم بازی کرده بودند.
شبکه تهران: هفت سین به کارگردانی یدالله صمدی
«بی خود و بی جهت» در تلویزیون؟!
سریال «هفت سین به کارگردانی یدالله صمدی و تهیه کنندگی مجید سرسنگی هم عنوان مجموعه ای است که در ایام نوروز و در 14 قسمت 65 دقیقه ای قرار است از شبکه تهران روی آنتن برود. تصویربرداری این سریال همچنان در تهران ادامه دارد. سیروس گرجستانی و فردوس کاویانی نقش های اصلی این سریال را بازی می کنند و به غیر از این دو بازیگر، ستاره اسکندری، جواد عزتی، مهران رجبی، محسن افشانی، سمیرا حسن پور، کیانوش گرامی و روح الله مفیدی نیز در «هفت سین» به ایفای نقش می پردازند. در خلاصه داستان این سریال آمده است: «یک واحد 100 متری اجاره ای، دو خانواده مدعی مالکیت آن، ناگزیر از تحمل یکدیگر در یاام نوروز و البته کلی اسباب و اثاثیه زندگی که شب عیدی مانده روی دستشان ...».
در ابتدای راه تولید این سریال گفته می شد که قرار است رضا کیانیان هم در این مجموعه ایفای نقش کند که گویا با او به توافق نرسیدند. همچنین در بعضی از خبرها آمده بود که تهیه کنندگی این سریال به طور مشترک برعهده محمود رضوی و مجید سرسنگی است که لازم است تاکید کنیم محمود رضوی تهیه کننده این پروژه نیست. همانطور که می دانید در کارنامه صمدی سابقه ساخت سریال طنز به چشم نمی خورد.
محمدرضا معصوم زادگان، قائم مقام شبکه تهران درتوجیه این موضوع و درباره حضور یدالله صمدی برای ساخت سریال نوروزی و طنز شبکه تهران در مصاحبه ای گفته است: «البته این سریال طنز آنچنانی ندارد؛ طنزی اجتماعی و هم دوستی مسالمت آمیز است که به نوعی سبک زندگی در لایه های زیرین آن جریان دارد.»
سوتی های فیلم «استرداد» از نگاه تاریخی
شبکه ایران: «استرداد» تنها اثر تاريخي سالهاي اخير سينماي ايران است كه به لحاظ ماجرايي داستاني جذاب و پر افت و خيز را روايت مي كند. داستاني كه به مانند نمونه هاي غالب اين ژانر با حداقلي از شعار پيش رقته و سعي مي كند تا جايي كه امكان دارد هم بدون وابستگي به يك خط مشي سياسي خاص به پايان برسد.
با اين حال همين درام تاريخي-ماجرايي شسته رفته هم گافهاي روايي خاص خود را داشته است. گافهايي كه از ديد خسرو معتضد مورخ شناخته شده ايراني پنهان نمانده است. معتضد ضمن برشمردن اين گافها اين گلايه را از كارگردان فيلم علي غفاري دارد كه چرا براي بالا بردن غناي كار خود فيلمنامه اش را به يك مورخ كاركشته نشان نداده است. بخشهايي از گفته هاي معتضد در ادامه مي خوانيد:
اصلا بحث غرامت مطرح نبوده
اصلي ترين بحثي كه «استرداد» بر آن تمركز كرده دريافت غرامت ايران از روسيه است در حالي كه هيچ گاه ميان دو كشور بحث غرامت مطرح نبوده است. ايران در جريان جنگ جهاني دوم و براي تامين مخارج ارتش شوروي يك پولي را به اين كشور قرض داد. اين پول هم نه به صورت طلا يا دلار و پوند و روبل كه به صورت اسكناسهاي داخلي بود. يعني روسيه براي تامين مخارج ارتش مستقر در ايرانِ خويش از دولت ايران طلب كمك كرد و دولت هم ميليون ها تومان اسكناس ايراني چاپ كرده و در اختيار ارتش شوروي قرار داد. پيمان مربوط به اين همكاري در سال 1320 بسته شد و ايران را از حالت اشغال درآورد.
حاكمان شوروي بعد از جنگ از وصول بدهي خود سرباز زدند
در قبال اين قرضي كه ايران به شوروي داد از آنها طلب طلا كرد چون به هر حال شوروي در معادن سيبري خود طلاي بسياري داشت و براي همين دولت ايران هم از حاكمان شوروي خواست به جاي وجه نقد، طلب خود را در قالب 5/11 تن طلا به ايران بازگرداند.هرچند در ظاهر حاكمان شوروي اين پيشنهاد را پذيرفتند اما بعد از جنگ دولت شوروي از وصول بدهي خود سرباز زدند و با بهانه هايي مانند اينكه چرا نفت شمال را به ما نمي دهيد و به دنبال آن نيز پيش آمدن فتنه آذربايجان وصول طلاها را مرتب به تاخير انداختند تا جايي كه دولت ايران از شوروي نوميد شده و به دامن آمريكا پناه برد اما دولت آمريكا هم عليرغم لبخندي كه به دولت مصدق مي زد فقط سالي 23 ميليون دلاري به ايران كمك مي كرد آن هم در قالب جنس و همين مساله وضعيت اقتصادي كشور را روزبروز ضعيفتر مي كرد.
آن 11/5 تن طلا همين الان هم در خزانه بانك ملي ذخيره است
بعد از سقوط مصدق و هفت ماه بعد از مرگ استالين جانشينان آنها كه آدمهايي داراي اصالت عمل بودند روي كار آمدند؛ آدمهايي مانند خروشچف كه به نظر من نسبت به همتايان قبلي خود به شدت عملگرا بودند و سعي مي كردند به تعهدات خود نسبت به دول ديگر عمل كنند. در سال 33 وقتي زاهدي روي كار آمد هياتي بلندپايه از شوروي به ايران آمده و توافقي بين دو كشور صورت گرفت با اين رويكرد كه اولا مرزهاي دو طرف به نفع ايران اصلاح شود و ثانيا آن 11/5 تن طلا به ايران بازگردانده شود.
جريان ورود طلاها به ايران هم از طريق جلفاي روسيه صورت گرفت. يعني 955 شمش طلا معادل 11/5 تن را سوار بر كاميون كرده از جلفاي روسيه به جلفاي ايران وارد كرده و نمايندگان بانك ملي هم با تنظيم صورتحساب ورود طلاها به كشور را تاييد كردند. اين طلاها با هشت كاميون كه با 15 جيپ مسلح اسكورت مي شد به تهران وارد شد و در خزانه بانك ملي ذخيره شد. همين الان هم اين طلاها جزو خزانه بانك ملي است. پس دومين گاف بزرگ «استرداد» هم آن است كه مي گويد اين طلاها در خزانه بانك مركزي نيست اما هست!
در سال 34 اصلا افسر زن نداشتيم
همين كه «استرداد» مي گويد اين طلاها در نهايت به ايران وارد نشده است بزرگترين دليل است تا آن را فيلمي با زمينه تشويش اذهان عمومي قلمداد كنيم. يك گاف ديگر هم در فيلم وجود دارد و آن هم اينكه تقريبا در تمام مدت فيلم يك افسر زن ايراني را در فيلم مي بينيم در حالي كه در سال 34 اصلا هيچ دختري در استخدام ارتش ايران نبود. ارتش ايران از اوايل دهه 40 به اين سو شروع به استخدام افسران زن كرد. از سال 42 و در قالب سپاه دانش اين رويه شكل گرفت كه زنان وارد فعاليتهاي نظامي شوند.
تا كاخ كرملين هم رفته اند اما براي تحقيقات تاريخي كمترين تلاشي انجام نداده اند
جالب است كه براي توليد اين فيلم گروه حتي به كاخ كرملين هم رفته اند و بيش از 5 ميليارد از ثروت كشور هزينه توليد فيلم شده اما براي انجام تحقيقات تاريخي مربوط به آن كمترين تلاشي صورت نگرفته است در نتيجه بر روي سوژه اي قلابي تمركز شده و متاسفانه به اين طريق تحريفي هم در تاريخ شكل گرفته. سناريوي «استرداد» دروغ است و نبايد در برابر آن به به و چه چه كرد. بدبختانه اينكه كارگردان اين كار علي غفاري براي انجام تحقيقان مربوط به اين پروژه نه تنها به من و امثال من رجوع نكرده كه براساس فرضي نادرست كار را تا انتها برده است.
نگاهي به فيلمهاي تاريخي آلماني بيندازيد
نگاهي به فيلمهاي آلماني مربوط به جنگ جهاني دوم بيندازيد؛ فكر مي كنيد چرا اين فيلمها اين قدر جذابيت برانگيز هستند دقيقا به اين خاطر كه جزيي ترين امور مربوط به طراحي صحنه و لباس را هم با هماهنگي مشاوران تاريخي پيش مي برند اما در ايران كمترين دقتي بر اين امور صورت نمي گيرد و نتيجه هم كارهايي است مانند «استرداد».
باران کوثری، حرف های جنجالی و ممنوع الکاری
باران کوثری هنرپیشه ایرانی , به عنوان یکی از اعضای هیأت داوران فستیوال سینما های آسیا در شهر "وزول" در شرق فرانسه، حضور یافت.
بدین مناسبت و نیز دیدن دو فیلمی که او در آن نقشی افرینی کرده، یکی "بغض" ساخته "رضا درمیشیان" ودیگری "اسب حیوان نجیبی است" ساخته "رضا کاهانی"، در حاشیه این فستیوال با او به گفتگو نشستم و در آغاز از او خواستم از کیفیت 9 فیلم برگزیده در بخش مسابقه ای بگوید که در میان آنها "پذیرائی ساده" ساخته مانی حقیقی به چشم می خورد.
و با این که تعداد فیلم ها کم بود, این تصمیم گیری هیئت داوران را خیلی سخت می کرد. همان طور که در بیانیه هیئت داوران آمده است: خیلی برای ما باعث افتخار بود به عنوان چهار سینماگر آسیای یک تصویر بدین شکل از سینمای آسیا می دیدم! 9 فیلم درخشان , درخشان در سطح جهانی . به هر حال ما به همه فیلم ها تبریک گفتیم در این بیانیه و از همه آنها تقدیر کردیم.
سوژه های فیلم ها مسائل مشترکی داشتند که آدم را به این فکر وا می دارد که چقدر درد های مشترک در این قاره وجود دارد. جنگ به عنوان مشکل آسیا در تاریخ در فیلم ها بسیار به چشم می آید. برادر کشی و تنهایی آدم ها, و دخالت سیاست و شرایط سیاسی اجتماعی در روابط عاشقانه بسیاردر فیلم ها دیده می شد. که برای همه ما این سوژه ها ملموس و و آشنا بود.
بر گردیم به خودشما و فیلم هایی که شما در آنها بازی کردید. در این دو فیلمی که از شما دیدم روابط اجتماعی در پیوند با مسائل سیاسی این هم در فیلم های شما دیده می شود . در فیلم بغض که تا حدی بازی شما فیلم خون بازی را یاد آوری می کرد نقش یک دختر معتاد , اما بغض یک فیلم اکشن دار است و دیگری فیلم اسب حیوان نجیبی است ساخته رضا کاهانی, در این دو فیلم شما نقش های بسیار متفاوتی دارید و سوژه های کاملا متفاوتی دارد (...) بازی کردن در خارج از کشور در ترکیه چه امکاناتی را به شما داد که احتمالا بازی در ایران نمی داد و پیوند شما با این فیلم چگونه بود؟
ولی رضا درمیشیان کارگردان فیلم به نظرم با تیزهوشی طوری این سانسور را دور زد که به نفع فیلم شد, و گفت اگر ببرم در کشور دیگری چی؟ به عنوان دو مهاجر! و بدین شکل جدا از آشفتگی و سر گردانی این دو جوان بحث مهاجرت نیز اضافه شد . و حالا به نظر من اتفاق بهتری که افتاد این شد که دو جوان هستند که از ایران رفتند و باز هم آرام نمی گیرند و باز هم نمی دانند چه می خواهند! به هر حال استانبول را انتخاب کردیم به جای برخی شهرهای آسیایی و اروپایی برای فیلمبرداری انتخاب کردیم چرا که هم به ایران نزدیکتر است و هم اینکه آنها عادت به حضور ایرانیها در خیابان دارند.
ما خیلی به چشم نمی آمدیم و این کار را برای فیلمبرداری ساده تر می کرد ضمن اینکه چه از لحاظ جغرافیایی و چه طبیعی، استانبول شهر مناسبی برای فیلمبرداری است زیرا مملو است از فضاهای جدید و اعجاب انگیز است و در کنار این مسائل، فضای غربی را نشان نمی دهد و ما شاهد یک فضای شرقی هستیم که این دو جوان نیز در آن باقی می مانند و جدای از آن نیستند هرچند که باز هم در خانه ی خود (کشورشان) نیستند.
فیلمبرداری در خیابان های استانبول کار ساده ای نبود اما به هر حال برای ما ساده تر از فیلمبرداری در یک کشور اروپایی بود.
باران کوثری : بله سختی های خودش را داشت اما از طرف دیگر فضاهایی که در استانبول به دلیل وجود آب در شهر و وجود کشتی به هزار و یک دلیل در تهران نمی شد و در کنار اینهای غربت این دو جوان نیز بیشتر به چشم می آمد در استانبول تا اینکه ماجرا در تهران روایت می شد.
آقای درمیشیان آیا این داستان را بر پایه یک داستان واقعی ساخته یا تنها یک سناریو از پیش نوشته شده را به فیلم تبدیل کرده است ؟
یک داستان مشخص واقعی خیر، ولی خیلی زیاد این خبر را در روزنامه های ایران می خوانیم که یک دختر و پسر در ایران با یکدیگر فرار کرده و به سرقت از خانواده خود همچون عمو و پدرشان اقدام کرده اند و در واقع این فیلمنامه روایتگر یک داستان واقعی و مشخص نیست اما این اتفاقی است که خیلی زیاد در تهران می افتد و با توجه به اینکه درمیشان تسلط کاملی بر اتفاقات اجتماعی روز دارد ، انگار وقوع تمام این حوادث منبع فیلمنامه وی شده است.
هنرپیشه نقش اول مرد این فیلم چهره ای است که شاید زیاد آشنا نباشد، می توانید در چند کلمه در رابطه با این شخصیت توضیح دهید ؟ به این علت که ایشان بازی بسیار خوب و باور کردنی در این فیلم داشتند.
میرسم به یک سوال حساستر خانم کوثری، شما چندی است که در ایران کار نمیکنید و ظاهرا از ورای آن چه که ما در سایتهای اینترنتی خواندیم با دشواریهایی روبرو بودید. در حال حاضر این دشواریها برطرف شدهاند یا علت چه چیزی بوده؟
باران کوثری : در آغاز بگویم که ترجیح میدهم راجع به این مسایل در ایران حرف بزنم ولی به طور کلی برای اینکه سوالتان را جواب بدهم، بله، من در یک سال گذشته دشواریهای زیادی داشتم. دلیلش را خودم هم نمیدانم. پیگیری هم کردم ولی هیچ جایی راجع به مسئلهی ممنوعالکاری من – به گفتهی خودشان - جوابگو نبوده است. من هم از یک جایی به بعد ترجیح دادم پیگیری نکنم برای اینکه به عنوان یک هنرمند اصلا دوست ندارم در اتاقهایی را بزنم که هیچ کس درشان را باز نمیکند. ترجیح میدهم منتظر بمانم، چون مطمئن هستم این روزها میگذرد و در توان و قدرت آدمهای سیاسی نیست که جلوی کار یک هنرمند را بگیرند.
شما در عین اینکه هنرپیشهی سینما هستید، هنرپیشهی تئاتر هم هستید. آیا این جلوگیری از کار، شامل کار تئاتری شما میشود یا نه؟
باران کوثری : بله، یکی از اجراهای من را ده روز بعد از اجرا از روی صحنه پایین آوردند.
خیلی ممنونم از شما خانم باران کوثری و امیدوارم همهی مشکلات رفع شود. پیروز باشید.
ژاپنی ها نمی دانند دزد گیر چیست!
خبرگزاری ایسنا: عباس کیارستمی که جدیدترین ساختهاش «مثل یک عاشق» بر پرده سینماهای جهان در حال اکران است، در گفتوگویی با «کاترین بروکس»، خبرنگار وبسایت «هافینگتن پست» حرفهای جالبی از نا آشنایی ژاپنی ها با دزدگیر را بازگو کرده است .
کیارستمی درباره موانع پیش رویش برای ساخت فیلم در خارج از ایران گفت: برخی جزئیات بودند که چندان مهم به نظر نمیرسیدند و آنگونه که تصور میکردم قبل از آمدن به ژاپن برای ساخت فیلم قابل توجه نبودند، اما باید آنها را میپذیرفتم.
وی افزود: یکی از موارد جالب درباره صدای فیلم زمانی بود که در ایران، من در فیلمنامه نوشتم که در یکی از صحنهها ما صدای دزدگیر خودرو در خیابان میشنویم. اما وقتی عوامل ژاپنی فیلم هنگام فیلمبرداری در توکیو صدا را شنیدند، با تعجب پرسیدند که صدا چیست؟ و ما در پاسخ گفتیم که این صدای دزدگیر خودرو است. اما آنها نمیدانستند یعنی چه! چون در ژاپن خودرویی سرقت نمیشود که نیار به آن باشد.
«قلب يخی» باز هم از کار ایستاد
خبرگزاری مهر: مدير موسسه پخشکننده سريال”قلب يخي" توقف در پخش آن را با توافق تهيهکننده دانسته و از توزيع نسخه جديد تا اواخر هفته آينده خبر داد.
علي اسدزاده مدير موسسه تصويرگستر پاسارگاد گفت: ما با سيدکمال طباطبايي تهيهکننده فصل سوم”قلب يخي" تا بسته هشتم اين مجموعه قرارداد داشتيم. بعد از ارائه اين قسمت تهيه کننده در نظر داشت با پخش ديگري وارد مذاکره شود به همين دليل توقفي در ارائه نسخه خانگي اين مجموعه در بازار به وجود آمد.
وي افزود: البته تهيهکننده در نظر داشت در ايام دهه فجر نسخه جديدي به بازار نيايد و از طرف ديگر پخشکننده تازهاي هم پيدا کند که هفته آينده تکليف قسمت جديد و زمان ارائه آن به بازار مشخص خواهد شد.
اين مجموعه در 18 بسته وارد بازار ميشود و قطعا نسخه جديد تا اواخر هفته آينده وارد بازار ميشود و ممکن است ما دوباره با آنها وارد مذاکره شويم.در خلاصه داستان اين مجموعه آمده است: پايان يک شب پر ماجرا، آتيلا (رئيس يک باند) از بالاي يکي از ساختمانهاي تهران به پايين پرتاب شده و به قتل ميرسد.
شاهرخ (باستانشناس معروف) به جرم قتل آتيلا دستگير شده و با حامد همسلولي ميشود که به خاطر قتل همسر باردارش به اعدام محکوم شده است. سايه دختر شاهرخ به مهران ميپيوندد تا نام پدرش را از اين اتهام پاک کند. در اين بين روشن ميشود که حمل غيرقانوني و فروش يک محموله از عتيقههاي ارزشمند موضوع اصلي داستان است.
پنج فيلم نوروز 92 سينماها مشخص شدند
روزنامه بانی فیلم: تركيب اكران نوروزي بعد از ظهر روز گذشته در جلسه اي كه در وزارت ارشاد برگزار شد مشخص شد.
اين جلسه ساعت 15 ديروز با حضور مرتضي شايسته ، محمد رضا فرجي ، غلامرضا فرجي ، مهدي عظيمي مير آبادي ، محمد قاصد اشرفي ، علي ميرزايي ، نماينده اي از كميسيون فرهنگي مجلس و يكي از اعضاي شوراي صنفي نمايش برگزار شد كه در نهايت 5 فيلم براي نمايش در نوروز 92 انتخاب شدند .
«حوض نقاشي» در گروه آزادي ، «رسوايي» در گروه آفريقا ، «رژيم طلايي» در گروه عصر جديد ، «قاعده تصادف» در گروه قدس و «تهران 1500» در گروه استقلال روي پرده خواهند رفت . البته در جلسه روز گذشته در خصوص اكران اين 5 فيلم در گروه هاي سينمايي صحبتي نشد اما با توجه به قرار دادهاي بسته شده و توافقات انجام شده اكران اين 5 فيلم در پنج گروه اعلام شده تقريبا قطعي است.
گفتني است به دليل مصوبه جديد كانون پخش كنندگان مبني بر محدوديت اكران بيش از يك فيلم در عيد نوروز توسط هر دفتر پخش ، پخش فيلم «تهران 1500» كه پيش از اين متعلق به موسسه فيلميران بود به فدك فيلم واگذار شده است .
خبرگزاری ایسنا: رییس سازمان سنجش با رد طرح این مباحث که دانشجوی ستارهدار زیاد شده است، اظهارکرد: با توجه به آمار سازمان سنجش تعداد دانشجویان ستارهدار تغییر نکرده است.
دکتر ابراهیم خدایی، با تایید وجود دانشجوی ستارهدار گفت: از بعد از انقلاب اسلامی در کلیه دوران استعلام برای پذیرفتهشدگان دورههای تحصیلات تکمیلی وجود داشته است.
وی با بیان اینکه استعلام از وضعیت پذیرفتهشدگان دورههای تحصیلات تکمیلی از نهادهای اطلاعاتی، کمیته انضباطی دانشگاهها و نیروی انتظامی انجام میشود، اظهارکرد: بر اساس نتایج این استعلامها پذیرفتهشدگان میتوانند با تعهد یا بدون آن ادامه تحصیل دهند.
خدایی با رد برخی ادعاها که در برخی دولتها دانشجوی ستارهدار وجود نداشته است این اظهارنظرها را غیرمنصفانه خواند.
وی افزود: استعلام از وضعیت دانشجویان قانون مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی است و ربطی به دولتها ندارد.
رییس سازمان سنجش ادامهداد: به عنوان مثال از تعداد 11 هزار پذیرفته شده دوره دکتری 91 حدود 32 تن به عنوان دانشجوی ستارهدار معرفی شدند که آنان نیز درخواست تجدیدنظر کردهاند بنابراین روند تعداد دانشجویان ستارهدار افزایشی نداشته است.
وزیر ارشاد: موضوع اسکار فرهادی را رها کنید!
، سید محمد حسینی در حاشیه جلسه هیات دولت در جمع خبرنگاران در پاسخ به این پرسش که جشنواره فیلم فجر را چطور ارزیابی میکنید، گفت: ما امسال جشنوارههای متعددی داشتیم که جشنواره فیلم فجر از جمله آنان بود و درخشش و حضور جوانانی را داشتیم که برای اولین بار فیلم هایشان ارائه شد و مورد توجه قرار گرفت.
این وزیر دولت دهم افزود: با اینکه بیش از هر سال در این دوره نظارت صورت گرفت و برخی به دنبال این بودند که نقطه ضعف هایی از محتوای فیلم ها پیدا کنند اما در مجموع فیلم ها قابل قبول بود و شاهد یک حرکت مثبت بودیم و مضامینی ارائه شد که با فرهنگ و عدالت و ارزشهای مردم هماهنگی داشت.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با بیان اینکه دو جشنواره به عنوان سالگرد پروین اعتصامی در اسفندماه داریم تصریح کرد: همچنین جشنواره فیلم فیلمسازان نیز در این ماه تدارک دیده شده است.
وی در پاسخ به پرسش خبرنگار ما مبنی بر اینکه با توجه به اکران فیلم های مسئله دار نوروز گذشته چه شاخص هایی برای اکران فیلم های نوروزی در نظر گرفته اید، گفت: این ها را دوستان شورای صنفی و سازمان سینمایی از بین فیلم هایی که آماده شده اند و داوطلب هستند انتخاب خواهند کرد؛ چراکه هنوز خیلی از فیلمها آماده نیستند.
حسینی همچنین در جواب به خبرنگار ما که قصد داشت در مورد اظهارنظر شمقدری درباره لابی دولت و وزارت ارشاد برای گرفتن جایزه اسکار برای "جدایی نادر از سیمین" ساخته اصغر فرهادی سئوال کند، گفت: این موضوع را رها کنید!
وی همچنین در پاسخ به سئوال خبرنگاری مبنی بر اینکه پخش شبکه پرس تی وی از سوی کشورهای غربی در ماهواره ممنوع شده است، گفت: این اقدام آنان به دلیل تاثیر گذاری چنین شبکه هایی بر افکار عمومی بوده است. ما قبل از انقلاب یک مجله داشتیم که بسیار تاثیر گذار بود و تنها نشریه اسلامی در کشور بود که تمام بزرگان و علما و مراجع جهان اسلام در آن مطلب می نوشتند. ما بنا داریم در قم از کسانی که در این مجله مطلب می نوشتند تقدیر شایسته ای به عمل آوریم.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره برنامه های این وزارتخانه در ماه پایانی سال گفت : اختتامیه جشنواره شعر فجر را داریم که امیدواریم با حضور رئیس جمهور برگزار شود، همچنین در 7 استان کشور هم برنامه های متنوعی تدارک دیده شده است.
حسینی افزود: امسال جشنواره تخصصی مطبوعات دانشگاهی و نشریات تخصصی برگزار می شود. در حال حاضر حدود 1700 نشریه تخصصی داریم که مجوز 1100 مورد آن در دولت دهم داده شده است و این حرکت خیلی خوبی است که به تولید علم کمک می کند.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در مورد جشنواره مطبوعات گفت: از 14 اسفند تا 20 اسفند این جشنواره برگزار می شود. جشنوارههای تخصصی مطبوعات نیز مدتی است آغاز شده و ما جشنواره مطبوعات خانوادگی را داشتیم.
تصاویر: احمدی نژاد و محسن یگانه
عصر ایران: سومین همایش وحدت و انسجام ملی جوانان ایران اسلامی دیشب با حضور محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری اسلامی ایران در کنار آبهای خلیج فارس در مجتمع بندری شهید رجایی بندرعباس برگزار شد.
عناوین روزنامه های امروز 91/12/03
منبع: جار