شگفتی همگان از زيبايي مدل ايراني +عکس
پرداد: اين زن که " ياسمين لو بن" نام دارد در حال حاضر 48 ساله است اما زيبايي بيش از اندازه و جواني و شادابي چهره و اندامش باعث شگفتي همگان شده است. او يک دختر 23 ساله دارد که در زمينه مدلينگ فعاليت دارد و اکثرا با هم ديده ميشوند.
ياسمين به قدري زيبا و جوان است که هيچ کس باور نميکند او دختري به اين سن و سال داشته باشد و بيشتر تصور ميشود که اين دو مدل زيبا خواهر باشند.
ياسمين مادر 3 فرزند است و 30 سال است که به حرفه مدلينگ مشغول است. در حال حاضر او در اروپا و بخصوص بريتانيا يک قدم از ديگر مدلهاي معروف پيش است.
در تازه ترين کار او به همراه دختر 23 ساله اش " امبر" براي سالگرد 40 سالگي يک مجله مد معروف به نام "مون سون" تصاويري با لباسهاي سنتي آسيايي در هندوستان ثبت کرده است.
او در اين تصاوير به قدري جوان و زيبا به نظر ميرسد که هيچ بيننده اي تصور نميکند او يک زن 48 ساله باشد. بسياري از مجلات مد او را با مدلهاي جوان و معروفي چون " رزي هانتينگتون" ، " ليلي دونالدسون" و " الساندرو آمبروسيو" مقايسه کرده اند.
تصاویر جدید گلشیفته فراهانی در فرانسه
روزگار نو: گلشیفته فراهانی بازیگر سابق سینمای ایران که تصویر او را در فیلم متعهد و اخلاقی «میم مثل مادر» و «به نام پدر» هنوز به یاد داریم، در تازه ترین فعالیت خود با مجله فرانسوی «استاندارد» همکاری کرده و عکس های جدیدی از وی در این مجله به چاپ رسیده است.
زوج معروف سینمایی از هم جدا شدند؟
آفتاب: برخی منابع خبری ادعا می کنند که این زوج مشهور در طول تابستان برای مدتی از هم جدا شده اند.
این زوج که ۱۲ سال است با هم ازدواج کرده اند در طول چند سال گذشته با مشکلات بسیار زیادی روبرو شدند . بیماری سرطان مایکل ، زندانی شدن پسر مایکل و بیماری افسردگی کاترین از جمله این مشکلات بودند.
برخی منابع خبری ادعا می کنند که مایکل ۶۸ ساله برای مدتی از کاترین ۴۳ ساله و دو فرزند شان جدا شده و در جای دیگری جدا از آنها زندگی کرده است.
یک منبع خبری گفت:« در طول مدتی که مایکل با بیماری سرطان دست و پنجه نرم می کرد ، کاترین بخاطر بیماری افسردگی تحت درمان بود و پسر مایکل با نام کامرون به زندان رفته بود ، ظاهرا" این زوج به این نتیجه رسیده بودند که برای مدتی نمی توانند با هم زندگی کنند.»
« به همین دلیل مایکل برای مدت کوتاهی به یک خانه اجاره ای رفت . مشکل آنها آنقدر حاد بود که ممکن بود حتی به جدایی دائمی و طلاق هم بینجامد.»
« در آن زمان کاترین بخاطر بیماری روانی خود قرص های قوی مصرف می کرد و اگرچه این قرص ها به نوعی به درمان افسردگی او کمک می کردند اما از طرف دیگر باعث بوجود آمدن تغییرات زیادی در رفتار کاترین شده بودند و درواقع این قرص ها در بروز مشکل در روابط این زوج نقش بسیار زیادی ایفا کردند.»
«بناربراین مایکل برای مدتی در یک ملک اجاره ای که صاحب آن یکی از دوستان مالتی میلیونر آنها بود ماند . این ملک بزرگ یک خانه ۹ اتاق خوابه بود و فقط چند مایل با خانه مشترک او و کاترین فاصله داشت.»
« اما کاترین قصد داشت هرطور که ممکن است ازدواجش را حفظ کند زیرا او هنوز هم خیلی مایکل را دوست دارد ، بنا براین این زوج بخاطر فرزندانشان مشکلاتشان را حل کردند و دوباره خانواده را دورهم جمع کردند.»
عناوین روزنامه های امروز
منبع: جار
سینما در سال 91 چگونه تمام می شود؟
تماشا: در روزهای پایانی سال که سینما روزهای آرامی را پشت سر می گذارد و اغلب افراد مشغول رتق و فتق امور شخصی شان در انتهای سال هستند، فرصت خوبی برای سینماگران پیش می آید که با فراغ بال و بدون هیچ هیجانی فیلم بسازند.
خیلی از کارگردانان معمولا از این فرصت استفاده می کنند تا در سکوت و آرامش، کارشان را جمع و جور کنند. برای آن دسته از افرادی که اخبار سینما و تولیدات آن را دنبال می کنند، جالب خواهد بود بدانند که در حال حاضر کدام کارگردانان مشغول ساختن فیلم جدیدشان هستند. به همین خاطر با هم بعضی از پروژه های مهم در دست تولید این روزها را مرور می کنیم.
مهمان بابا
نام فیلم: مهمان داریم
نویسنده و کارگردان: محمدمهدی عسگرپور
تهیه کننده: منوچهر محمدی
بازیگران: پرویز پرستویی، آهو خردمند، بهروز شعیبی، سهیلا گلستانی، معصومه قاسمی پور، مهدی صادقی و محمد صادقی
خلاصه داستان: خبر آمدن یک مهمان، کارهاییکه خیلی وقت است زمین مانده، دلشوره یک پذیرایی و زنگ در که به صدا درمی آید.
توضیحات بیشتر: کسی فکر نمی کرد که مدیرعامل سابق خانه سینما در این بلبشو با حوزه هنری، متهم ردیف اول محدودیت سینما، در سال 91 همکاری کند اما این اتفاق افتاد و عسگرپور فیلمش را در نیمه بهمن ماه یعنی در اوج برگزاری جشنواره فیلم فجر کلید زد.
این فیلم احتمالا باید فیلمنامه جذابی داشته باشد چرا که پرویز پرستویی بالاخره بعد از دو سال پذیرفته در آن بازی کند. او در آخرین گفت و گویش با ماهنامه 24 عنوان کرده بود که مهمترین دلیل کم کاری اش در سال های اخیر نبودن فیلمنامه جذاب است. او گفته بود: «منتظرم یک یدر خونه رو بزنه بگه فیلمنامه خوب می خواستی بیا دیگه چه بهانه ای برای کار نکردن داری؟» لوکیشن اصلی این فیلم خانه ای حوالی خیابان جامی است. در پشت صحنه این فیلم گروهی حرفه ای قرار دارندو از محمد آلادپوش به عنوان مدیر فیلمبرداری گرفته تا مهرداد میرکیانی، طراح گرجیم و ساسان نخعی در مقام صدابردار.
پدر و فرزندان و انتخابات
نام فیلم: آشغال های دوست داشتنی
نویسنده، تهیه کننده و کارگردان: محسن امیریوسفی
بازیگران: شیرین یزدان بخش، حبیب رضایی، شهاب حسینی، صابر ابر، هدیه تهرانی، نگار جواهریان و اکبر عبدی.
خلاصه داستان: درباره خانواده ای است که یک شب فرصت دارند مشکل مادر را حل کنند.
توضیحات بیشتر: داستان این فیلم در سال 88 اتفاق می افتد و گفته می شود می توان آن را یک فیلم سیاسی دانست که بستر آن اتفاقات 88 است. قرار بود عزت الله انتظامی در این فیلم نقش کوتاهی داشته باشد که در نهایت به خاطر کهولت سن انتظامی، اکبر عبدی جایگزین او شد.
همه جور ستاره
نام فیلم: پنج ستاره
کارگردان: مهشید افشارزاده
نویسنده: علی اکبر قاضی نظام
تهیه کننده: امیر سماواتی
بازیگران: شهاب حسینی، همایون ارشادی، بهنوش بختیاری، بهناز جعفری، سحر قریشی و امید روحانی.
خلاصه داستان: این فیلم، داستان دختری است که برای رفتن به دانشگاه دچار مشکلاتی می شود. او در این میان درگیر مسائل عشقی هم می شود و ...
توضیحات بیشتر: این اولین فیلم بلند سینمایی مهشید افشارزاده است. او که در دهه 70 بازیگر پرکاری بود در دهه 80 جز فیلم «عیار 14» در هیچ فیلمی بازی نکرد و مدتی از ایران دور بود. اگر به ترکیب بازیگران این فیلم دقت کنید شما هم مثل ما متعجب می شوید از اینکه افشارزاده با چه معیاری از هر طیف و سلیقه ای یک بازیگر آورده است.
در کنار هم قرار گرفتن شهاب حسینی و سحر قریشی از یک سو و از آن سو بهناز جعفری و بهنوش بختیاری به خودی خود می تواندن یک اتفاق در سینمای ایران محسوب شود! باید دید این اتفاق تبدیل به ویژگی مثبت در این فیلم می شود یا نه. فیلمبرداری این فیلم در تهران و شمال ادامه دارد. تمام صحنه های فیم طی پنجاه جلسه در تهران فیلمبرداری می شود.
فیلمسازی آهسته و پیوسته
نام فیلم: برف
تهیه کننده و کارگردان: مهدی رحمانی
نویسنده: حسین مهکام
بازیگرجان: رویا تیموریان، مینا ساداتی، میلاد کی مرام، آناهیتا افشار، محمدرضا غفاری، افشین هاشمی، رابعه مدنی، شیرین یزدان بخش
خلاصه: شرح حال یک روز خانواده ای شهری است که درگیر مراسم خواستگاری دخترشان هستند.
توضیحات بیشتر: سازندگان این فیلم در سکوت خبری به کار خود ادامه می دهند. این سومین فیلم بلند سینمایی مهدی رحمانی است. فیلم قبلی این کارگردان جوان «پنهان» بود که نتوانست در گیشه موفق عمل کند اما به اذعان برخی از کارشناسان فیلم استانداردی بود. اولین نمایش فیلم «برف» قرار است در جشنواره سی و دوم فجر باشد. قرار بود هدایت هاشمی هم در این فیلم حضور داشته باشد که گویا نتوانسته و افشین هاشمی در آخرین لحظات جایگزین او شده است.
لاله هنوز ندمیده!
نام فیلم: لاله
نویسنده و کارگردان: اسدالله نیک نژاد
بازیگران: نیکی کریمی، همایون ارشادی
خلاصه داستان: «لاله»، زندگی لاله صدیق قهرمان اتومبیلرانی ایران را به تصویر می کشد.
توضیحات بیشتر: تولید این فیلم شروع شده است چرا که گروه تولید مشغول تهیه مستندهایی از مسابقات «رالی» هستند. قطعا حاشیه های تمام نشدنی این فیلم را کم و بیش دنبال کرده اید. بیشترین حواشی برای این فیلم مربوط به حضور اسدالله (اسی) نیک نژاد به عنوان نویسنده و کارگردان به وجود آمد و کماکان ادامه دارد. بودجه 8 میلیاردی این پروژه هم چندین هفته نقل محافل خبری بود. فیلمنامه «لاله» چندین بار توسط ارشاد رد شد تا در نهایت به موافقت اصولی دست یافت. کشمکش های اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس و سازندگان این فیلم هم مدتی خبرساز شد.
شائبه حضور برخی از بازیگران، نقل محافل سینمایی بود و البته توسط آن بازیگران به سرعت تکذیب می شد. یکی از آن بازیگران که حضورش را در این فیلم تکذیب کرد نیکی کریمی بود که گویا در نهایت با این گروه به توافق رسیده و قرار است جلوی دوربین اسی نیک نژاد برود. گفته می شد که قرار است دارین حمسه، نقش لاله را بازی کند که این اتفاق هم نیفتاد و گمانه هایی برای پیوستن بهاره کیان افشار و ایفای نقش لاله شنیده شد که در نهایت منتفی شد. این فیلم به زبان انگلیسی ساخته خواهد شد و شرط اصلی برای حضور بازیگران تسلط آنها به زبان انگلیسی است. حضور علیرضا زرین دست به عنوان فیلمبردار در این فیلم قطعی شده است.
بعیده که جور دربیاد!
نام فیلم: اصلا جور درنمیاد
کارگردان: مهیار عبدالملکی
تهیه کننده: ابوالفضل افشاری
نویسنده: زهرا پیرهادی
بازیگران: کامبیز دیرباز، ملیکا شریفی نیا، مهدی ماهانی، شهین تسلیمی، هانیه غلامی، هما خاکپاش و علی برقی
خلاصه داستان: سوگند برای اینکه بتواند تحصیلات خود را در خارج از کشور ادامه دهد باید بنا به درخواست پدرش ازدواج کند. در چنین شرایطی یک خواستگار فرنگی برایش پیدا می شود و ...
توضیحات بیشتر: به نظر نمی آید این فیلم نیازمند توضیحات بیشتری باشد، تنها باید به این موضوع اشاره کرد که لوکیشن اصلی این فیلم در منطقه شهران تهران است.
با همدیگه بریم شمال
نام فیلم: متل قو
نویسنده: علیرضا معتمدی
کارگردان: مسعود نوابی
تهیه کننده: بیژن امکانیان
بازیگران: دانیال عبای، تینا آخوندتبار، مجید حاجی زاده، سولماز حصاری، جواد یحیوی، کیانوش گرامی، میرطاهر مظلومی و ...
خلاصه داستان: همه فکر می کنند امید و سایه برای هم آفریده شده اند اما تنها نقطه مشترک آنها تنفر از ازدواج و مسئولیت بچه دار شدن است ...
توضیحات بیشتر: آخرین فیلم نوابی «کلاهی برای باران» یکی از فیلم های پرفروش زمان خودش بود. نوابی را البته بیشتر با سریال هایش می شناسند. سریال هایی مانند «دردسر والدین»، «گمشده» و «آهوی ماه نهم». «متل قو» بیشتر در تهران، سلمانشهر، نمک آبرود، چالوس و نوشهر جلوی دوربین رفته است و تهیه کنندگی این فیلم سینمایی را بیژن امکانیان، ستاره دهه شصت سینمای ایران برعهده دارد.
آنهایی که در فکر تولید هستند
اما شاید بد نباشد بدانید که فیلمسازان مهمی هم به فکر ساخته بعدی شان هستند و در حال حاضر به شکلی مشغول پشت سر گذاشتن پیش تولید فیلم جدیدشان هستند. یکی از مهمترین این کارگردان ها عبدالرضا کاهلی است که در کشور فرانسه می خواهد فیلم جدیدش را بسازد، فیلمی که هنوز هیچ اطلاعاتی از آن درز نکرده و ما هم مثل شما منتظر جزئیات آن هستیم.
دیگر فیلمساز مهم سینمای ایران یعنی فریدون جیرانی هم می خواهد فیلم «زندگی دوگانه فیروز» را تولید کند.
کنایه 20:30 به امین حیایی
یکی رسول خادم به خاطر اینکه باوجود تمام زحماتی که کشیده بود نپرید روی سکوی قهرمانی کشتی تا جلوی دوربین ها با مدال و کاپ قهرمانی عکس یادگاری بیاندازد.آن هم در روزی که ترافیک برخی مسوولان باعث شده بود اهل فیلا هم جایی نداشته باشند.
نجف زاده اما در مصاحبه با امین حیایی به او بخاطر اینکه در مصاحبه اش تلویحا گفته بود:" می خواهد جهانی را مدیریت کند "،طعنه زد .کامران گفت تو چرا دیگه اینطوری شدی؟تو چرا میخواهی مدیریت جهانی کنی؟
نجف زاده درادامه بخشی دیگر از گفتگوی امین حیایی با واحد مرکزی خبر را پخش کرد که در آن گفت:"نه ماه معطل شدیم تا این یک شکم بزاید".
نجف زاده نریشن خواند:تو تغییر کردی پسر!تغییر.
اشاره نجف زاده به غیر علنی بودن دادگاه کهریزک و دیر برپا شدنش، آیتم دیگر صرفا جهت اطلاع بود.البته نجف زاده این را هم گفت که امیدوار است از این پس،ان شا الله،هر کسی در هر سمتی خطا کند پاسخگو باشد.
صرفا جهت اطلاع به قیمت خودرو هم پرداخت.خبرنگار گفت :"پشت پرده قیمت ماشینا واقعا ماجرای کی بود کی بود من نبودم شده .تا اونجایی که ما یادمونه دولت 8 بهمن مجوز داد قیمت خودروها با ارز مبادله ای حساب بشه یا ساده تر بگیم گرون بشه. وزیر صنعت و معدن و تجارت هم استقبال کرد اما حالا همه شاکیند هم دولت هم وزیر.البته همین هم خوبه که شاکیند ولی نمی دونم اینجور موقعها ما صرفنی ها چرا یاد ماجرای پرتقال فروش می افتیم!"
انتقاد شدید صرفا جهت اطلاع این هفته اما به کوچک زاده و برخی نمایندگانی بود که می خواستند برای رسانه ها در مجلس محدودیت ایجاد کنند.نجف زاده از زبان برخی نمایندگان موافق این طرح بخش هایی را منتشر کرد که آنها تاکید می کردند چون عکاسان و اهالی رسانه خمیازه و خواب نماینده ها را رصد می کنند باید محدود شوند!توهین کوچک زاده هم با این پاسخ نجف زاده روبرو شد که خوب است عقلای مجلس نگذاشتند طرحتان اجرا شود. ولی کلا خوبید شما؟!
در آیتم بعدی مجری این هفته صرفا جهت اطلاع مصاحبه خبرنگار واحد واحد مرکزی خبر فتحعلیزاده را که بقول نجف زاده دارای "دکترای شناسایی اراذل و اوباش زحمت کش!" است پخش کرد که همه متهمان به خبرنگار می گفتند اشتباهی بازداشت شده اند.صرفنی ها بخشی جالب از دفاعیات مهران مدیری در سریال مرد هزار چهره را بلافاصله بعد از این مصاحبه ها پخش کردند که می گفت:من از اولش هم اشتباهی بودم.
نجف زاده در ادامه تصاویری همراه با موسیقی طنزی پخش کرد درباره مسابقات فنی مهندسی پرواز، که در آن تعدادی، موشک کاغذی درست کرده اند و آن را به درون یک جعبه کاغذی پرتاب می کنند.این یعنی واقعا مهندسی پرواز!
اما انتقاد نجف زاده از"استاد"! بهمنی بخاطر اینکه هربار صحبت می کند قیمت ها بالاتر می رود هم قابل تامل بود.خبرنگار واحد مرکزی خبر به رییس بانک مرکزی قول داد اگر روزه سکوت بگیرد و بفهمد که بازار به سخنرانی های ایشان آلرژی دارد یک مدال بلورین به او هدیه می دهد.
نجف زاده گفت طرح پیش فروش سکه شما بجای پایین آوردن قیمت سکه موجب بالا رفتنش شد و اینها عجیب و غریب است و رو به دوربین با چشمک و لبخند کنایه آمیزی گفت:راستی چه خبر از پسته های سی هزار تومنی؟خریدید دیگه حتما شب عید!".
تشکر دوم خبرنگار واحد مرکزی خبر هم از یک راننده شهرکردی بود که در این روزهایی که هوای قیمت ها به قول اخوان خدابیامرز،بس ناجوانردانه سرد است ، 50 میلیون پول نقد و مدارک را به صاحبش برگرداند.
بخش آخر صرفا اما تصاویری ازرقص حاجی فیروزها در خیابان داشت و البته نوستالژی انواع کوپن های دهه شصت را نشان داد و شعر موسیقی پایانی اش هم این بود:"گفتم بدوم تا تو همه فاصله ها را...تا زودتر از واقعه گویم گله ها را!گله هارا!گله ها را!".
به یاد هنرمندان درگذشته در سال 1391...
خبرگزاری ایلنا: سال ۹۱ برای اهالی فرهنگ و هنری سال چندان خوبی نبود. از ابتدای سال ۹۱ تا امروز87 چهرهی فرهنگی، هنری و ادبی روی در نقاب خاک کشیدهاند و در این میان سهم سینما و تاتر از همه بیشتر بوده است.
در این میان درگذشتگان نبود افرادی همچون حمید سمندریان، همایون خرم، ایرج قادری، جلال ذوالفنون، شاپور قریب، علی کسمایی، فهیمه راستکار، جاهد جهانشاهی، فریده لاشایی و مسعود بهنام... برای علاقمندان جامعه هنر دردناکتر بود.
در سال 1391، 31 هنرمند سینما و تئاتر، ۱۶ هنرمند عرصه موسیقی، ۱۸ هنرمند عرصه هنرها تجسمی، ۶ نویسنده حوزه ادبیات و ۷ منتقد و پژوهشگر هنر درگذشتهاند.
اسامی هنرمندانی که در طی سال ۹۱ در گذشتهاند باتوجه به رشتههای هنری به شرح ذیل است:
هنرمندان درگذشته عرصه سینما و تئاتر(بازیگر، مدیرتولید، دوبلور، کارگردان) 31 نفر
اردشیر ایراننژاد(مدیرتولید)، امیر بدر طالعی(بازیگر)، امیر هوشنگ قطعه(دوبلور)، ایرج قادری(کارگردان)، ایرن زازیانس(بازیگر)، ایلوش خوشابه(بازیگر)، بهروز مسروری(بازیگر)، پروین دخت یزدانیان(بازیگر)، حمید سمندریان(کارگردان)، رضا حاجیان(بازیگر و بدلکار)، رضا مشایخی(تعزیه خوان)،ستار داداشپور(بازیگر)،شاپور قریب(کارگردان)، عبدالله بوتیمار(بازیگر)،علی کسمایی(دوبلور)،علی نجفی(متصدی لابراتوار)، فاطمه طاهری(بازیگر)، فهیمه راستکار(بازیگر و دوبلور)، قاسم اصغری(طراح و مجری صحنه)، مجید میرزاییان(بازیگر)، محمدحسن نوروزی(مدیر تدارکات)، مسعود بهنام(صدابردار)، مسعود فقیه(هنرمند تئاتر)، منوچهر اخضرپور(بازیگر و بدلکار)، مهدی کیخایی(بازیگر تئاتر)، میرمحمد تجدد(بازیگر)، نادیا دلدارگلچین(بازیگر)، نعمت اسعدالهی(بازیگر)، هدیش بیگدلی شاملو(هنرمند جلوههای ویژه سینما)، حمید حمزه ابیازنی(بازیگر و کارگردان) و محمد باباوند(بازیگر تئاتر).
هنرمندان درگذشته عرصه موسیقی (آهنگساز، خواننده، نوازنده، رهبر ارکستر) ۱۶ نفر
اکبر لقا(خواننده)، امیرحسین ملک(نوازنده ویولون)، بهرام سارنگ(خواننده)، حسن کسایی(نوازنده نی)، حسین سمندی(دوتانواز)، سراجدین باشقره(موسیقی ترکمن)، عبدالله سرور احمدی(دوتار نواز)، فرج اله امینی(دوتارنواز)، فریدون پوررضا(خواننده گیلکی)، قاسم جبلی(خواننده)، محمد بیگلریپور(آهنگ ساز)، محمدرضا روح بخش(نوازنده تئاتر)، محمدرضا گرگینزاده(آهنگ ساز)، محمدعلی شرفایی(خواننده و نوازنده)، ملاغلامحسین افکاری(موسیقی محلی قوچان) و همایون خرم(آهنگ ساز).
هنرمندان درگذشته عرصه هنرهای تجسمی(خوشنویس، نقاش) ۱۸ نفر
اباصلت صادقی(خوشنویس)، بهمن یوسفیان(عکاس)، بیژن نعمتی شریف(نقاش و مجسمه ساز)، جمالالدین خرمینژاد(نقاش)، جهانبخش صادقی(نقاش)، شهریار سرمست(گرافیست)، فخری گلستان(سفالگر)، فریده لاشایی(نقاش)، کامران شاهین فر(معمار)، محمد فراهانی(نقاش)، محمدفواد نجفزاده خویی(عکاس)، محمود جوادیپور(نقاش)، منصوره حسینی(نقاش)، مهتاب نوروزی(سوزن دوز)، هوشنگ زرافشان(عکاس)، هوشنگ صانعی(معمار)، بهروز احمدی(معمار) و ادیک نیازی(نقاش).
نویسندگان، شعرا و ادبای درگذشته ۶ نفر
اصغر الهی(نویسنده)، اصغر حاج حیدری(شاعر)، حسن احمدی گیوی(نویسنده و ادیب)، خلیل عمرانی(شاعر)، سیدامیر محمود انوار(ادیب و نویسنده)، محمود گلاب درهای(نویسنده)،
منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران درگذشته ۷ نفر
ایرج زهری(منتقد تئاتر)، پرتو اشراق(مترجم و پژوهشگر موسیقی)، جاهد جهانشاهی(منتقد تئاتر)، جمشید صداقت کیش(پژوهشگر هنر)، قمر آریان(پژوهشگر هنر)، مرتضی ثاقب فر(پژوهشگر) و نوشین دخت نفیسی(پژوهشگر هنر).
عکسی از لحظه برگزیده اسکار 2013
تامل کنیم و ببینیم آن چیزی را که هست، آن چه را که میماند و آن چه را که وقعا اهمیت دارد. پس در روزگاری که به قول یک علاقه مند به سینما در فضای مجازی، ما علیه آنها فیلم میسازیم و آنها علیه ما، و هر دو طرف به فیلمهایمان جایزه میدهیم، در چنین روزگاری، لحظه های درخشان هم، نور بیشتری به سوی دیده های باز می تاباند.
و صحنهی برگزیده از مراسم اسکار، لحظهای است که سازندهی شاهکار مومنانهی "زندگی پای"، یعنی آنگ لی، از به قول خودش "خدای سینما" تشکر میکند. زندگی پای را ببینید.
هر ماه 7 هنرمند نقاب در خاک کشیدند
خبرگزاری ایلنا: سال ۹۱ برای اهالی فرهنگ و هنری سال چندان خوبی نبود. از ابتدای سال ۹۱ تا امروز87 چهرهی فرهنگی، هنری و ادبی روی در نقاب خاک کشیدهاند و در این میان سهم سینما و تاتر از همه بیشتر بوده است.
در این میان درگذشتگان نبود افرادی همچون حمید سمندریان، همایون خرم، ایرج قادری، جلال ذوالفنون، شاپور قریب، علی کسمایی، فهیمه راستکار، جاهد جهانشاهی، فریده لاشایی و مسعود بهنام... برای علاقمندان جامعه هنر دردناکتر بود.
در سال 1391، 31 هنرمند سینما و تئاتر، ۱۶ هنرمند عرصه موسیقی، ۱۸ هنرمند عرصه هنرها تجسمی، ۶ نویسنده حوزه ادبیات و ۷ منتقد و پژوهشگر هنر درگذشتهاند.
اسامی هنرمندانی که در طی سال ۹۱ در گذشتهاند باتوجه به رشتههای هنری به شرح ذیل است:
هنرمندان درگذشته عرصه سینما و تئاتر(بازیگر، مدیرتولید، دوبلور، کارگردان) 31 نفر
اردشیر ایراننژاد(مدیرتولید)، امیر بدر طالعی(بازیگر)، امیر هوشنگ قطعه(دوبلور)، ایرج قادری(کارگردان)، ایرن زازیانس(بازیگر)، ایلوش خوشابه(بازیگر)، بهروز مسروری(بازیگر)، پروین دخت یزدانیان(بازیگر)، حمید سمندریان(کارگردان)، رضا حاجیان(بازیگر و بدلکار)، رضا مشایخی(تعزیه خوان)،ستار داداشپور(بازیگر)،شاپور قریب(کارگردان)، عبدالله بوتیمار(بازیگر)،علی کسمایی(دوبلور)،علی نجفی(متصدی لابراتوار)، فاطمه طاهری(بازیگر)، فهیمه راستکار(بازیگر و دوبلور)، قاسم اصغری(طراح و مجری صحنه)، مجید میرزاییان(بازیگر)، محمدحسن نوروزی(مدیر تدارکات)، مسعود بهنام(صدابردار)، مسعود فقیه(هنرمند تئاتر)، منوچهر اخضرپور(بازیگر و بدلکار)، مهدی کیخایی(بازیگر تئاتر)، میرمحمد تجدد(بازیگر)، نادیا دلدارگلچین(بازیگر)، نعمت اسعدالهی(بازیگر)، هدیش بیگدلی شاملو(هنرمند جلوههای ویژه سینما)، حمید حمزه ابیازنی(بازیگر و کارگردان) و محمد باباوند(بازیگر تئاتر).
هنرمندان درگذشته عرصه موسیقی (آهنگساز، خواننده، نوازنده، رهبر ارکستر) ۱۶ نفر
اکبر لقا(خواننده)، امیرحسین ملک(نوازنده ویولون)، بهرام سارنگ(خواننده)، حسن کسایی(نوازنده نی)، حسین سمندی(دوتانواز)، سراجدین باشقره(موسیقی ترکمن)، عبدالله سرور احمدی(دوتار نواز)، فرج اله امینی(دوتارنواز)، فریدون پوررضا(خواننده گیلکی)، قاسم جبلی(خواننده)، محمد بیگلریپور(آهنگ ساز)، محمدرضا روح بخش(نوازنده تئاتر)، محمدرضا گرگینزاده(آهنگ ساز)، محمدعلی شرفایی(خواننده و نوازنده)، ملاغلامحسین افکاری(موسیقی محلی قوچان) و همایون خرم(آهنگ ساز).
هنرمندان درگذشته عرصه هنرهای تجسمی(خوشنویس، نقاش) ۱۸ نفر
اباصلت صادقی(خوشنویس)، بهمن یوسفیان(عکاس)، بیژن نعمتی شریف(نقاش و مجسمه ساز)، جمالالدین خرمینژاد(نقاش)، جهانبخش صادقی(نقاش)، شهریار سرمست(گرافیست)، فخری گلستان(سفالگر)، فریده لاشایی(نقاش)، کامران شاهین فر(معمار)، محمد فراهانی(نقاش)، محمدفواد نجفزاده خویی(عکاس)، محمود جوادیپور(نقاش)، منصوره حسینی(نقاش)، مهتاب نوروزی(سوزن دوز)، هوشنگ زرافشان(عکاس)، هوشنگ صانعی(معمار)، بهروز احمدی(معمار) و ادیک نیازی(نقاش).
نویسندگان، شعرا و ادبای درگذشته ۶ نفر
اصغر الهی(نویسنده)، اصغر حاج حیدری(شاعر)، حسن احمدی گیوی(نویسنده و ادیب)، خلیل عمرانی(شاعر)، سیدامیر محمود انوار(ادیب و نویسنده)، محمود گلاب درهای(نویسنده)،
منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران درگذشته ۷ نفر
ایرج زهری(منتقد تئاتر)، پرتو اشراق(مترجم و پژوهشگر موسیقی)، جاهد جهانشاهی(منتقد تئاتر)، جمشید صداقت کیش(پژوهشگر هنر)، قمر آریان(پژوهشگر هنر)، مرتضی ثاقب فر(پژوهشگر) و نوشین دخت نفیسی(پژوهشگر هنر).
مهران مدیری هم «قلب یخی» را احیا نکرد!
مجله مهر: توقف تولید و توزیع مجموعه «قلب یخی» در شبکه نمایش خانگی باردیگر ثابت کرد تجربه سریالسازی برای توزیع در شبکه ویدئویی کشور تجربه شکست خورده و غیرقابل ترمیم است.
«قلب یخی دوباره جان میگیرد» این تیتر یکی از سایتهای غیررسمی مرتبط با مجموعه «قلب یخی» است که در تازهترین پست خود در تاریخ 3 اسفندماه خبر از آغاز توزیع سری نهم از فصل سوم این سریال در آینده نزدیک میدهد. خبری که البته علی اسدزاده در مقام پخش کننده این سریال در گفتوگو با خبرگزاری مهر اعلام کرده بود و طبیعتاً باید منتظر تحقق آن میبودیم.
یک هفته از آن تاریخ گذشته است و هنوز خبری از سری نهم این سریال نیست. توزیع مجموعه بهطور کامل متوقف شدهاست و اخبار غیررسمی هم کمتر نشانی از امیدواری برای از سرگیری توزیع آن درآینده نزدیک دارد.
عدم استقبال مخاطبان از این سریال که در دور جدید تولید و توزیع ترکیبی کمنظیر از ستارههای سینما را گردهم آورده بود و به تبع افت فروش شدید این مجموعه احتمالاً فشار اقتصادی غیرقابل توجیهی را متوجه تولیدکنندگان کرده و به همین دلیل ناگزیر از توقف تولید شدهاند.
داستان از کجا آغاز شد؟
همه چیز از زمانی آغاز شد که تب استقبال از سریالهای خارجی همچون "لاست" و "فرار از زندان" در میان مخاطبان ایرانی فراگیر شد و این تولیدات در شبکه غیررسمی توزیع محصولات فرهنگی گردش مالی حیرتانگیزی را به نام خودثبت کردند. همین اقبال هم جمعی از اهالی سینما و تلویزیون را به فکر انداخت که چرا از این ظرفیت خودمان بهرهمند نشویم؟
این بود که طرح تولید و توزیع سریال در شبکه نمایش خانگی مطرح شد و برای این کار هم محمد حسین لطیفی و مهران مدیری پیش قدم شدند. حکایت مهران مدیری و مجموعه "قهوه تلخ" که امروز به حکایت بارها خوانده تبدیل شدهاست. حکایت لطیفی و مجموعه "قلب یخی" اما اندکی متفاوت است.
اثر ماندگاری که ماندگار نشد!
«اثری ماندگار از محمدسین لطیفی» این جملهای بود که از همان نخستین قسمت توزیع شده از مجموعه «قلب یخی» روی بستههای آن خودنمایی میکرد و نشان میداد لطیفی تا چه اندازه بر روی کیفیت اثر خود وسواس بهخرج داده و به حاصل آن ایمان دارد.
از مهمترین ویژگیهای قسمتهای ابتدای مجموعه هم عبور موکد از خطوط قرمز مرسوم در تولیدات تلویزیونی بهویژه در زمینه پوشش و آرایش بازیگران خانم و نیز خشونت و وحشت در برخی صحنهها بود. خروجی این ترکیب تازه داستانی بود با محوریت فراماسونری که طبیعتاً باعث شد محتوای سریال هم برای مخاطبان کشش و جذابیتی دوچندان پیدا کند.
همه چیز بهخوبی پیش میرفت تا اینکه در میانه تولید سری دوم مجموعه به ناگاه خبر رسید تهیهکننده کار بهواسطه توزیع و کپی غیرمجاز سریال در شهرستانها و نیز قرار دادن لینک دانلود آن بر روی برخی سایتها غیرمجاز ورشکست شدهاست و امکان ادامه کار وجود ندارد.
همزمان خبرهایی از اختلاف بهوجود آمده میان تهیهکننده با نویسنده، کارگردان و نیز بازیگران در رسانهها منتشر شد تا تردیدی باقی نماند که مجموعه اگر هم در فصل دوم به پایان برسد امیدی به تولید فصل سوم آن نیست.
تصور کنید داستانی چنین حساس درباره نفوذ گروههای ماسونی در ایران و نیز اقدامات عجیب و محیرالعقول این گروه در کشور به ناگاه در میانه راه نیمه تمام رها شود؛ فکر میکنید در صورت چشمپوشی از ضررهای مالی تحمیل شده به مخاطبان پیگیری که حال با داستانی نیمه تمام مواجه هستند میتوان چشم بر ضررهای فکری و اعتقادی ناشی از داستان به سرانجام نرسیده فیلم پوشاند!؟
جالب اینکه در این مرحله نقل قولهایی هم از نویسنده فیلمنامه اولیه منتشر شد که تعطیلی پروژه را تبدیل به معما کرد. حامد عنقا به عنوان طراح و نویسنده این مجموعه مدعی شد که ممیزی ارشاد و برخی ممانعتها در مسیر ادامه داستان مجموعه که بر پایه افشاگری علیه گروههای ماسونی بود، بیتأثیر نبودهاست. این اظهارات در تعطیلات نوروز 91 رسانهای شد، با واکنشی از سوی مسئولان ارشاد مواجه نشد و بعدها هم فراموش شد!
ادامه سریال با نویسنده، کارگردان و بازیگران تازه!
پس از توقف تولید مجموعه در پایان فصل دوم خبری از ادامه تولید نبود تا اینکه خبر رسید فصل سوم با کارگردان جدید، بازیگران متفاوت، نویسنده جدید و داستانی نو کلید خواهد خورد! برخی اخبار حتی حکایت از احتمال تغییر نام مجموعه هم داشت اما این اتفاق نیافتاد و فصل سوم با کارگردانی سامان مقدم و با حضور ترکیبی کمنظیر از بازیگران سرشناس از هدیه تهرانی و مهران مدیری گرفته تا رضا کیانیان، هانیه توسلی و رضا عطاران کلید خورد.
تهیهکننده "قلب یخی" برای فصل سوم حساب ویژهای روی سوپراستارها باز کرده بود!
همانطور که انتظار میرفت این تغییر فاز نزدیک به 180 درجهای در یک مجموعه با داستانی معین قطعاً نمیتوانست مورد استقبال واقع شود و همین هم شد؛ توزیع فصل سوم از «قلب یخی» با فضایی کاملاً متفاوت با دو فصل اول تا مجموعه هشتم ادامه پیدا کرد اما بهناگاه متوقف شد. امروز نزدیک به 3 هفته از موعد مقرر برای توزیع مجموعه نهم میگذرد و هنوز خبری از آن نیست.
ضرر 50 میلیاردی برای سینما!
برخی شنیدهها حکایت از افت تیراژ این مجموعه از یک میلیون پانصد هزار نسخه در فصل نخست به زیر 100 هزار نسخه حکایت دارد و همین بهترین گواه برای شکست کامل اقتصادی این مجموعه است. شکستی که پیشتر مجموعه «قهوه تلخ» و «ساخت ایران» هم با آن مواجه شده بودند.
این شرایط در کنار برخی گمانهزنیها درباره عدم اقبال مجموعه تازه مهران مدیری (ویلای من) در زمینه جذب مخاطب نشاندهنده صحت برخی تحلیلها درباره ناکامی صددرصدی روژه سریالسازی در شبکه نمایش خانگی است.
تحلیلی که همین چند روز قبل محمدرضا عباسیان مدیرعامل وسسه رسانههای تصویری هم برآن مهر تأیید زد و رسماً اعلام کرد: «سه سریال شبکه خانگی 50 میلیارد تومان به سینمای ما ضرر زد. تولید سریال برای شبکه نمایش خانگی یک آسیب، آفت و خیانت بود.»
کلاه قرمزی به جای تلویزیون در رادیو
خبرگزاری ایسنا: فيلم سينمايي «کلاه قرمزي و بچه ننه» براي نوروز 92 نمايش راديويي ميشود.
فرشاد آذرنيا، سردبير برنامه «راديو فيلم» گفت: سريال «سلطان و شبان» و 20 فيلم سينمايي را براي نوروز 92 نمايش راديويي خواهيم کرد. وي افزود: «خوابم مياد»، «خواب زمستاني»، «شب يلدا»، «خاموشي دريا»، «محيا» و «کلاه قرمزي و بچه ننه» از جمله فيلمهاي سينمايي است که براي ايام عيد آماده ميکنيم.
اين سردبير راديو ادامه داد: اين نمايشها از 25 اسفند ماه تا 15 فروردين از شبکه راديو نمايش پخش خواهند شد. آذرنيا در پايان خاطرنشان کرد: طي روزهاي اخير قسمتهايي از سريال «کلاه پهلوي» و فيلمهاي سينمايي نوروز را ضبط کرديم.
لیلا حاتمی یا هدیه تهرانی در فیلم کیمیایی
به این دلیل که هم داستان و هم پروداکشنی که برای این فیلم در نظر گرفته شده بود، نیازمند بودجه ای عظیم و میلیاردی بود که یک کارگردان مستقل بدون حمایت دولتی از پس آن برنمی آمد، حتی اگر آن کارگردان مسعود کیمیایی باشد.
کیمیایی بعد از آنکه از پیدا کردن اسپانسرهای عظیم با حمایت قدرتمند مالی شان ناامید شد، عطای «خائن کشی» را به لقایش بخشید. البته برخی می گویند که کیمیایی علاقه فراوانی به ساختن «دست تنها» داشت و به دلیل عدم دریافت پروانه ساخت، کشش زیادی هم به تولید «خائن کشی» یا حتی «تبعید سایه ها» پیدا نکرد.
اما روز گذشته «بانی فیلم» خبر درگوشی منصرف شدن کیمیایی از ساخت «خائن کشی» را رسمی کرد و در خبرش آورد: «مسعود کیمیایی به دلیل فراهم نشدن سرمایه ناچار شد قید ساخت فیلم «خائن کشی» را بزند.»
اما «تماشا» خبر دارد که آقای کارگردان این روزها خلوت کرده و تنها دغدغه اش به سرانجام رساندن فیلمنامه فیلم جدیدش است که با همراهی گروه دوستانش یعنی تینا پاکروان و عبدالرضا منجزی می خواهد در سال 92 آن را کلید بزند.
فیلمنامه این فیلم را منجزی نوشته که پیش از این هم طرح ابتدایی «سونامی» را نوشته بود اما هنوز نامی برای آن در نظر گرفته نشده و قطعا مطابق معمول کیمیایی آن را بازنویسی نهایی خواهد کرد. داستان در تهران امروز رخ میدهد.
آنطورکه از خبرهای درگوشی دستگیرمان شد گویا داستان این فیلم در یک شب تا صبح اتفاق می افتد و قرار است از آن نوآرهای کلاسیک باشد که کیمیایی همیشه علاقه مند به ساخت آن بوده است.
نکته جذاب فیلمنامه این است که قهرمان فیلم یک زن جوان خواهد بود. گویا مسعودخان کیمیایی برای آن قهرمان زن، این روزها گزینه های زیادی در ذهن دارد. بنا بر اطلاعاتی که به دست آورده ایم از میلان لیلا حاتمی و هدیه تهرانی قرار است یکی برای این نقش انتخاب شود.
پیش از این گفته می شد قرار است پولاد کیمیایی در فیلم جدید دستیار پدرش باشد و حالا باید دید با منتفی شدن ساخت «خائن کشی» آیا پولاد در فیلم جدید هم پدر را همراهی می کند یا نه.
در روزهای آینده اخبار داغ تری از این پروژه منتشر خواهد شدو قطعا بعد از طی شدن قدم بعدی که دریافت پروانه ساخت است، باید منتظر خبرهای جدیدتری از فیلم تازه کارگردان با ابهت سینمای ایران ماند.
200 میلیارد دلار، قیمت اجاره اهرام ثلاثه مصر!
خبرگزاری فارس: برخی منابع رسانهای مصر از پیشنهاد قطر به قاهره برای اجاره کردن آثار باستانی مصر در مقابل پرداخت ۲۰۰میلیارد دلار خبر دادند.
برخی منابع آگاه در وزارت آثار مصر گفتند که بعضی از کشورهای حوزه خلیج فارس به این وزارتخانه پیشنهاد اجاره کردن برخی مناطق باستانی در مصر به مدت 3 تا 5 سال در مقابل پرداخت 200 میلیارد دلار را ارائه کردهاند.
به گفته این منابع در صورت اجاره مناطق باستانی از سوی هر کشوری طبق قرارداد 3 تا 5 ساله، سود حاصله از این مناطق عاید آن کشور خواهد شد و شورای عالی آثار باستانی مصر نیز در نشست اخیر خود که در هفته گذشته برگزار شد، این موضوع را بررسی کرد.
در همین رابطه «محمد البیلی» رئیس بخش آثار باستانی مصر در وزارت آثار باستانی این کشور گفت که در این نشست حضور نداشته اما این خبر را شنیده است و حقیقت دارد اما وزارت آثار هنوز موضعی در این باره اتخاذ نکرده است.
وی فاش کرد که قطر این پیشنهاد را ارائه کرده و این پیشنهاد از سوی شیخ «حمد بن خلیفه آل ثانی» مطرح شده است و جماعت اخوانالمسلمین و حزب آزادی و عدالت از این پیشنهاد حمایت میکنند و دکتر «محمد ابراهیم» وزیر امور آثار باستانی همواره از ایده ایجاد نمایشگاه آثار باستانی در یکی از کشورهای حوزه خلیج فارس سخن گفته و برای آن تبلیغ میکند و قطر به دلیل روابط با اخوانالمسلمین جرأت ارائه این پیشنهاد را کرده است.برخی منابع رسانهای مصر از پیشنهاد قطر به قاهره برای اجاره کردن آثار باستانی مصر در مقابل پرداخت ۲۰۰میلیارد دلار خبر دادند.
برخی منابع آگاه در وزارت آثار مصر گفتند که بعضی از کشورهای حوزه خلیج فارس به این وزارتخانه پیشنهاد اجاره کردن برخی مناطق باستانی در مصر به مدت 3 تا 5 سال در مقابل پرداخت 200 میلیارد دلار را ارائه کردهاند.
به گفته این منابع در صورت اجاره مناطق باستانی از سوی هر کشوری طبق قرارداد 3 تا 5 ساله، سود حاصله از این مناطق عاید آن کشور خواهد شد و شورای عالی آثار باستانی مصر نیز در نشست اخیر خود که در هفته گذشته برگزار شد، این موضوع را بررسی کرد.
در همین رابطه «محمد البیلی» رئیس بخش آثار باستانی مصر در وزارت آثار باستانی این کشور گفت که در این نشست حضور نداشته اما این خبر را شنیده است و حقیقت دارد اما وزارت آثار هنوز موضعی در این باره اتخاذ نکرده است.
وی فاش کرد که قطر این پیشنهاد را ارائه کرده و این پیشنهاد از سوی شیخ «حمد بن خلیفه آل ثانی» مطرح شده است و جماعت اخوانالمسلمین و حزب آزادی و عدالت از این پیشنهاد حمایت میکنند و دکتر «محمد ابراهیم» وزیر امور آثار باستانی همواره از ایده ایجاد نمایشگاه آثار باستانی در یکی از کشورهای حوزه خلیج فارس سخن گفته و برای آن تبلیغ میکند و قطر به دلیل روابط با اخوانالمسلمین جرأت ارائه این پیشنهاد را کرده است.
شمقدری: عقب مانده ها از فهم لابی عاجزند!
بخش دوم نشست به این ترتیب آغاز شد، در اولین پرسش یکی از دانشجویان موضوع جایزه اسکار و ادعای لابی کردن معاونت سینمایی با آکادمی اسکار را مورد سوال قرار داد. ریاست سازمان سینمایی در جواب اینگونه توضیح داد: ما وقتی دیدیم یک فیلم اسرائیلی در اسکار سال گذشته کاندید شده متوجه شدیم بهترین فرصت است که این اتفاق بیفتد. در جامعه و سینمای آمریکا از اسرائیلیها و کلا یهودیها متنفرند. البته ما ضدیهود بودن را قبول نداریم ، ما ضدصهیونیسم هستیم.
در خصوص لابی کردن هم روشن است که ما با تک تک آنها گفت و گو نکردیم. ظرفیت و حساسیتی را که در وجود آنها بود فعال کردیم. به این معنی که برای انتخاب نشدن فیلم اسرائیلی گفتیم یک راه وجود دارد که فیلم ایرانی را که آن هم کاندیدای اسکار شده انتخاب کنید.
متاسفانه ما در کشورمان با بعضی عقب مانده که دست به قلم هم دارند روبهرو هستیم که چون خودشان از فهم این موقعیتها عاجزند دست به انکار و تمسخر ميزنند.
پیشبینی ميشد که امسال این ضربه را جبران کنند بدیهی است در حالی که در شدیدترین تحریمهای بینالمللی نسبت به ایران به سر ميبریم آنها در عرصه سینما هم این سیاست فشار بر ایران را اعمال کنند و به «آرگو» جایزه بدهند چون در اوج تحریمهاي ضد ایران فیلم ضد ایرانی هم باید برنده شود.در هر صورت باید توجه داشته باشیم که اصل لابی وجود دارد و کافی است شناخت خوبی از آن طرف داشته باشی تا از ظرفیتهاي آن استفاده شود.
دانشجوی دیگری با مطرح کردن فروش سینماها و شرایط اکران و بیمیلی مردم به سینما رفتن گفت و پرسید چرا باید وزیر ارشاد در جایی گفته باشد من نگران سینما نیستم، تلویزیون و مسابقات ورزشی وجود دارد؟
ریاست سازمان سینمایی در جواب این سوال و آمار فروشی که آن دانشجو در صحبتهاي خود بیان کرد گفت: در فضای رسانه گاهی آنچه انعکاس داده ميشود بر اساس تقوا و راستگویی نیست. به راحتی مطلب جعل ميکنند. مطلب دکتر حسینی هم این نبوده و در صحبتهاي ایشان تحریف صورت گرفته است. شاخص کلام امام و رهبری و حرکت دولت است که نشان دهنده راه است. حرف آقا در مورد اینکه سینما کلید پیشرفت کشور است را باید توجه کرد.
جشنواره فیلم کن ضدایرانی یا ایرانی است؟
جواد شمقدری در مورد فستیوال کن هم گفت: من به ريیس کن پیشنهادهایی دادم، وی گفت من مایلم بعضی از پیشنهادهای شما اتفاق بیفتد اما شرایط فراهم نیست. وقتی فون تریه ضداسرائیل حرف زد و داشتند از حیز انتفاع ساقطش ميکردند و به ناچار آمد معذرت خواهی کرد. بعدا گفتند چرا شمقدری از او دفاع کرده نميدانم فهم این قضیه سخت است که آن حرفها حرف دلش بود و عذرخواهی را مجبورش کردند انجام دهد.
عناوین روزنامه های امروز 91/12/10
فیلمهای روز جهان (2)
ماهنامه سینمایی فیلم:
تغییر بازی Game Change
كارگردان: جی روچ، فیلمنامه: دنی استرانگ، بازیگران: جولین مور (سارا پلین)، اد هریس (جان مككین)، وودی هارلسن (استیو اشمیت). محصول ۲۰۱۲، ۱۱۸ دقیقه.
در كوران مبازرات انتخاباتی ریاستجمهوری سال ۲۰۰۸ در ایالات متحده، سرا پلین كه فرماندار ایالت الاسكاست به عنوان جانشین رییسجمهور در كمپین جان مككین جمهوریخواه معرفی میشود اما پلین آشنایی زیادی با قوانین حاكم بر ردههای بالایی سیاست آمریكا ندارد...
میان ماندن و رفتن
یکی از شگفتیهای انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۰۸ آمریکا، اعلام نام سارا پلین به عنوان معاون جان مککین، رقیب باراک اوباما بود. با این خبر، نام سارا پلین به عنوان نخستین زنی که حزب جمهوریخواه برای دومین مقام مهم کشور در نظر گرفته، در تاریخ آمریکا ثبت شد. اما این پایان خبرسازی پلین نبود. این زن ویژگیهایی دارد که باعث شد خیلی زود مورد توجه رسانهها قرار بگیرد و نامش در اکثر نوشتههایی که دربارهی انتخابات تاریخی ۲۰۰۸ آمریکا منشر شده، بارها تکرار شود. یکی از این آثار، کتاب تغییر بازی نوشتهی جان هیلمن و مارک هاپرین است. در فیلمی که با همین نام و بر اساس این کتاب ساخته شده، جولین مور در نقش سارا پلین برای جبران مشکل کمبود رأی مککین (اد هریس) در بین زنان حزب، به کار فرا خوانده میشود.
او فرماندار ایالت آلاسکاست و با محبوبیتی ۸۰ درصدی در بین مردم آن ایالت، رکوردی بیسابقه را برای خود ثبت کرده است. نخستین بار که سارا پلین را میبینیم، با دخترانش مشغول قدم زدن در شهر بازی و گوش سپردن به درددل یکی از شهروندان دربارهی افزایش قیمت گاز است. اهمیت این سکانس، شناختیست که از سارا پلین به ما میدهد. زنی که بخش زیادی از محبوبیتش را مرهون رابطهی صمیمانهاش با مردم و ادارهی ایالتش به شیوهای عامیانه (نه عوامفریبانه) است. اکنون سارا پلین در پی تماس مککین وارد عرصهای میشود که در آن رفتارهای خودمانی جایی ندارد. گرچه او در نخستین نطق انتخاباتیاش موفق میشود با همین رویکرد، بسیاری را طرفدار خود کند اما در ادامه بیخبریاش از وضعیت اقتصادی و بهویژه عرصهی بینالملل، او را به سوژهی برنامههای طنز تلویزیونی بدل میکند و دلیل انتخاب چنین فرد کمسوادی برای نشستن بر دومین صندلی مهم سیاست آمریکا، به پرسش مهم رسانهها از مککین بدل میشود.
ناآگاهی پلین، او را از زنی مستقل و معتمد به نفس، بدل به انسانی خودباخته و عصبی میکند. جذابیت تغییر بازی در همین نوسان رفتاری پلین و تلاش مشاوران مککین برای حل این مشکل نهفته است. به این ترتیب بر خلاف ظاهر فیلم، باید گفت تغییر بازی مطلقاً اثری سیاسی نیست. روایت اصلی، تلاشهای زنیست برای تغییر جایگاه خود در زندگی حرفهایاش. بستر این مبارزه، عرصهی سیاست است.
مرکز درام جاییست که جدال این زن با رسانهها و اطرافیانش، کمکم به جدالی برای «حفظ فردیت در مسیر پیشرفت» بدل میشود. حتماً این پند قدیمی را شنیدهاید که بزرگی به فرزندش میگوید: «اگر میخواهی کاری کنی که تا کنون نکردهای، باید کسی شوی که تا کنون نبودهای!» دشواری کار پلین تغییر بازی این است که میخواهد به قیمت خود ماندن، کاری کند که تا کنون نکرده است. او خیلی دیر میفهمد پیروزی در بازی سیاست با حفظ فردیت همخوانی ندارد. در انتهای فیلم و پس از اعلام شکست مککین در انتخابات، این زن خود را برای خواندن نطقی جدید آماده میکند و تلاشهای اطرافیان برای فهماندن غلط بودن این کار به او، به نتیجه نمیرسد.
زنی که در میانهی راه، خسته از هجوم رسانهها به زندگی شخصیاش، قید نشستهای خبری و مصاحبهها را میزند و نزد خانوادهاش بازمیگردد، اکنون به سیاستمداری بدل شده که در مقابل استدلال اطرافیان مبنی بر «بیسابقه بودن» سخنرانی معاون کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری، میگوید: «همیشه بار اولی وجود دارد.» بله، سرسپردگی ابتدایی او به مشاورانش، جایش را به سرکشی داده است. در آخرین سکانس فیلم، در بین فریادهای تشویق و حمایت حاضران، دوربین روی چهرهی سارا مکث میکند. شاید برای طرح این پرسش که این زن با جاهطلبیای که میراث بازیاش در بزرگترین میدان سیاست است، آیندهی روشنتری خواهد داشت؟ آیا روزی دلش برای مظلومیتی که توان پنهان کردنش را پشت ژستهای دیپلماتیک هم نداشت، تنگ نمیشود؟
بخش پایانی آخرین نطق مککین هم به سارا پلین اختصاص مییابد که او را زنی شایسته برای رهبری حزب جمهوریخواه میداند. مهم نیست که بدانیم پلین به چنین جایگاهی میرسد یا خیر؛ چنان که یکی از مشاوران مککین در همین سکانس میگوید: «۴۸ ساعت دیگر اصلاً کسی یادش نمیآید او که بود!» مهم این است که سارا، برای انجام کارهایی که تا کنون نکرده، آماده شده است.
تغییر بازی از نظر سیاسی، چیزی جز تکرار حرفهای سیاستمداران آمریکا (از هر حزبی) ندارد. حتی تصویر سارا پلین خانوادهدوست این فیلم هم با آنچه در رسانههای امریکا دربارهی اعتیاد او به کوکایین و خوشگذرانیهایش منتشر شده، همخوان نیست. اما اگر میخواهید جدا از تطبیق فیلم با واقعیت، ببینید چهگونه میشود از دل معمولیترین و بهظاهر کسالتبارترین اتفاقها، داستانی پرکشش بیرون کشید، تماشای تغییر بازی را از دست ندهید.
لوپر Looper
نویسنده و كارگردان: رایان جانسن، بازیگران: جوزف گوردن-لویت (جو)، بروس ویلیس (جو پیر)، جف دانیلز (اِیب)، امیلی بلانت (سارا)، پيرس گانيون (سيد). محصول ۲۰۱۲، ۱۱۹ دقیقه.
سال ۲۰۴۴. با اینكه هنوز سفر در زمان اختراع نشده اما در سی سال بعد یعنی ۲۰۷۴ اختراع میشود. مافیای آینده برای خلاص شدن از شر دشمنانشان، آنها را به گذشته میفرستند تا كشته شوند. لوپرها كسانی هستند كه در زمان و مكان از پیش تعیینشده منتظرند تا به محض ظهور قربانیها آنها را بكشند. جو، لوپری است كه در یكی از مأموریتهایش با نسخهی سی سال بعد خودش روبهرو میشود و برای كشتنش دچار تردید میشود. به اين ترتيب جو پير ميگريزد. او به دنبال كشتن كودكي به نام سيد (Cid) است كه در آينده به فردي بيرحم به نام بارانساز تبديل خواهد شد...
اومانیسم و احتمال
لوپر از همان اولین نما و سكانس دنیای خاص خودش را معرفی میكند و قراردادهایش را با تماشاگر میگذارد و وفادارانه تا آخر به همهی آنها عمل میكند. از همان ابتدا، با نریشنی بهجا و موجز سبك كار و زندگی لوپرها و رویكردی كه فیلم به مسألهی بغرنج سفر در زمان دارد مشخص میشود. وقتی جو جوان جنازهای را كه عملاً وجود ندارد میسوزاند و این كار به شكلی مكرر برایش اتفاق میافتد، فقط یك معنی میتواند داشته باشد: در لوپر بر خلاف اكثر فیلمهای دیگر سفر در زمان كه به دنبال توجیه تناقضهای طبیعی علمی و فلسفی این مسأله هستند و جهانبینی نهایی آنها این است كه در نهایت چیزی تغییر نمیكند و نمیشود سرنوشت را تغییر داد، یك دیدگاه اومانیستی مبنای كار قرار گرفته است.
لوپر نهتنها به دنبال توجیه تناقضهای بنیادین بازگشت به گذشته نیست، بلكه از آنها به نفع درام فیلم، ایجاد تنش و هیجان و پررنگ شدن قدرت انسان در تغییر سرنوشتش استفاده میكند. در واقع فیلم رویكرد تقدیری و محتومش را در لایهای بس وسیعتر پی میگیرد؛ درست است كه جو جوان بهظاهر بر سرنوشتش تأثیر میگذارد و آن را تغییر میدهد، اما در نهایت معلوم نیست كه سید به طور حتم در آینده به بارانساز تبدیل نشود. در همین راستا، سرنوشت كلی جو كه گردانندهی لوپرها آن را «بد» دیده و با گذاشتن تفنگ در دست او میخواسته تغییرش بدهد، تغییری نكرده؛ جو در هیچیك از احتمالهایی كه در فیلم برایش به تصویر كشیده شده، رنگ خوشی و آسایش را نخواهد دید. از سویی دیگر، در فیلم چندین قرینهسازی بین زندگی سید و جو صورت گرفته كه در اولین نظر این شائبه را به وجود می آورد كه سید هم واریاسیونی دیگر از جو است، كه البته با نگاهی دقیقتر این فرضیه بهسرعت رد میشود.
آنجا كه جو از دوران كودكیاش كه در واگنی تنها به سید میگوید یا سید از تمایلش به در دست گرفتن تفنگ و جلوگیری از اتفاقهای ناگوار است میگوید یا وقتی قرینهسازی آشكاری بین صورتهای پوشیده از خون سید و جو پیر انجام میگیرد یا روشنتر از همه، وقتی ایب دمی پیش از مردن به جو پیر از تكرار اتفاقهای پیشآمده میگوید، نمیشود این شباهتها را صرفاً تصادفی دانست. مجموع این قرینهسازیها جهانی را میسازد كه در آن انسان میتواند در لحظه زندگیاش را تغییر دهد اما در نگاه كلیتر و بلندمدتتر، چیز زیادی تغییر نكرده است.
نقطهی اوج فیلم و جانمایهی همهی آنچه میخواهد بگوید، سكانس درخشان كافه است؛ جایی كه دو جو روبهروی هم مینشینند و با هم گپ میزنند. اینجاست كه فرق فیلم با همهی همسنخانش مشخص میشود. هیچكدام از فیلمهای سفر در زمانی یك آدم را مقابل خودش (كه در زمان متفاوتی به سر میبرد) قرار نمیدادند و همیشه از تناقضها و پرسشهای بیشمار و بیجوابی كه این رویارویی تولید میكند فرار میكردند. اما در اینجا اول این دو با هم شوخی بامزهای میكنند؛ بعد از انگیزهها و اوضاع و احوالشان میگویند؛ و بعد هم كه جو جوان میخواهد بحث آن تناقضها را پیش بكشد، جو پیر (و پخته) این چنین به او میتازد: «نمیخوام دربارهی مزخرفات سفر زمانی حرف بزنم.
چون اگه بحثشو شروع كنیم باید تمام روز رو اینجا بشینیم و با نی نمودار بكشیم!» اما بعدش دقیقاً فلسفهی فیلم را توضیح میدهد: «خاطرات من الان گنگ و مبهمه. چون تركیبی از احتمالهای مختلفه. هر كدوم از این احتمالها كه اتفاق بیفته اون خاطره پررنگ میشه.» در واقع جو پیر برای نجات دادن خاطراتش و دوباره به دست آوردنشان و رهایی از زجر «بیخاطره ماندن» است كه چنین بیپروا آدم میكشد. بعد هم از جادوی عشق به نسخهی جوانش میگوید و اینكه فقط عشق است كه میتواند زندگیاش را از بطالت و بیهودگی نجات بدهد. اما جو جوان هنوز هم كلهاش باد دارد و میخواهد آیندهاش را وادار به راه راحتتر یعنی فراموش كردن عشقش كند. اینجاست كه جو پیر مجبور به درگیری میشود و از مهلكه فرار میكند.
درست مثل آن فنجان قهوه كه دو بار از نمای بالا آن را میبینیم و طوفانی در آن برپاست، احتمالات و تناقضهای مسألهی بازگشت به آینده در سراسر فیلم در هم ادغام و تنیده شدهاند و این تصمیم با تماشاگر است كه از كدام راه برود و كدام قصه را دنبال كند. مهم این است كه همهی این قصهها در لوپر درست تعریف شدهاند، سر و ته مشخصی دارند و رابطهای ارگانیك با احتمالها و قصههای دیگر پیدا میكنند.
انتخاب عالی بازیگران و بازیهای خوبشان یكی دیگر از عواملی است كه به جذابیت فیلم اضافه كرده است. جوزف گوردن-لویت كه با گریم به بروس ویلیس شباهت پیدا كرده، با تقلید از میمیك صورت، حركات گردن و نوع حرف زدن او با موفقیت توانسته خودش را به عنوان نسخهی جوان او جا بیندازد. خود ویلیس هم در یكی از بهترین نقشآفرینیهایش، آدمی كه برای عشقش میجنگد و مرزهای اخلاقی (مثل كشتن یك كودك بیدفاع) را رد میكند را چنان بااحساس بازی كرده كه همدلیبرانگیز مینماید. اما شاید بهترین بازی از آن بازیگری باشد كه متأسفانه خیلی دستكم گرفته شده است: جف دانیلز نقش اِیب یا همان مدیر لوپرها و باند تبهكاران را با چنان پوچی و راحتی ایفا كرده كه میشود در همان لحظههای معرفیاش باور كرد كه از آینده آمده و دارد زندگیای را میگذراند كه بیشتر اتفاقهایش را از پیش میداند.
استفادهی بهاندازه و بهجا از جلوههای ویژه هم یكی دیگر از نكتههای مثبت فیلم است كه آن را از محصولات پرسروصدا و پر از جلوههای ویژهی كامپیوتری نوعی هالیوود كاملاً جدا كرده است. رایان جانسن كه لوپر سومین فیلم بلندش است، فیلمی استودیویی ساخته كه هم از نظر سر و شكل و فرم و هم از نظر محتوا در تضاد كامل با اغلب فیلمهای جریان اصلی سینمای آمریكا است؛ فیلمی كه آن قدر جذابیت و احساس در خودش دارد كه راحت بشود برای دقیقتر درك كردن جزییاتش، چند بار دیگر هم به تماشایش نشست.
بیقانونLawless
كارگردان: جان هیلكوت، فیلمنامه: نیك كیو، بازیگران: شیا لابیوف (جك)،تام هاردی (فارست)،جیسن كلارك (هاوارد)، گای پیرس (چارلی)، جسیكا چستین (مگی). محصول ۲۰۱۲، ۱۱۶ دقیقه.
سه برادر در دوران ركود اقتصادی آمريكا در دههی ۱۹۳۰ در مناطق كوهستانی ایالت ویرجینیا كسبوكاری در قاچاق مشروبات الكلی به راه انداختهاند. یك پلیس ایالتی فاسد به نام چارلی به دنبال این است كه سهمی از این تجارت پرسود به دست بیاورد...
خوشساخت و تماشایی
رضا حسینی: بیقانون فیلم بینقصی نیست اما تماشایی است و در زمرهی فیلمهای خوشساخت و پرحادثهای قرار میگیرد كه تماشاگر را به جهان داستانی خودش میبرد و در بطن ماجراها قرار میدهد. انگار تماشاگر هم در گوشهای پنهان شده و دزدكی حوادث را دنبال میكند و هر لحظه باید از این بترسد كه مبادا دیده شود. بیشتر نقاط ضعف بیقانون به فیلمنامهی آن برمیگردد اما كارگردانی، بازیها و موسیقی فیلم چشمگیرتر است. جان هیلكوت كه پیش از این فیلمهای خوب پیشنهاد (۲۰۰۵) و جاده (۲۰۰۹) را ساخته، در اینجا هم مثل وسترن پیشنهاد داستان سه برادر را به تصویر كشیده است كه برادر بزرگتر به آزادی میاندیشد و برادر كوچكتر با آن چهره و شخصیت معصومترش، بهسختی در دنیای بیرحمانهی دو برادر دیگر جای میگیرد. این تشابه مضمونی و موارد دیگری كه در عناصر ریزودرشت دو فیلم (حتی دیالوگها) به چشم میخورد بیشتر به این خاطر است كه نگارش هر دو فیلمنامه را نیك كیو بر عهده داشته است. موسیقی متن هم كه طبق معمول فیلمهای هیلكوت، نتیجهی همكاری نیك كِیو و وارن اِلیس است، بهخوبی مكمل حالوهوای فیلم میشود و در مواقع نیاز از شدت تنش و تكاندهندگی موقعیتهای فیلم میكاهد.
بازیهای تام هاردی و جسیكا چستین كه هر دو در این دو سال گذشته حسابی خودی نشان دادهاند و خوش درخشیدهاند، طبق معمول تحسینبرانگیز است ولی بیتردید با بهترین بازیهایشان فاصله دارد. گای پیرس هم كه بازیگر محبوب هیلكوت است، در اینجا بهخوبی از عهدهی ایفای نقش بدمَن تنفرانگیز داستان برآمده است. نكتهی جالب دربارهی انتخاب بازیگران فیلم اینجاست كه ابتدا قرار بوده رایان گاسلینگ، اسكارلت جوهانسن و مایكل شانن در كنار شیا لابیوف قرار بگیرند و نقشهای اصلی فیلم را بازی كنند. (امتیاز: ۸ از ۱۰)
گنگسترهای سطحی
هومن داودی: بیقانون یك فیلم گنگستری كلیشهای و فاقد نوآوری است كه در تمام مدت در سطح میگذرد. با اینكه تغییر لوكیشن از خیابان به كوهستان و طراحی لباس و صحنهی چشمنواز فیلم در ابتدا تروتازه به نظر میرسد، در ادامه و با از دست رفتن بنیانهای دراماتیك اثر و سیر غیرمنطقی پشت هم قرار گرفتن اتفاقها، این جذابیتها از دست میرود. برای نمونه میشود به نحوهی باورناپذیر گیر افتادن و كشته شدن چارلی یا برملا شدن بیفایده و بیكاركرد اتفاقی كه شب بریده شدن گلوی فارست برای مگی افتاده اشاره كرد. از اینها مهمتر، اصلاً معلوم نیست كه چرا در یك روند منطقی، سه برادر و مافیا به سركردگی فلوید بَنر با هم دست به یكی نمیكنند تا كار آن پلیس فاسد را بسازند.
از موسیقی و ترانه هم در فیلم بیش از حد و بدون ظرافت استفاده شده و انگار قرار بوده فیلمساز حسهای جاری در صحنهها را با موسیقی به تماشاگر یادآوری كند. ضعف اصلی شخصیتپردازی فیلم هم تقسیم آشكار سه برادر به یك كلهخراب، یك مدیر قاطع و یكی كه میخواهد از بین این دو یكی را انتخاب كند است. اصولاً همهی شخصیتها در فیلم به همین شكل قطببندی شدهاند و چون درگیریهای حسابشده و جذابی بین قطبهای خیر و شر درنمیگیرد، این مسأله به عدم همراهی تماشاگر با فیلم منجر میشود.
بازیگران خوبی كه برای ایفای نقشهای مختلف فیلم انتخاب شدهاند هم در این شرایط راهی جز تیپسازی نداشتهاند و در این بین گای پیرس با درك درست نقش و بازی برونگرایش، هر جا كه حضور پیدا كرده صحنه را از آن خود كرده است. مجموع این عوامل باعث میشود كه جهانبینی فیلم و هدف فیلمساز از به تصویر كشیدن این تقابل خیر و شر مجهول باقی بماند. و در نهایت یك افسوس بزرگ باقی میماند كه چرا گری اولدمن كه پس از مدتها نقش یك تبهكار نیمهروانی را به دست آورده حضوری چنین كوتاه دارد و دوستدارانش را از بازی در حالوهوایی كه یادآور شاهنقش پلیس معتاد در لئون است سیراب نمیكند.
کابویهای گنگستر
مهرزاد دانش: بیقانون تلفیقی موفق از دو ژانر جذاب وسترن و گنگستری است؛ بدین ترتیب که چالشهای مربوط به گروههای غیرقانونی تولید و توزیع مشروبات الکلی در دههی ۱۹۳۰ با یکدیگر و همچنین با مأموران دولتی، به جای اینکه طبق الگوی غالب عوالم گنگستری در فضاهای شهری رخ دهد، موقعیتش به دشتهای باز و با حضور عناصر شاخص دنیای کابویها (مسافرخانه، کافه، کلانتر، دختر کافهدار، کلیسا و...) منتقل شده و فردیت شخصیتهای این دو گونهی سینمایی، به شکلی مضاعف بر هم منطبق شدهاند. فیلم اگرچه در برخی زمینهها (مثل شخصیتپردازی زنان داستان که عمدتاً شمایلی زینتی یافتهاند و کمتر کارکردی دارند) ضعف دارد، اما رویهمرفته، اثری موقر و حسابشده است که در کنار اجرای خوب جان هیلکوت، یکی از قابلتوجهترین فیلمهای امسال را نتیجه داده است.
تمسخر شخصیت خیالی حریم سلطان +عکس
آنها مینویسند: پرنسسی که هنوز یک هفته هم نشده به قصر سلیمان آمده و یک کلمه هم زبان ترکی بلد نیست پس از چند روز بدون مترجم کاملاً مسلط زبان سخت ترکی را با تسلط صحبت میکند!
طبق داستان این سریال "پرنسس ایزابلا"توسط دزدان دریایی دزدیده شده و بالاخره به قصر سلطان سلیمان میرسد و سلیمان عاشق و شیفته این پرنسس می شود!
اما حقیقت ماجرا از زبان تاریخ نویسان ترکیه:
"پرنسس ایزابلا فورتونا" همسر ولیعهد اسپانیا بوده که در سال 1451 بدنیا آمده و مشهور به " شهبانوی کاستیا و آراگون" میباشد،طبق تطابق تاریخی وقتی "سلطان سلیمان" بدنیا آمده او 43 سال داشته،در واقع این پرنسس اصلاً به استانبول نیامده و دزدیده نشده است.
او یک دختر جوان نبوده بلکه در زمانی که سلطان سلیمان به سلطنت میرسد او 69 ساله و بسیار پیر بوده،ایزابلا درشت هیکل بوده و وقتی با عنوان پرنسس به دنیا آمده, اسپانیا تحت سلطنت 740 ساله حکومت مسلمانان بوده است.
قرائتی: آرايش دختران در دانشگاه ظلم است
ايكنا گزارش داد، رييس ستاد اقامه نماز كشور در آيين اختتاميه ششمين جشنواره بهار در جمع برگزيدگان و مسوولان جهاد دانشگاهی به مقايسه علم قرآن و علم بشری پرداخت و گفت: در علم حقوق هنوز مساله تجاوز به آبرو مطرح نشده است در حالی كه بيشترين تجاوز در جوامع به آبروی افراد صورت میگيرد و هيچ كس نمیتواند به دليل اينكه فردی از او غيبت و آبروی او را برده شكايت كند.
در حالی كه حفظ آبرو در اسلام به عنوان يك حق آمده است. وی آرايش كردن دختران در دانشگاه را از نظر حقوقی ظلم تعبير كرد و گفت: اگر زمانی من توان اين كار را داشته باشم میگويم حجاب در خيابان آزاد، اما در دانشگاه لازم است. چرا كه آرايش دختران موجب سلب تمركز علمی ساير دانشجويان میشود.
حميد گودرزي زن ذليل است؟
مجله ایده آل: عادت كردهايم كه هرچندوقت يكبار منتظر يك سريال پرسروصدا از او باشيم. بازيگري كه بعد از درخشش در سريال «مسافري از هند» خيليها روي آينده روشن و اقبال بلندش در سينما و تلویزیون شرط ميبستند. اما به جز حضور در فيلم مجنون ليلي، اتفاق ديگري نيفتاد. اينكه بخت با او يار نبوده يا هر دليل ديگري چيزهايي نيست كه بخواهيم حالا موشكافيشان كنيم. او دوباره با سريال «زمانه» برگشته تا يك تلنگر ديگر براي همه آنهايي باشد كه در تمام اين سالها حميد گودرزي و بازيهايش را دنبال كردهاند. يك بهانه خوب براي گپ و گفت با بازيگري كه بيشتر از هرچيز ديگري اينبار از زندگي شخصي و روحياتش ميگويد. چيزهايي كه شايد تا حالا از زبان او نشنيده بوديد.
چند سال است كه بازيگري را شروع كردي؟
از سال 74 با سريال «داني و من»
چند وقت است كه ازدواج كردي؟
7سال است.
شنيدهايم كه حميد گودرزي زنذليل است؟
بله (ميخندد).
از شوخي گذشته چقدر از خانمت حساب ميبري؟
به هر حال وقتي متاهل ميشوي و ازدواج ميكني، بايد از همسرت حساب ببري. بالاخره زندگيات شده است «ما» و ديگر «من» وجود ندارد. من كوچكتر از آن هستم كه بخواهم نصيحت كنم اما فكر ميكنم ما جوانها بايد حد وسط را داشته باشيم تا زندگي مشتركمان ادامهدار و بنيان آن محكم شود. فكر ميكنم بايد توقعهاي بيجا را در زندگي مشترك دور كرد.
يعني معتقدي تقسيم كردن زندگي بين زن و شوهر به نفع آنهاست؟
بله. به نظرم زن و شوهر در زندگي مشترك بايد توانمنديهاي يكديگر را بشناسند و نسبت به آن توانمنديها از هم انتظار داشته باشند. اين مسئله باعث ميشود، زندگيها دوام پيدا كند.
مردم نقش منفي را تف و لعنت ميكنند
به نظر ميآيد جديدا به ژانر طنز علاقه پيدا كردهاي آيا ميخواهي در اين ژانر بازي را ادامه دهي؟
براي من فرقي نميكند در چه ژانري بازي كنم؛ چه كمدي، چه ملودرام. اما فقط نقش مثبت بازي ميكنم. در كل بازي در نقش منفي را نميپذيرم چون مردم كاراكترهاي منفي را دوست ندارند.
يعني تا بهحال نقش منفي بازي نكردي؟
نه خدا را شكر. فقط در سريال «مسافري از هند» نقشم كمي منفي به نظر ميرسيد اما در نهايت آن نقش را تبديل به جوان متعصبي كردم كه روي خانوادهاش تعصب دارد. در مملكت ما اينطور جا افتاده است كه اگر كسي نقش منفي بازي كند، مردم تا آخر كار، او را نفرين ميكنند. خود من هم همينطور هستم از دست نقش منفيها حرص ميخورم به خصوص وقتي كه بازيگر، آن نقش را خوب بازي نكرده باشد. يادم ميآيد در يك فيلم از گاوصندوق پدرم دزدي كردم، چشمتان روز بد نبيند از فرداي آن روز هر كسي من را ميديد ميگفت، آقاي گودرزي از شما بعيد بود (ميخندد).
دستمزدم را ندادند، من را كشتند
ماجراي بازي تو در سريال «قلب يخي» چه بود؟ چرا يكدفعه از فيلم حذف شدي؟
وقتي در سريال «قلب يخي» شروع به بازي كردم، متوجه شدم بعضي از دوستان قصد دارند از من سوءاستفادههايي كنند كه اين مسئله منجر به بههمخوردن رابطه من با آنها و ايجاد دعوا و مشكل شد. همين مشكل باعث شد داستان سريال را تغيير دهند و زودهنگام در سريال كشته شوم. اگر دقت كنيد اين سريال تنها كاري است كه من يكدفعه از آن حذف ميشوم (ميخندد).ناگفته نماند منشا بيشتر مشكلات من با آن گروه، مشكلات مالي بود. به هر حال كار كردن و رفاقت دوطرفه است اما انگار در مورد آن رابطه اين اتفاق نيفتاد. به من گفتند، نهتنها دستمزدت را پرداخت نميكنيم بلكه تو را ميكشيم، ديگران هم حرف اضافه بزنند آنها را هم ميكشيم (البته در سريال) خلاصه اين مسائل تمام شد. سري دوم «قلب يخي» ساخته شد. من ديدم دوباره عكس من روي پوستر فيلم هست. من از همين جا اعلام ميكنم من در قلب يخي دوم بازي نكردهام و هرگونه عكس و اسمي كه در اين سريال از من زده شده است به دليل فروش سيديهايشان است. اين كار فرهنگي نيست. روي جلد سيدي عكسي باشد كه داخل پكيج، خبري از آن فرد نيست. ما اگر مدعي هستيم كار فرهنگي انجام ميدهيم و به هنرمندانمان ارزش ميگذاريم نبايد اين كار را انجام دهيم.
دستان شكيبايي را بوسيدم
من از علاقهمندان خسرو شكيبايي بودم. افتخار اين را داشتم كه دست ايشان را ببوسم و اولين كسي بودم كه همراه با بيژنبنفشهخواه صداي ايشان را بازي كردم. مدتها تمرين كردم كه بتوانم صداي ايشان را دربياورم.
شاگرد استاد نوري بودم
شنيدهام ميخواهي در يك گروه موسيقي بخواني. درست است؟
يك صحبتهايي كردهايم. هنوز مشخص نيست كه اين اتفاق بيفتد يا نه. من به خوانندگي علاقه دارم اما فكر ميكنم بايد نگاهت به هنر عميق باشد اگر ميخواهي خواننده باشي يا بازيگر بايد خيلي جدي حرفه مورد علاقهات را دنبال كني. فكر نكنيم كار هنري شوخي است و جا پاي يكديگر نگذاريم. من در 17سالگي به كلاسهاي سولفژ ميرفتم، شاگرد استاد نوري هم بودم، دورههاي آقاي راستگفتار را هم گذراندهام. در واقع الفباي ابتدايي موسيقي را ياد گرفتم.
همسرم پولدار است!
باتوجه به اينكه رشته تحصيليات كارگرداني است، تصميم نداري كارگرداني را هم تجربه كني؟
فعلا تصميم ندارم. دوست دارم وقتي پختهتر كه شدم و تجارب بيشتري به دست آوردم سراغ كارگرداني بروم. فكر ميكنم وقتي ميخواهي در مقام كارگردان ظاهر شوي بايد حرفي براي گفتن داشته باشي. يك حرف جديد كه قبليها نزده باشند و ارزش مطرح شدن داشته باشد.
هيچوقت غم نان باعث شد در كاري كه دلت نميخواهد بازي كني؟
نه، هيچ وقت
يعني كسب و كار ديگري داري؟
نه. وضع مالي خانمم خوب است (ميخندد).
يعني داماد سرخانهاي؟
نه، داماد سرخانه چيست؟! از نظر من در سينماي ايران در طول سال يك تا 3 فيلم خوب ساخته ميشود، يعني 99درصد فيلمهاخوب نيست. از كجا معلوم اين 3 فيلم خوب در خانه من را بزند. كسي هم نيستم كه بروم سراغ كارگردانها و بگويم لطفا اين نقش را به من بدهيد.
اسپيکر سرخودم
يعني ميگويي اين اتفاقها در سينماي ما پيش ميآيد؟ و بازيگرها بايد دنبال نقش بدوند.
بله، من رودربايستي ندارم. در برنامه هفت آقاي جيراني هم بارها گفتم ميخواهم بيايم و حرفهايم را بازگو كنم اما متاسفانه اين فرصت پيش نيامد. در سينما يا بايد وارد يك باند و گروه شوي يا تنها بماني. من جزو كساني هستم كه بدون باند و گروه خاصي كارم را ادامه دادم. در واقع هميشه خودم اسپيكر سرخود بودم.
البته اين اتفاق خوبي است كه تو روي پاي خودت ايستادي و تنها حامي تو خانوادهات بودند. واقعيت هم اين است كه وقتي خانواده تو همراهت هستند و از تو حمايت ميكنند تو با دلگرمي بيشتر كارت را ادامه ميدهي و نتيجهاش ميشود حميد گودرزي كه مردم كارهايش را دوست دارند.
بله، اول به خدا تكيه ميكنم و بعد خانوادهام و دوستان خوبي كه ياريام ميكنند.
ترسيدم بينيام صدمه ببيند، بوكس را كنار گذاشتم
تو با اين روحيات لطيف و عاشقانهاي كه داري، چطور شد از بين رشتههاي ورزشي سراغ بوكس رفتي؟
من 3 ماه دوره بوكس ديدم. به دليل بازي در سريال «مسافري از هند» اين دوره را گذراندم. اما خيلي زود اين رشته ورزشي را كنار گذاشتم و ترس اين را داشتم كه بينيام صدمه ببيند و آروزهايم به باد برود. اما اهل ورزش هستم هيچكس در پينگپنگ حريف من نميشود، در فوتبال گل كوچك هم حرفهاي هستم، در تيراندازي و شنا هم ميتوانم با دوستان رقابت كنم. فقط سواركاري را تجربه نكردم، به اين دليل كه ميترسم از روي اسب بيفتم و دندههايم صدمه ببيند.
به نظر ميآيد خيلي به سلامتت توجه ميكني؟
دقيقا اينطور است. نه به اين دليل كه بازيگرم بلكه فكر ميكنم همه بايد با ورزش و رسيدي به خود، مراقب طول عمرمان باشيم.
كتابهايم را فروختم، چاقاله بادام گرفتم
در كودكيام بچه شر و شيطاني بودم. يادم ميآيد فصل بهار بود و گوجهسبز تازه به بازار آمده بود. به پدرم گفتم برايم گوجهسبز بخر اما نخريد. من به مدرسه رفتم و دوستي داشتم به اسم روحي. به من گفت اگر كتابهايمان را به او بدهيم آنها را به شكل قيف درميآورد و در عوض آن به ما يك سير گوجهسبز ميدهد. من هم كتابهاي علوم، رياضي و ديكتهام را به او دادم. دوستم نامردي كرد و گفت تعداد كتابهايت كم است به جاي گوجهسبز، چاقاله بادام به من داد. خلاصه جاي شما خالي آن شب يك كتك مفصل خوردم.
دعا میکنم پرچم ایران همیشه بالا باشد
در زندگيات چقدر دعا ميكني؟ منظورم اين است كه آدم معتقدي هستي؟
اگر خدا قبول كند خيلي دعا ميكنم. به نظرم كسي كه معتقد نيست اصلا انسان نيست. هر كسي بايد در زندگي به چيزهايي معتقد باشد. عقيده دارم نبايد به كسي كه به چيزي اعتقاد ندارد، اطمينان كرد. چنين كسي را نبايد به خانهات راه بدهي و بايد از اين طيف افراد دوري كرد.
وقتي زندگيات دچار مشكل ميشود چطور با خدا راز و نياز ميكني؟
اول ميخواهم چيزي كه صلاح من است برايم پيش بيايد. چند وقت پيش رباط پايم پاره شد و همين مسئله باعث شد چند وقتي كار نكنم. دچار ترديد و دودلي شده بودم كه نكند فراموش شدهام. همان زمان از خدا خواستم هرچه صلاح من است برايم پيش بيايد و همينطور هم شد. در كل دعاي هميشگيام اين است خدايا پرچم ايران و ايراني هميشه بالا باشد.
فیلم آرگو و همه خیر و شر آمریکایی اش
کافه سینما: امسال تصویر دنیای سیاست در قاب سینما از همیشه پررنگتر است و "آرگو" آخرین ساختهی بن افلک که اکران جهانی هم داشت، یکی از مهمترین این محصولات سینمایی است که به تازگی دو جایزه اصلی اسکار یعنی بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه اقتباسی را هم دریافت کرد . فیلمی که به دوران پرتنشی از روابط میان ایران و آمریکا میپردازد و بخش اعظمی از داستان آن در تهران میگذرد. واکنشهای مثبت منتقدان هم انتظارات را نسبت به این فیلم مهم سال 2012 افزایش دادهاست.
خلاصه داستان:
در 13 آبان 1358 و همزمان با تسخیر لانهی جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان ایرانی، شش تن از کارمندان سفارت آمریکا از مهلکه فرار میکنند و در سفارتخانههای کاندا و سوئد پنهان میشوند. دولت و سازمانهای امنیتی آمریکا هیچ روشی را برای خارج کردن این 6 نفر از خاک ایران عملی نمیدانند تا آن که تونی مندز یکی از افسران سی.آی.ای، ایدهای دور از ذهن را مطرح میکند؛ مامورین سیا در پوشش عوامل تولید یک فیلم علمی-تخیلی کانادایی وارد ایران شوند و با ایجاد هویت جعلی برای این 6 کارمند سفارت، آنها را بهعنوان عوامل پشت صحنه همراه با خود از ایران خارج کنند!
برای این منظور CIA فیلمنامهی تخیلی "آرگو" را انتخاب میکند. ساخت یک فیلم علمی-تخیلی که در فضایی خاورمیانهای میگذرد آن هم در زمان همهگیر شدن تب "جنگ ستارگان"، کاملا طبیعی به نظر میرسد. بنابراین مامورین سازمان سیا در پوشش گروه فیلمسازی کانادایی، برای پیدا کردن لوکشینهای مناسب وارد تهران میشوند. حتی گزارش پیش تولید فیلم آرگو در هالیوود ریپورتر و ورایتی هم منتشر میشود.
به جای فحش دادن به اسکار از آن یاد بگیرند
در این زمینه بد ندیدیم با مسعود ده نمکی گپی بزنیم؛ سینماگری که همچنان صریح و شفاف حرف می زند و ابایی ندارد از اینکه بگوید بهتر است مسئولین فرهنگی به جای فحش دادن به اسکار از آن یاد بگیرند. متن کامل گفته های ده نمکی را در این باره در ادامه می خوانید:
به جای فحش دادن به اسکار از آن یاد بگیرند
بهتر است به جای فحش دادن به اسکار مسئولان فرهنگی ما از اسکار یاد بگیرند. البته منظورم از مسئولین فرهنگی فقط دست اندرکاران وزارت ارشاد نیست. به نظر من کل مهندسی فرهنگی کشور باید از عملکرد اسکار بیاموزند یعنی می بایست پای ارزشهای خودشان بایستند و فیلمهای در جهت سیاستهای خودشان را تجلیل کنند! در صورتی که مسئولین ما به جای اینکه در دفاع از ارزشهای انقلاب پای آثار خوب بایستند می روند سمت فضای اپوزیسیون نوازی.
جایزه دادن به «آرگو» تعحب ندارد
به نظر من جایزه دادن به فیلمهایی مانند «آرگو» از سوی اسکار جای تعجب ندارد؛ آنها جشنواره ها و مراسم سینمایی خود را براساس سیاستهای خودشان اداره می کنند و همین سیاستها است که چیدمان آثار جشنواره هایی مثل کن، برلین و ونیز و مراسمی مثل اسکار و گلدن گلوب را شکل می دهد.
اسکار اصولگراتر از جشنواره های وطنی است
این سیاستهای فرهنگی ماست که جهت گیری اصولی ندارد. اگر اسم این را اصولگرایی بگذاریم، اسکار اصولگراتر از جشنواره های وطنی است چون برگزارکنندگان اسکار و جوایزی از این دست صریحا پای اصولشان می ایستند و به فیلمهایی توجه می کنند که برآورده کننده منافع ملی شان باشد اما ما به جای ایستادن پای منافع ملی، باندبازی، اپوزیسیون نوازی و دسته بندی های صنفی و سیاسی را الویت جشنواره هایمان قرار می دهیم.
رسوایی برای عموم نمایش داده نمی شود؟
مجله مهر: یک هفته پس از انتشار خبر اکران ویژه فیلم سینمایی "رسوایی" برای ائمه جمعه، برخی شنیدهها حکایت از مواجهه این فیلم با دستاندازهایی برای اکران عمومی دارد.
نام مسعود دهنمکی در جغرافیای سینمای ایران همواره با حاشیه گره خورده است؛ چه آن روزها که قلم در دست داشت و در فضای رسانه تولیدات سینمایی را به نقد میکشید و چه این روزها که دوربین در دست گرفته و فیلمهایش هدف نقد قرار میگیرد.
اولین ساخته این کارگردان پس از سهگانه خبرساز "اخراجیها" اگر چه در بازه تولید و حتی حضور در جشنواره به نسبت فیلمهای قبلی تقریباً با هیچ حاشیهای مواجه نشد، اما در آستانه اکران عمومی گویا با دستاندازهایی مواجه شدهاست.
روز گذشته علی سرتیپی مدیرعامل موسسه فیلمیران که پخش فیلم "رسوایی" را برعهده دارد خبر از بروز برخی حواشی در مسیر اکران عمومی این فیلم داد و اکران ویژه آن برای ائمه جمعه را هم تلویحاً در راستای همین حواشی دانست.
سرتیپی البته بلافاصله پس از انتشار این اظهارت در گفتوگو با خبرگزاری مهر هرگونه مشکل در مسیر اکران نوروزی فیلم "رسوایی" را رد کرد. واقعیت اما تأخیر در صدور پروانه نمایش فیلم به نسبت دیگر فیلمهای نوروزی است که این خود شائبههایی را به همراه دارد. اما تازهترین ساخته دهنمکی چه ویژگیهایی دارد که احتمال میرود برای اکران عمومی دچار دستانداز شود؟
"رسوایی" درباره چیست؟
اینکه مسعود دهنمکی پس از ساخت سومین قسمت از "اخراجیها" در قالب یک نظرخواهی، از مخاطبان وبلاگش خواسته بود موافقت یا مخالفت خود با ساخت "اخراجیها 4" را اعلام کنند، نشان میداد که خود او نیز تاحدودی متوجه لزوم تغییر مسیر در کارنامه فیلمسازیاش شده بود.
نظرخواهی همانطور که انتظار میرفت با رأی منفی همراهان وبلاگی دهنمکی مواجه شد تا پرونده "اخراجیها" برای همیشه بسته شود و مسعود دهنمکی فیلمنامهای دیگر در دست بگیرد. "رسوایی" در چنین شرایطی در دستور کار قرار گرفت و طبیعتاً از همان آغاز هم میشد حدس زد که فاصله قابل توجهی از حال و هوای "اخراجیها" خواهد داشت.
فیلم بدون حاشیه خاصی با دعوت از الناز شاکردوست و اکبر عبدی برای ایفای دو نقش اصلی، مقابل دوربین رفت. دهنمکی البته طبق عادت در حین تولید نیمنگاهی هم به فضای رسانهای داشت.
انتشار عنوان طراحی شده فیلم در فضای مجازی که اصلیترین نماد به کار رفته در آن "کفش پاشنه بلند قرمز" بود، یکی از ابتکارهایی بود که در همان مقطع بسیاری را نسبت به محتوای فیلم کنجکاو کرد. به خصوص که همزمان تصاویر گریم متفاوت اکبر عبدی و الناز شاکردوست هم منتشر شده بود و همه چیز برای حدس و گمان درباره داستان جنجالی فیلم مهیا شد. گمانهزنیهایی که دامنه آنها از "حکایت شیخ صنعان" تا داستان "رابطه یک روحانی با یک دختر هرزه" را شامل میشد. دهنمکی اما خود بهتر از هرکس میدانست که داستان فیلم تازهاش هیچ نسبتی با این سوژههای ملتهب ندارد. مصلحت اما بهرهگیری از کنجکاوی رسانهای بود!
بعدها خلاصه داستان رسمی "رسوایی" اینگونه منتشر شد: افسانه دختر بدنام محل که مورد توجه همسایهای از است به علت بدهیهای خود و پدرش تحت فشار و در آستانه فروپاشی کامل اخلاقی است. او پس از ربودن سفتههای پدرش به هنگام فرار با حاج یوسف روحانی زاهد محل برخورد میکند. حاج یوسف در مسیر کمک به افسانه دچار مشکلاتی میشود.
جای خالی "رسوایی" در آراء مردمی جشنواره
"رسوایی" بدون حاشیه خاصی در پروسه انتخاب آثار برای جشنواره سیویکم فیلم فجر در فهرست بخش اصلی جشنواره قرار گرفت و از همان اولین روز جشنواره به یکی از فیلمهای پرمخاطب تبدیل شد؛ مخاطبانی که بهواسطه کنجکاوی رسانهای بهوجود آمده عطش تماشای فیلم را داشتند. با گذشت چند روز از آغاز جشنواره و انتشار نتایج آراء مردمی اما ورق اندکی برگشت چراکه گویی علاقمندان تماشای فیلم تازه کارگردان "اخراجیها" چندان از حاصل کار رضایت نداشتند و بر خلاف انتظار صدرنشینی فهرست بهترین فیلمهای جشنواره از نگاه مردم هیچ گاه به رسوایی نرسید.
دهنمکی البته نسبت به صحت آراء مردمی انتقاد کرد تا نشان دهد که خود نسبت به اقبال مردم به فیلم تازهاش ایمان دارد. اما همزمان با سینماهای مردمی نمایش "رسوایی" در سالن رسانهها و نیز نمایش همزمان آن در سینمای قلهک (سینمای متعلق به جبهه فکری انقلاب اسلامی) با واکنشهای متفاوتی مواجه شد.
طیفی از منتقدان که طبیعتاً نسبتی با فضای فکری مسعود دهنمکی نداشتند ترجیح دادند در برابر فیلم تازه او هم سکوت کنند اما طیف دیگری از کارشناسان بهویژه آنها که در سینما قلهک به تماشای فیلم نشسته بودند مواضع تند و تیزی علیه فیلم گرفتند؛ مواضعی که پربیراه نیست اگر بگوییم خود دهنمکی هم انتظار آن را نداشت.
از هم گسستن زنجیره توفیقات نوروزی آقای کارگردان؟
احتمالاً همین انتقادهای تند کارشناسان سینمایی منتسب به جبهه فکری انقلاب، نقطه آغاز حاشیههایی بود که امروز "رسوایی" را در آستانه توقیف قرار داده است. فیلم تازه دهنمکی در کنار "قاعده تصادف" ساخته بهنام بهزادی دو فیلمی هستند که از میان 5 فیلم معرفی شده برای اکران نوروز92 هنوز پروانه نمایش نگرفتهاند و همین نکته با توجه به حاشیههایی که علی سرتیپی به آن اشاره کردهاست احتمال عدم صدور این پروانه را قوت بخشیدهاست.
نکته جالب اینکه یکی از کارشناسان سینمایی که همزمان با جشنواره سال گذشته پرچم انتقاد علیه فیلم "گشت ارشاد" و "خصوصی" را علم کرده بود و حتی تا آخرین لحظات پایین کشیدن این دو فیلم از پرده سینماها از موضع انتقادی خود کوتاه نیامد اینبار موضعی شدیدتر علیه فیلم دهنمکی اتخاذ کردهاست. صادق کوشکی در حاشیه نمایش "رسوایی" در پردیس سینمای قلهک با تأکید بر اینکه "رسوایی ضعف شدید ساختار و محتوا دارد" خطاب به دهنمکی گفت: "رویتان میشود این فیلم را به امام زمان(ع) نشان دهید؟"
این دیدگاه انتقادی نسبت به فیلم دهنمکی که بعدها از سوی برخی دیگر از کارشناسان مذهبی هم طرح شد چالشهای محتوایی "رسوایی" را جدیتر کرد و احتمالاً به همین دلیل پخشکننده فیلم تصمیم به اکران ویژه آن برای گروههای مرجع همچون ائمه جمعه و نمایندگان حوزه علمیه قم گرفته است. باید منتظر ماند و دید این تمهید گره از کار "رسوایی" خواهد گشود؟ آیا زنجیره توفیقات نوروزی دهنمکی (تنها کارگردانی که تمام ساختههایش تا به امروز در ایام نوروز روانه پرده سینماها شدهاست) با "رسوایی" از هم گسسته میشود؟
«شهر موش ها 2» بعد از عید کلید می خورد
ایسنا: فیلم سینمایی «شهر موش ها 2» به کارگردانی مرضیه برومند و تهیه کنندگی منیژه حکمت و علی سرتیپی اواخر فروردین کلید می خورد.
منیژه حکمت با اعلام این خبر گفت: «موافقت اصولی برای ساخت این فیلم صادر شده و هم اکنون دکور «شهر موش ها» در یکی از سوله های «پارک ولایت» که با مساعدت ایازی، معاون اجتماعی شهرداری تهران در اختیار ما قرار گرفته، در حال ساخت است و امیدوارم این مکان به عنوان فضایی برای مرور خاطرات کودکان و نوجوانان ماندگار شود.»
او ساخت این فیلم را یک اتفاق برای سینمای سال آینده دانست و اظهار کرد: «با حضور مرضیه برومند، دوباره سینما زنده خواهد شد و این فیلم بعد از سال ها می تواند به اکران رونق دهد.»
این تهیه کننده همکاری با برومند را برای خود افتخار دانست و گفت: «خوشحالم در کنار او می ایستم تا بعد از سال ها در فیلمی شاهد لبخند سه نسل ایرانی باشیم و به سینمای بخش خصوصی رونق ببخشیم.»
او ادامه داد: «شهر موش ها 2» یک پروژه عظیم با بودجه سه میلیاردی خواهد بود که کاملا در بخش خصوصی تهیه می شودو امیدواریم مهر 92 بتوانیم آن را اکران کنیم.»
فیلمنامه این فیلم توسط مرضیه برومند و فرهاد توحیدی نوشته شده و تاکنون حضور بنفشه بدیعی به عنوان سازنده عروسک ها قطعی شده است. فیلم سینمایی عروسکی «شهر موش ها» در سال 1364 حدودا 27 سال قبل با کارگردانی محمد علی طالبی و مرضیه برومند ساخته شده است و عروسک های بازیگر آ« قبلا در سریال تلویزیونی «مدرسه موش ها» ایفای نقش کرده بودند.
داستان آن فیلم حکایت داشت از «یک گربه سیاه که موش ها به آن می گفتند «اسمشو نبر» که به شهر موش ها حمله می کرد. به خاطر همین موش ها به یک شهر دیگر می روند. قرار می شود پدرها و مادرها از راه سخت و کوتاه بروند تا شهر را آماده کنند و بچه ها هم با معلم و آشپزباشی راه طولانی تر را انتخاب کنند. حمید جبلی، ایرج طهماسب، آزاده پورمختار، فاطمه معتمد آریا و زنده یاد کامبیز صمیمی مفخم از جمله گویندگان و عروسک گردان های پروژه «شهر موش ها» در سال 1364 بودند.
انتقاد آمریکایی ها از «آرگو»
عصر ایران: روزنامه آمریکایی " یو اس ای تودی" به بهانه کسب جایزه اسکار به فیلم "آرگو " که روایتی پر حرف و حدیث از فرار 6 دیپلمات آمریکایی از ایران را به تصویر می کشد، در گزارشی نوشت که روایت های آمریکاییانی که در 3 دهه گذشته به ایران مسافرت کرده اند ، واقعیتی مغایر با آنچه که در فیلم آرگو از ایرانیان در آرگو تصویر شده را نشان می دهد.
" گورو ریک استیوز" نویسنده آمریکایی که در سال 2008 به ایران رفته است می گوید:"دلایل موجه زیادی وجود دارد که آمریکایی ها از حکومت ایران که تحت ریاست احمدی نژاد اداره می شود، بیزار باشند، اما بازدید از ایران جذاب ترین و تعجب آور ترین تجربه سفری من بوده است و تا کنون پس از هیچ سفری تا این اندازه تصورات قبلی من درباره آن مکان تغییر نکرده است."
"دانیل نوی" و "آندری اسکات " نیز که در سال 2011 از ایران بازدید کرده اند تجربه مشابهی دارند.آنها گفتند : بسیاری از مردم ایران وقتی متوجه می شدند ما آمریکایی هستیم متعجب می شدند و اینکه ما آمریکایی ها چطور توانسته ایم ویزای سفر به کشور آنها را بگیریم برایشان تعجب آور بود. وقتی می فهمیدند ما آمریکایی هستیم از ما استقبال گرمی می کردند، به ما صمیمی سلام می کردند، لبخند می زدند و حتی ما را در آغوش می کشیدند و ما را به خانه هایشان دعوت می کردند؛به ویژه هنگامی که راهنمای تور ما از ما دور بود."
"لورا بلای " نویسنده گزارش یو اس ای تودی می افزاید : " در جریان بازدید سال 2008 من از ایران که با یک گروه 8 نفره آمریکایی – کانادایی بودیم ، اعضای گروه مثل یک گروه مشهور هالیوودی مورد استقبال ایرانی ها قرار گرفتند.مثلا دختران دانش آموز در مقبره سعدی در شیراز از من امضا می گرفتند.
در موردی دیگر یک مغازه دار اصفهانی ما را برای شام به خانه اش دعوت کرد . او ماهواره داشت که در ایران ممنوع است و شبکه های آمریکایی از جمله سی ان ان را تماشا می کرد و در خانه اش آخرین محصولات صابون های تولید آمریکا بود.
در ادامه این مطلب با اشاره به واقعیت های آماری از نتایج نظر سنجی ها درباره نظر مردم ایران نسبت آمریکا می نویسد: تصویر ارایه شده در فیلم آرگو منطبق با واقعیات جامعه ایران نیست. این واقعیتی است که حتی سفیر وقت کانادا در ایران نیز بارها به آن اشاره کرده است.
مصفا در فیلم فرانسوی اصغر فرهادی +عکس
خبرآنلاین: علی مصفا در فیلم سینمایی «گذشته» به کارگردانی اصغر فرهادی در فرانسه جلوی دوربین رفته است.
فیلم جدید فرهادی که «گذشته» نام دارد یک ملودرام مدرن شهری در حال و هوای «جدایی نادر از سیمین» است.
فیلم داستان زوجی است که بعد از سالها زندگی که حاصلش دو فرزند است زندگی آرامی ندارند. مرد (علی مصفا) بعد از سالها اختلاف همسرش (برهنیس بژو) را رها کرده و به ایران برمیگردد. همسر او با مردی فرانسوی (طاهر رحیم) آشنا شده و آن مرد وارد زندگیاش می شود.
در همین حال است که او به شوهرش در ایران نامه می نویسد و از او تقاضای طلاق می کند. مرد به فرانسه برمیگردد و یک تازهوارد را در خانهاش با دو بچهاش میبیند و ...
به غیر از برهنیس بژو، علی مصفا، طاهر رحیم و پولین بارله، بابک کریمی نیز در چند سکانس این فیلم ایفای نقش میکند.
این فیلم به زبان فرانسوی است و تمام صحنههای آن در پاریس فیلمبرداری میشود.
واکنش وزیر ارشاد به نتایج اسکار 2013
خبرگزاری ایسنا: وزیر ارشاد گفت: اعلام نتایج داوری اسکار نشان میدهد این جشنواره کاملا سیاسی بود.
سید محمد حسینی در حاشیه اختتامیه هفتمین جشنواره شعر فجر درباره اهدای جایزه اسکار از سوی این آکادمی به فیلم «آرگو» گفت: در این فیلم حوادثی بیان میشود که مطابق با واقع نیست و یک چهره نامناسبی از مردم ایران در آن ارائه میشود که حتی برخی از سیاست مدارانشان اعتراف کردند که این موضوع با واقعیت مطابقت ندارد.
حسینی افزود: اهدای این جایزه به این فیلم کاملا یک حرکت سیاسی بود که به جنبه حرفهای بودن خود این جایزه خدشه وارد کرد و آنها اعتبار خود را با این کار از دست خواهند داد.
او همچنین گفت: حتی پاکستانیها به فیلم «سیدقیقه بعد از نیمه شب» اعتراض کردند و گفتند که این فیلم مطابق با واقعیت نبوده است. در فیلم نشان داده میشود برخی از پاکستانیها به زبان عربی صحبت میکنند اما همه میدانند که پاکستانی ها یا به زبان اردو صحبت میکنند یا زبان پشتو.
وزیر ارشاد همچنین گفت: در فیلم نشان داده میشود مردم وارد سفارت پاکستان میشوند در حالی که سفارت آنقدر حفاظت شده است که کسی نمیتواند به آن نزدیک شود. به هر حال این مسائل کاملا برای مردم کشورها یک حالت تمسخر دارد ولی بالاخره آنها تبلیغات خود را میکنند و میخواهند اثر گذاری خود را در افکار عمومی داشته باشند. امسال همین که نتایج از کاخ سفید اعلام شد، نشان میدهد که جشنواره آنها کاملا جنبه سیاسی داشت.
عناوین روزنامه های امروز 91/12/08
لزوم واکنش هر ایرانی به صحبتهای بنافلک
همایون ارشادی بازیگر سینمای ایران که در فیلمهای بینالمللی نیز ایفای نقش کرده است آکادمی اسکار را یک رویداد سینمایی - سیاسی دانست و گفت: من به عنوان بازیگر سینمای ایران هیچگاه فیلمهای خارجی را که درباره ایران ساخته میشود نمیبینم؛ چراکه معتقدم فیلمهایی از این دست بیش از اینکه دغدغه شناخت ایران و ایرانی را داشته باشد منافع و اهداف سیاسی بنگاههای غرب را تامین میکند. به همین دلیل حاضر نیستم فیلمهای سیاسی که خارج از کشورم درباره ایران ساخته میشود، ببینم.
وی در ادامه افزود: موضوعات مطرح شده در اغلب این آثار حقیقت ندارد و نمیتوان به عنوان یک مرجع به فیلمهایی از این دست اعتماد و مراجعه کرد. ضمن اینکه طبق تعریفهایی که شنیدهام فیلم "آرگو" از جهت مضمون استناد تاریخی دچار مشکل است و جدا از محتوا به لحاظ ساختار هم دچار اشکالهایی دارد.
ارشادی که اولین حضورش در مجامع سینمای جهان را با آثار عباس کیارستمی تجربه کرده است، در ادامه صحبتهای خود با اشاره به سیاسی بودن اکثر جشنوارههای خارجی بیان کرد: تجربه نشان داده که اغلب جشنوارههای دنیا سیاسی هستند و در این میان اسکار سیاسیترین جایزه سینمایی است و بازهم تجربه نشان داده فیلمی که از این آکادمی جایزه میگیرد، جوایز سایر جشنوارههای نامدار جهانی را نیز از آن خود میکند.
بازیگر "بادبادکباز" همچنین اشاره کرد: سال گذشته فیلم "جدایی نادر از سیمین" ساخته اصغر فرهادی هم برنده جایزه اسکار شد. البته این فیلم از نگاه من بیش از اینکه جنبههای سیاسی داشته باشد از ارزشهای سینمایی برخوردار بود و نمیتوان جایزهای که از آن خود کرد صرفا سیاسی دانست. اما فیلم "آرگو" و نحوه اعلام جایزه آن از سوی میشل اوباما و همچنین صحبتهای بن افلک کاملا جنبه سیاسی داشت.
ارشادی در پایان افزود: من از جمله بازیگران کمحرف سینمای ایران هستم و بهویژه از 6 ماه گذشته تصمیم گرفته بودم که با هیچ رسانهای صحبت نکنم. اما کم و کیف اهدای این جایزه به شکلی بود که به عنوان یک ایرانی خودم را مسئول میدانم که نسبت به چگونگی اهدای این جایزه و ویدیو کنفرانس میشل اوباما و صحبتهای بن افلک واکنش نشان دهم. معتقدم این نوع برخورد و اهدای جایزه برای یک ایرانی مساله ملی محسوب میشود و باید نسبت به آن واکنش نشان داد.
«رسوایی» نیامده دچار حواشی شد
علی سرتیپی مدیرعامل موسسه فیلمیران درباره حواشی که برای فیلم سینمایی «رسوایی» و نمایش آن در نوروز پیش آمده گفت: فیلم سینمایی «رسوایی» برای نمایش نوروز در نظر گرفته شده است اما حواشی برای این فیلم پیش آمده است که ما قصد داریم این فیلم را برای ائمه جمعه سراسر کشور نمایش دهیم.
وی در ادامه گفت: قوه قضاییه هم تصمیم گرفته است تا فیلم را مورد بازبینی قرار دهد که این امکان را برای آن عزیزان نیز فراهم میکنیم. از سوی دیگر شورای تامین استان خراسان نیز درخواست داشته تا فیلم را مورد بازبینی قرار دهد.
سرتیپی در خاتمه گفت: تلاش میکنیم تا به زودی اکرانی برای دوستان در حوزه علمیه قم فراهم کنیم تا فیلم توسط آن عزیزان نیز دیده شود و بازخوردش را ببینیم . تلاش میکنیم تا تمام شرایط را برای اکران نوروزی فیلم مهیا کنیم .
برندگان اسکار 2013
تابناک: مراسم اهدای جوایز اسکار 2013 بالاخره به آخرین مرحله خود رسید و منتخبین اسکار 2013 یک به یک معرفی شدند که تا اینجای مراسم زندگی پی و بینوایان به ترتیب با سه و چهار مجسمه اسکار پیشتازند.
هشتاد و پنجمین مراسم اسکار با عبور سینماگران عضو آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک و همچنین گروهی از مدعوین از روی فرش قرمز این مراسم آغاز شد و سپس بازیگران در سالن کداک تئاتر لس آنجلس مستقر شدند و به رسم معمول مراسم اسکار با اجرای ست مک فارلین با در نظر گرفتن بخش های کمیک آغاز شد و سپس سراغ بخش اهدای جوایز رفتند تا منتخبین سینمای جهان از منظر ۵۸۵۶ عضو آکادمی معرفی شوند.
اسکار 2013 که به صورت زنده از کانال abc پخش می شود، یکی از پرمخاطب ترین برنامه هایی است که هر ساله در سطح جهان پخش می شود و در توجه عمومی مخاطبان جهانی و افزایش شدید فروش آثار سینمایی نقش به سزایی دارد.
پس از برگزاری چند بخش، رسماً نوبت به معرفی منتخبین شد. در نخستین بخش پیش بینی ها تحقق یافت و کریستوف والتس برای بازی ارزشمندش در «جانگو آزاد شده» برنده اسکار بازیگر مرد مکمل شد. عشق ساخته میشائیل هانکه نیز مطابق با پیش بینی ها جایزه بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان را به خود اختصاص داد. برندگان 24 مجسمه اسکار به ترتیب معرفی به شرح زیر هستند:
بهترین بازیگر مرد مکمل: آلن آرکین، «آرگو» / رابرت دنیرو، «کتاب بارقه امید» / فیلیپ سیمور هافمن، «مرشد» / تامی لی جونز، «لینکلن» / کریستوف والتس، «جانگو آزاد شده»
برنده: کریستوف والتس، «جانگو آزاد شده»
بهترین فیلم کوتاه انیمیشن: «آدام و سگ»، مینکیو لی / «Fresh Guacamole»، پیایاس / «Head over Heels»، تیموتی رکارت / «Paperman»، جان کارز / «The Simpsons: The Longest Daycare»، دیوید سیلورمن
برنده: «Paperman»، جان کارز
بهترین فیلم بلند انیمیشن: «شجاع»، «فرانکنوینی»، «پارانورمن»، «دزدان دریایی! گروه ناجورها»، «رِک-ایت رالف»
برنده: «شجاع»
بهترین فیلمبرداری: سیموس مگراوی، "آنا کارنینا" / رابرت ریچاردسن، "جانگو آزاد شده" / کلودیو میراندا، "زندگی پی" / یانوش کامینسکی، "لینکلن" / راجر دیکینز، "اسکایفال"
برنده: کلودیو میراندا، «زندگی پی»
بهترین جلوههای تصویری: «انتقامجویان»، «هابیت: یک سفر غیرمنتظره»، «زندگی پی»، «پرومته»، «سفیدبرفی و شکارچی»
برنده: «زندگی پی»
بهترین طراحی لباس: ژاکلین دوران، «آنا کارنینا» / پاکو دلگادو، «بینوایان» / جونا جانستن، «لینکلن» / ایکو ایشیوکا، «آینه آینه» / کالین آتوود، «سفیدبرفی و شکارچی»
برنده: ژاکلین دوران برای «آنا کارنینا»
بهترین چهرهپردازی: «هیچکاک»، «هابیت: یک سفر غیرمنتظره»، «بینوایان»
برنده: «بینوایان»
بهترین فیلم کوتاه زنده: «اسد»، برایان باکلی و مینو جرجوره / «پسران بوزکاشی»، سام فرنچ / «منع عبور و مرور»، شاون کریستنسن / «مرگ یک سایه»، توم فان آورمائت و الن دی ول / «هنری»، یان اینگلند
برنده: منع عبور و مرور»، شاون کریستنسن
بهترین مستند کوتاه: Inocente،شان فاین / Kings Point، ساری گیلمان / «دوشنبهها در رسین»، سینتیا وید / «قلب باز»، کیف داویدسن / «رستگاری»، یان آلپرت و متیو اونیل
برنده: Inocente،شان فاین
بهترین مستند بلند: «۵ دوربین شکسته»، عماد برنات و گای داویدی / «نگهبان»، درور موره / «چگونه از یک بیماری همهگیر جان سالم به در ببریم»، دیوید فرانس / «جنگ نامرئی»، کربی دیک / «در جستجوی شوگر من»، مالک بندالجلول
برنده: «در جستجوی شوگر من»، مالک بندالجلول
بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان: «عشق» میشل هانکه (اتریش) / «جادوگر جنگ» کیم نگوین (کانادا) / «نه» پابلو لارین (شیلی) / «یک رابطه شاهانه» نیکلای آرسل (دانمارک) / «کن-تیکی» اسپن ساندبرگ و یواخیم رونینگ(نروژ)
برنده: «عشق» میشائیل هانکه (اتریش)
بهترین صداگذاری: «آرگو»، «بینوایان»، «زندگی پی»، «لینکلن»، «اسکایفال»
برنده: «بینوایان»
بهترین تدوین صدا: «آرگو»، «جانگو آزاد شده»، «زندگی پی»، «اسکایفال»، «۳۰ دقیقه بامداد»
برنده: مشترکاً به «اسکایفال» و «۳۰ دقیقه بامداد»
بهترین بازیگر زن مکمل: ایمی آدامز، «مرشد» / سالی فیلد، «لینکلن» / آن هاتاوی، «بینوایان» / هلن هانت، «جلسات» / جکی ویور، «کتاب بارقه امید»
برنده: آن هاتاوی، «بینوایان»
بهترین تدوین: ویلیام گلدنبرگ، «آرگو» / تیم اسکوارز، «زندگی پی» / مایکل کان، «لینکلن» / جی کاسیدی و کریسپین استرادرز، «کتاب بارقه امید» / ویلیام گلدنبرگ و دیلن تیچنر، «۳۰ دقیقه بامداد»
برنده: ویلیام گلدنبرگ برای «آرگو»
بهترین طراحی صحنه: سارا گرینوود و کتی اسپنسر، «آنا کارنینا» /دان هنا، را وینسنت و سایمن برایت، «هابیت: یک سفر غیرمنتظره» / ایو استیوارت و آنا لینچ-رابینسن، «بینوایان» / دیوید گراپمن و آنا پیناک، «زندگی پی» / ریک کارتر و جیم اریکسن «لینکلن»
برنده: ریک کارتر و جیم اریکسن «لینکلن»
بهترین موسیقی: داریو ماریانلی، «آنا کارنینا» / الکساندر دپلا، «آرگو» / مایکل دانا، «زندگی پی» / جان ویلیامز، «لینکلن» / تامس نیومن، «اسکایفال»
برنده: مایکل دانا، «زندگی پی»
بهترین ترانه: جی. رالف برای ترانه «Before My Time» از فیلم «در جستجوی یخ» / کلود-میشل شونبرگ، آلن بوبلی و هربرت کرتسمر برای «ناگهان» از فیلم «بینوایان» / مایکل دانا و بامبی جیشری برای ترانه «لالایی پی» از فیلم «زندگی پی» / ادل و پل اپورث برای ترانه «اسکایفال» از فیلم «اسکایفال» / والتر مرفی و ست مکفارلین برای ترانه «همه به یک دوست خوب نیاز دارند» از فیلم «تد»
برنده: ادل و پل اپورث برای ترانه «اسکایفال» از فیلم «اسکایفال»
بهترین فیلمنامه اقتباسی: کریس تریو، «آرگو» / لوسی آلیبار و بن زیتلین، «جانوران محیط وحش جنوب» / دیوید مگی، «زندگی پی» / تونی کوشنر، «لینکلن» / دیوید ا. راسل، «کتاب بارقه امید»
برنده: کریس تریو، «آرگو»
بهترین فیلمنامه غیراقتباسی: میشائل هانکه، «عشق» / کوئنتین تارانتینو، «جانگو آزاد شده» / جان گاتین، «پرواز» / وس اندرسن و رومن کوپولا، «قلمرو طلوع ماه» / مارک بول، «۳۰ دقیقه بامداد»
برنده: کوئنتین تارانتینو، «جانگو آزاد شده»
بهترین کارگردانی: میشائل هانکه، «عشق» / آنگ لی، «زندگی پی» / دیوید ا. راسل، «کتاب بارقه امید» / استیون اسپیلبرگ، «لینکلن» / بن زیتلین، «جانوران محیط وحش جنوب»
برنده: آنگ لی، «زندگی پی»
بهترین فیلم: «عشق»، «آرگو»، «جانوران محیط وحش جنوب»، «جانگو آزاد شده»، «بینوایان»، «زندگی پی»، «لینکلن»، «کتاب بارقه امید»، «۳۰ دقیقه بامداد»
برنده: «آرگو»
بهترین بازیگر مرد: برادلی کوپر، «کتاب بارقه امید» / دانیل دی لوییس، «لینکلن» / هیو جکمن، «بینوایان» / واکین فینیکس، «مرشد» / دنزل واشینگتن «پرواز»
برنده: دانیل دی لوییس، «لینکلن»
بهترین بازیگر زن: جسیکا چاستین، «۳۰ دقیقه بامداد» / جنیفر لارنس «کتاب بارقه امید» / امانوئل ریوا، «عشق» / کوونژانی والیس، «جانوران محیط وحش جنوب» / نائومی واتس، «غیرممکن»
برنده: جنیفر لارنس «کتاب بارقه امید»
انتقاد از صحنه اتاق خواب در سریال کلاه پهلوی
روزنامه جمهوری اسلامی: مجموعه تلويزيوني "كلاه پهلوي" كه مدتي است جمعه شبها از شبكه اول سيماي جمهوري اسلامي پخش ميشود، عبور از خط قرمزهاي ارزشي را تا يك قدم مانده به ابتذال "فيلم فارسي" دوران طاغوت پيش برده است.
جمعه شب گذشته در صحنهاي كه مربوط به ازدواج يك پاسبان به نام "كريم" با مستخدمه فرمانداري شهر مورد نظر فيلم بود، نوع گفتگو، چهرهپردازي عروس و صحنه اطاق خواب بگونهاي بود كه به صحنههاي "فيلم فارسي" بسيار نزديك بود.
در آخرين لحظات گفتگو، پاسبان تازه داماد درحالي كه لباس رسمي خود را در ميآورد به زير لحاف رفت و صحنه طوري عوض شد كه بينندگان بتوانند بقيه ماجرا را بفهمند!
مجموعه كلاه پهلوي علاوه بر اين قبيل اشكالات، از نظر محتوائي نيز تاكنون موفقيتي براي القاء واقعيتهاي تاريخي مورد ادعاي خود نداشته است.
سوپراستاری که فقیر شد!
اغراق نیست اگر بگوییم یکی از خاطرات مشترک نوروزی در یکی دو سال اخیر دورهمنشینی کودکان و بزرگان پای برنامه تلویزیونی "کلاه قرمزی و پسرخاله" بودهاست. خاطره لذتبخشی که ماحصل خلاقیت زوج ایرج طهماسب و حمید جبلی و نیز سادگی شیرین کاراکترهای خلق شده توسط این دو است.
کلاه قرمزی با همراهی پسرخاله، پسر عمهزا، فامیل دور، ببعی و این اواخر جیگر و آقای همساده، پای ثابت سرگرمیهای روزانه مخاطبان رسانه ملی در تعطیلات نوروز شدهاند و این زمانی بر همه ثابت شد که نظرسنجیهای رسمی سازمان صداوسیما نشان داد این عروسکهای ابری، گوی سبقت را از تمام تولیدات نوروزی سیما حتی سریالهای ویژه شبکههای مختلف با حضور بازیگران سرشناس سیما و سینما، نیز ربودهاند.
حالا و در آستانه چهارمین نوروزی که مخاطبان انتظار تجدید دیدار با کلاه قرمزی و دوستانش را دارند، خبر رسیدهاست که احتمالاً به دلیل مشکلات مالی این تجدید دیدار منتفی خواهد شد! خبر اولین بار به نقل از مجید مدرسی در مقام تهیهکننده این مجموعه رسانهای شد و ساعتی بعد با توضیخات مدیر گروه کودک شبکه دو مشخص شد که هنوز هیچ چیز در این زمینه قطعی نیست و باید منتظر تصمیمگیریهای بعدی ماند.
با وجود این توضیح اما به همان میزان که احتمال رفع مشکلات مالی و اتمام به موقع پروژه برای پخش در ایام نوروز وجود دارد گویا تعطیلی کار هم بهطور کامل منتفی نشدهاست. اتفاقی که در صورت وقوع آن، یکی از اصلیترین برگ برندههای سیما در جذب مخاطبان نوروزی خواهد سوخت.
پولسازترین کاراکتر تاریخ سینمای ایران
اجازه دهید کمی به عقب بازگردیم تا شاید با مرور کارنامه کاری کلاه قرمزی در چند سال اخیر و نیز دخل و خرج تولیدکنندگان این مجموعه راحتتر بتوانیم درباره شرایط امروز آن قضاوت کنیم. یکی از تازهترین توفیقات این عروسک دوستداشتنی در همین سال جاری و در گیشه سینماها به ثبت رسید. فیلم سینمایی "کلاه قرمزی و بچه ننه" به کارگردانی ایرج طهماسب توانست در رقابت با فیلمهای گیشهپسندی که با بهرهگیری از ستارههای بفروش تولید و اکران شده بودند، عنوان پرفروشترین فیلم سال را از آن خود کند.
درآمد؛ ساعتی 200 هزارتومان!
چندی قبل هفتهنامه "همشهری جوان" در گزارشی خواندنی درباره توفیقات این زوج عروسکی با ضرب و تقسیم دخل و خرجشان به این برآورد رسیده بود که ظرف دو دهه اخیر، این دو عروسک مجموعا بیش از 31 میلیارد تومان و روزانه نزدیک به 4 میلیون و هشتصد هزار تومان درآمد ناخالص داشته است؛ یعنی کمی کمتر از ساعتی 200 هزار تومان!
هرچند باید پذیرفت چنین رقمی با کمی اغماض قابل قبول است اما نمیتوان پولسازی معجزهگون این عروسکهای ابری را در دو دهه اخیر کتمان کرد. همین پشتوانه هم صداوسیما را مجاب کرد تا در نوروز 88 باردیگر این مولودهای مبارک خود را روانه آنتن کند و طبق شنیدهها برای آن قرارداد دقیقهای یک میلیون و 200 هزار تومان منعقد کند. رقمی که بواسطه استقبال قابل توجه مخاطبان رسانه ملی سال بعد به دقیقهای یک میلیون و 400 هزار تومان افزایش یافت.
چشمپوشی از یک برند!؟
همین اقبال در تلویزیون سبب شد که خالقان کلاه قرمزی بار دیگر هوس پرده سینما کنند و "کلاه قرمزی و بچه ننه" را برای اکران سال 91 مقابل دوربین ببرند. کلاه قرمزی با فروش بیش از 5 میلیارد تومانی در سالی که سینما دوران رکود بیسابقهای را تجربه میکند ثابت کرد که این عروسک محبوب در آستانه 20 سالگی هنوز از رمق نیافتاده و هواداران خاص خود را دارد. هوادارانی که معلوم نیست در نوروز 92 فرصت تجدید دیدار با کلاه قرمزی و دوستانش نصیبشان شود.
با تمام آنچه در این گزارش به آن اشاره شد فکر میکنید میتوان پذیرفت مشکل مالی تولیدکنندگان این مجموعه تا آن حد جدی است که سازمان صداوسیما توانایی رفع آن را نداشته و احتمالاً ناگزیر شده از این برگبرنده که دیگر تبدیل به یک "برند" شده چشمپوشی کند!؟ آیا فقر دامن سوپراستار میلیاردر سینما و تلویزیون را هم خواهد گرفت؟
غافلگیری در اهدای اسکار به فیلم جنجالی
خبرگزاری مهر: میشل اوباما همسر باراک اوباما اسکار بهترین فیلم هشتاد و پنجمین مراسم جایزه اسکار را به فیلم ضد ایرانی "آرگو" به کارگردانی بن افلک تقدیم کرد.
در شرایطی که سیاست زدگی در سینمای هالیوود در سالجاری بسیار پر رنگ بود و اکثر جوایز و جشنوارههای سینمای هالیوود توجهی بیش از حد و اندازه به فیلم ضد ایرانی "آرگو" داشتند، پایان هشتاد و پنجمین مراسم جایزه اسکار پرده از سیاستزدگی سینمای هالیوود برداشت.
این مراسم با تقدیم اسکار بهترین فیلم به "آرگو" به کارگردانی بن افلک نشان داد که دستاندرکاران سینمای هالیوود کیفیت آثار هنری و سینمایی را قربانی شعارها و تحریفهای سیاسی میکنند.
اما اسکار هشتاد و پنجم واقعیتی مهم را عیان کرد. حضور میشله اوباما همسر باراک اوباما رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا در مراسم اسکار و اعلام نام فیلم برگزیده اسکار و تقدیم اسکار بهترین فیلم به "آرگو" توسط وی بیانگر این حقیقت است که سینمای هالیوود دستاویزی برای سیاستمداران آمریکا شده است.
دستاویزی که از طریق آن سیاستمداران آمریکا اهداف سیاسی خود را نه بر اساس واقعیت بلکه به صورت یکجانبه و تحریف شده به جهانیان ارائه دهند.
نکته جالب توجه در مراسم اخیر اسکار این است که حضور میشله اوباما حتی برای شرکت کنندگان در مراسم و همچنین رسانههای آمریکا نیز عجیب بود. هالیوود ریپوتر که یکی از رسانههای پوشش دهنده هشتاد و پنجمین مراسم جایزه اسکار بود حضور همسر رئیس جمهور آمریکا را برای تقدیم اسکار بهترین فیلم به "آرگو" یک اقدام شگفتانگیز و غافلگیرانه دانست.
این اقدام شگفتانگیز و غافلگیرانه به زعم رسانههای آمریکایی و فعالان هالیوود در واقع نشان رسوایی سینمای هالیوود و سیاستزدگی عریان هشتاد و پنجمین جایزه اسکار بود.
گزارش تصویری از مراسم اسکار 2013
برترین ها: مراسم اهدای جوایز اسکار 2013 بالاخره به آخرین مرحله خود رسید و منتخبین اسکار 2013 یک به یک معرفی شدند.
میشائیل هانکه؛ کارگردان «فیلم عشق»، برنده اسکار بهترین فیلم خارجی زبان
از راست به چپ: ساوئل ال.جکسون و جرمی رنر در حال شوخی کردن بر روی سن
از راست به چپ: دانیل ردکلیف، ست مک فارلین (مجری مراسم) و ژوزف گوردون لویت
ست مک فارلین مجری مراسم
کوئنتین تارانتینو؛ کارگردان فیلم «جانگوی رها شده» برنده اسکار بهترین فیلمنامه غیر اقتباسی
از راست به چپ: جرج کلونی، گرنت هزلو و بن افلک؛ تهیه کنندگان فیلم «آرگو»، برنده اسکار بهترین فیلم
آنگ لی؛ کارگردان فیلم «زندگی پی»، برنده اسکار بهترین کارگردان
آدل؛ برنده اسکار بهترین موسیقی متن اصلی برای فیلم «سقوط آسمان»
کریستف والتز، برنده اسکار بهترین بازیگر مرد مکمل برای «جانگوی رها شده»
دنیل دی لوئیس؛ برنده اسکار بهترین بازیگر مرد برای فیلم «لینکلن»
بن افلک، کارگردن فیلم «آرگو»، برنده اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی
تصاویر: جشن عروسی در برج میلاد
«گانگنام استایل» در تلویزیون ایران
خبرگزاری ایرنا: 'گانگنام استایل' آهنگ معروف خواننده كره ای كه عنوان پربیننده ترین ویدیو را در سایت یوتیوب یدك می كشد، در صدا و سیما بازسازی و پخش شد.
مجموعه طنز 'خنده بازار' چهارم اسفند ماه در یكی از آیتم های خود به نام ' هشت' كه به نقد برنامه سینمایی 'هفت' می پردازد، به بازآفرینی تك آهنگ پاپ 'گانگنام استایل' پرداخت.
'گانگنام استایل' یك تك آهنگ پاپ از كره جنوبی است كه به دلیل طنز و حركات نامعمول خواننده آن مورد تحسین قرار گرفته است؛ این موزیك ویدیو، عنوان پربیننده ترین ویدیوی تاریخ یوتیوب را یدك می كشد كه تا ژانویه 2013 بیش از یك میلیارد و 100 میلیون بیننده داشته است.
بازخوانی این موزیك ویدیو در یك برنامه تلویزیونی، اظهار تعجب مخاطبان این رسانه را در پی داشت.
البته این اقدام برنامه 'خنده بازار' سابقه دار است، دست اندركاران این برنامه پیشتر نیز اقدام به بازسازی برنامه های شبكه های ماهواره ای فارسی زبان كردند اما اینكه یك موزیك ویدیو آن هم از نوع موسیقی رپ در تلویزیون بازخوانی شود، تامل برانگیز است.
'حبیب پرونده' ایفاگر نقش این خواننده رپ كره ای در برنامه 'خنده بازار' دراین باره به خبرنگار ایرنا می گوید: این نقش به پیشنهاد شهاب عباسی كارگردان و علی شب خیز كارگردان تلویزیونی خنده بازار به من داده شد.
وی می افزاید: از آنجا كه بخش نظارت صداو سیما حساسیت زیادی روی دیالوگ ها و آیتم های این برنامه دارد، عوامل تولید مجموعه خنده بازار احتمال می دادند كه این بخش را واحد نظارت صدا و سیما حذف كند اما چنین نشد و بخش یادشده پخش شد.
پرونده كه حدود دو ماه است با مجموعه خنده بازار همكاری می كند، توضیح می دهد كه این مجموعه تلاش دارد تا مشكلات جامعه را به زبان طنز بیان كند و از همین رو عوامل تولید آن همواره از مسوولان شبكه می خواهند تا اجازه یابند مشكلات اجتماعی به زبان ساده بیان شود.
این بازیگر طنزپرداز تاكید می كند: در بسیاری از موارد شاهدیم كه دیالوگ بازیگران این مجموعه در زمان نظارت حذف می شود و یا حتی از بازیگران خواسته می شود كه از ادای عبارت هایی چون 'تو رو خدا' پرهیز كنند.
پرونده می افزاید: برخی مخاطبان این مجموعه معتقدند كه دیالوگ های بازیگران عادی و تكراری بوده و حتی در برخی موارد جذاب نیست، از این رو باید تلاش شود از ارایه كارهای تكراری و سبك جلوگیری كنیم.
این بازیگر در عین تاكید دارد كه عوامل تولید این مجموعه سعی كردند با گنجاندن بخش مربوط به آهنگ معروف كره ای و به بهانه نقد یك برنامه تلویزیونی دیگر به مجموعه، به چاشنی كار اضافه كنند.
پرونده یادآور می شود: برخی تصور می كنند كه ایفای نقش های طنز نسبت به كارهای جدی، آسانتر بوده اما باید گفت كه بازی در كارهای آیتمی بسیار مشكل تر از ایفای نقش در كارهای جدی تلویزیون است.بازیگر باید سابقه فعالیت در حوزه تئاتر را داشته باشد تا بتواند در عرض چند دقیقه نقش های مختلفی را ایفا كند.
عکس: دنیرو و راکی در رینگ بوکس
جزئیات کنسرت «سیمین غانم» در تهران
تماشا: سیمین غانم از نهم تا یازدهم اسفند با اجرای هفت قطعه جدید میزبان بانوان علاقه مند به موسیقی ایرانی خواهد بود؛ او همچنین قطعات خاطره برانگیزی چون «مرد من»، «گل گلدون»، «آسمون آبی» و «پرنده» را هم اجرا می کند. در این کنسرت سیمین غانم هفت قطعه جدید با شعرهایی از سعدی، حافظ و ملک الشعرای بهار را برای مخاطبانش اجرا می کند.
«مرد من»، «گل گلدون»، «آسمون آبی»، «پرنده» و ... از جمله آثار قدیمی و خاطره انگیز سیمین غانم است که مانند کنسرت های قبلی این خواننده، در این اجرا هم روی صحنه خواهد رفت.
«گلبن عشق»، «پری رو»، «اسرار الهی»، «ساز و نقاره»، «یک نفس با ما نشستی خانه بوی گل گرفت»، «آمد نوبهار» و «می دانه یاری دگوده بود» (قبای گالشی)، نام هفت قطه جدید سیمین غانم هستند که در کنسرت یاد شده برای مخاطبانش به اجرا می گذارد.
نازی بخشایش، آزاده شمس، سارا احمدی و آرمینا جعفری نوازندگانی هستند که به ترتیب با پیانو، ویولن، دف و درام، سیمین غانم را در این کنسرت همراهی می کنند. این کنسرت از سوی بنیاد خیریه فیروزنیا و از نهم اسفند ماه به مدت سه روز از ساعت 15 در تالار وحدت، ویژه بانوان برگزار می شود.
استقبال وسیع از «خاطرات مبهم» رضا یزدانی
تماشا: رضا یزدانی با اشاره به این مطلب که چاپ آلبوم خاطرات مبهم برای انتشار در تهران و شهرستان ها آغاز شده است، گفت: «تاکنون 15 هزار نسخه آلبوم برای پخش مجدد در شهرستان ها بازتولید شده که نشاندهنده استقبال بسیار خوب از این آلبوم موسیقی است.»
به گزارش پانا؛ پس از کش و قوس های فراوان، آلبوم خاطرات مبهم رضا یزدانی خواننده جوان پاپ، راک کشور در تاریخ اول اسفند ماه منتشر شد و با استقبال بسیار خوب مخاطبان مواجه شد. بر اساس این گزارش در حالی که تنها 5 روز از انتشار این آلبوم می گذرد؛ از سوی پخش کنندگان این آلبوم برای تهران و شهرستان ها تقاضاهای بسیاری شده است و به همین دلیل شرکت تولیدکننده این آلبوم تصمیم گرفته این آلبوم را بازتولید کند.
تازه ترین آلبوم رضا یزدانی خواننده مطرح موسیقی ایران با نام خاطرات مبهم امروز اول اسفند از طرف شرکت دنیای هنر و تصویرگستر پاسارگاد منتشر شد. موسیقی آلبوم«خاطرات مبهم: که 10 قطعه دارد را کارن همایونفر ساخته و تنظیم کرده و رضا یزدانی در این آلبوم علاوه بر خوانندگی به نوازندگی هم پرداخته است.
ترانه های این آلبوم را احسان گودرزی، اندیشه فولادوند، علیرضا باران و علی کمارجی سروده اند. در این مجموعه یک DVD شامل چهار کلیپ تصویری نیز گنجانده شده که علاوه بر 4 موزیک ویدئو، پشت صحنه آن را نیز می توانید ببینید.
یادآور می شود تاکنون تقاضای پخش 15 هزار آلبوم دیگر در شهرستان ها دیده می شود و شرکت تولید کننده که تنها 2300 نسخه دیگر این آلبوم 120 هزار تیراژی را در انبار خود می بیند تصمیم به باز انتشار این آلبوم گرفته است.
بازیگر کونگ فوکار ایرانی کیست؟
باشگاه خبرنگاران جوان: ایرج نوذری علاوه بر بازیگری، در عرصه ورزش تبحر خاصی دارد به طوری که ریاست امور بینالملل کونگفوی ایران را برعهده دارد.
کسی فکرش را نمی کرد که منوچهر نوذری فرزندی با استعدادی همچون خود داشته باشد و بتواند در عرصه هنر موفق شود ایرج نوذری متولد ۷ اسفند ۴۲ است که به عنوان بازیگر و ورزشکار به بالاترین جایگاه در هر دو زمینه رسیده است.
در ابتدا گرچه تصور می شد که ایرج در زیر سایه بازیگر و دوبلور توانمند ایران منوچهر نوذری بوده اما در ادامه فعالیتهایش تلاش بسیار او را از زیر سایه بودن پدرش رها کرد و خود را به دیگران اثبات کرد.
وی در سال 70 در دو فیلم «اوینار» به کارگردانی شهرام اسدی و «آخرین تلاش» به کارگردانی سیامک اعتمادی ایفای نقش کرده و در همان سال نیز با ازدواج به زن اسپانیایی به خارج از کشور سفر میکند.
بعد از 12 سال دوری از عرصه سینما و هنر دوباره به سینما بازگشت اما این بار با بازی در مجموعه های تلویزیونی شهرتش را از این طریق کسب کرد و دوباره فعالیت خود را در این عرصه ادامه داد.
ملاقات با طوطی، فریاد در شب، باج خور، کافه ستاره، رازها، این ترانه عاشقانه نیست، آکواریوم، ملودی و عاشق از جمله فیلم هایی است که وی در فاصله سالهای 82 تا 86 بازی کرد و در این دوران در سریال های پرمخاطب نیز ایفای نقش کرد.
مسافری از هند، ریحانه از جمله سریال هایی بود که نوذری با نقش منفی ظاهر شد و مخاطبان بسیاری را هم به خود جذب کرد و بر جذابیت های سریال با توجه به چهره خاصش افزود.
سنسکریت، هندی، اردو، اسپانیایی و انگلیسی از جمله زبان هایی است که به خوبی به آنها مسلط است او علاوه بر بازیگری و عرصه هنر در ورزش نیز تبحر خاصی دارد به طوری که ریاست امور بین الملل کونگ فوی ایران را برعهده دارد و علاوه بر کونگ فو به بیلیارد نیز علاقه مند است.
شاید اکثر بازی های او به سمت کاراکتر منفی و خاکستری رفته باشد و کمتر شاهد نقش های مثبت بودمی سریال هایی چون اغما و ریحانه از این نوع کاراکترها بوده است اما در سری مجموعه های کلانتر نیز به عنوان پلیس توانمند بازی کرد که نمایی از عملکرد نیروی انتظامی را به عرصه نمایش گذاشت.
بازی های ضعیفی را نیز در برخی از فیلم ها شاهد بودیم که آن طور که باید نشان از توانایی های او در بازیگری نبوده است.