مصطفی زمانی را تلویزیون ممنوع التصویر کرد
روزنامه بانی فیلم: مصطفی زمانی با انتقاد از عملکرد صداوسیما کاندیداتوریاش در انتخابات شورای شهر را تکذیب کرد.
طی روزهای گذشته دستورالعملی به برنامهسازان صداوسیما ارسال شده که در آن پخش نام و تصاویر کاندیداهای شورای شهر ممنوع اعلام شده است.
در میان این اسامی نام مصطفی زمانی نیز به چشم میخورد که حتی واحد بازرگانی صداوسیما طی روزهای گذشته به همین دلیل نام و تصویر این بازیگر را از تیزرهای «ملکه» حذف کرده است. اتفاقاتی که تعجب مصطفی زمانی را به همراه داشته است.
او با انتقاد از عملکرد صداوسیما گفت: «نمیدانم صداوسیما با استعلام از کدام مرجع این اخبار نادرست را دریافت کرده و متعاقباً نام و تصاویر من را حتی در تیزرهای فیلم «ملکه» حذف کرده است.»
زمانی در ادامه گفت: «من برای حضور در انتخابات شورای شهر تهران ثبتنام نکردهام و پیش از این بارها اعلام کرده بودم که اصلاً مخالف حضور بازیگران در عرصه سیاست هستم.»
در هفتههای گذشته چهرههایی چون امید و امین زندگانی، دانیال عبادی، افسانه بایگان، محمدرضا عیوضی، الهه رضایی، عبدالحسین مختاباد و... برای حضور در شورای شهر تهران ثبتنام کرده بودند که ظاهراً همه آنها رد صلاحیت شدند.
بررسی لباس های چند سوپراستار ایرانی
مجله زندگی ایده آل: اغلب خوانندهگان برای خودشان استایل مشخصی در پوشش دارند و اتفاقا روی این پوشش هم تاکید دارند. همین باعث شده تصویر آنها همیشه با لباسهای مشخصی در ذهن ما نقش ببندد. مثلا رضا یزدانی را همیشه با کت چرمی میشناسیم و رضا صادقی را با پیراهن مشکی! ما خیال داریم نگاهی دوباره به ظاهر خوانندههای محبوبمان بیندازیم و آنها را در پوششی تازه ببینیم. در این مطلب یک تیم متشکل از گروهی از روانشناسان و طراحان لباس به بررسی سبک پوشش رضا صادقی، علیرضا عصار، محسن یگانه، احسان خواجهامیری و رضا یزدانی پرداختهاند. اما این تازه ابتدای راه است،
احسان خواجهامیری
طراحان میگویند
یک جلیقه به رنگ آبی آسمانی!
نگاهی گذرا به سبک پوشش احسان خواجهامیری نشان میدهد که او طرفدار سبک کلاسیک است. سبک کلاسیکی که به خاطر انتخاب رنگهای همسو با روحیات جوانپسندانه مخاطبانش به خوبی همراه میشود. خواجهامیری در انتخاب رنگهای روشن جسارت خاصی دارد و این جسارت را در انتخاب رنگهای زرد و آبی و رنگ هاي متفاوتي مثل زرشکی نشان داده است انتخاب جلیقه خودش یک گزینش مناسب است چون هم تا حدودی رسمی است و هم به شق و رقی کت نیست در نتیجه برای اجرای یک کنسرت پاپ انتخاب خوبی است. اما بهتر است آقای خواجهامیری در لباسهایش غیر از پارچههای تک رنگ ساده به لباسهایی با خطوط عمودی هم فکر کند. این انتخاب، اندام او را کشیده و در نتیجه لاغرتر نشان میدهد. یک پیراهن ساده با خطوط عمودی نسبتا باریک به رنگ سرمهای همراه با یک شلوار راسته کتان به همین رنگ میتواند ترکیب خوبی برای خواجهامیری باشد او حتی میتواند در این پوشش سراغ جلیقه که انتخاب همیشگیاش هم هست برود، اما بهتر است جلیقهاش را تک رنگ انتخاب کند. در این ترکیب بهترین کفش پیشنهادی به او کالج است. البته یک کالج همرنگ با رنگ جلیقهاش! رنگ آبی روشن( آبی آسمانی) انتخاب خوبی برای کت و کالج اوست.
علیرضا عصار
روانشناسان میگویند
عادتها را رها کن
عصار معمولا از لباسهایی با رنگهای تیره و خنثی و تقریبا گشاد استفاده میکند و روانشناسان به استناد همین پوشش ادعا میکنند که میتوان او را جزو کسانی دانست که به شدت به عادتهایشان چسبیدهاند و به لحاظ روانشناسی چندان اهل تنوع نیستند و برای آنها سخت است که در خود تغییری به وجود بیاورند. چیزی که این گروه را به وحشت میاندازد جلبتوجه است. از طرف دیگر، کسانی که ترجیح میدهند لباسهای گشاد بپوشند اندام و هیکلشان را متفاوت از چیزیند که دیگران میبینند تصور ميکنند حتی ممکن است روزگاری چاق بودهاند و هنوز هم همان تصور را از اندام و هیکلشان دارند. در صورتی که باید بفهمند که چه لباسی بیشتر از همه به آنها میآید و فراموش کنند که قبلا چه سایز لباسی میپوشیدند، مهم اندام امروز آنهاست که چه لباسی به آن برازنده است.
طراحان میگویند
یک شال ظریف!
برخلاف تصور عام قرار نیست افرادی با اندام درشت همیشه سراغ لباسهای گشاد بروند. اتفاقا پوشیدن این لباسها اندام آنها را درشتتر از آنچه هست نشان میدهد. انتخاب درست این است که علیرضا عصار و آقایانی هم تیپ او در لباسهایشان به سایزی که میپوشند دقت کنند. یعنی بهدنبال سایزی بروند که دقیقا قالب تن آنهاست. انتخاب درست سایز حتی دست آنها را برای رفتن سراغ رنگهای روشن هم باز میگذارد. البته طبیعی است که در انتخاب رنگهای روشن باید محتاطانهتر جلو بروند. اما در مورد علیرضا عصار بهترین لباس پیشنهادی میتواند پیراهنهای کتان یقه ایستاده باشد. این پیراهنها به قدر کافی بلندند و روی شلوار قرار میگیرند. برش آنها هم اغلب راسته است نه چندان تنگ و نه زیاد گشاد. رنگ پیشنهادی هم غیر از رنگ مشکی که انتخاب او در بیشتر اجراهاست میتواند طیف رنگهای کرم و حتی سفید باشد. اما بهتر است آقای عصار وقتی سراغ رنگهای روشن میرود به یک شال ظریف هم فکر کنند. یک شال ظریف بلند و البته با رنگی تیرهتر از لباسی که برای پوشیدن انتخاب میکند. این شال به سادگی با خطای دیدی که ایجاد میکند او را بلندتر و حتی جمعوجورتر نشان میدهد. البته این روش روی لباسهای تیره خیلی جواب نمیدهد چون روی بدنه تیره لباس گم میشود!
رضا صادقی
روانشناسان میگویند
آقای احساساتی!
دیگر همه میدانند که رضا صادقی مشکی را به هر رنگ دیگری ترجیح میدهد؛ از دیدگاه روانشناسان افرادی که مشکی را به عنوان رنگ محبوب خود انتخاب میکنند معمولا روحیهای حساس دارند. به تمام جزئیات زندگیشان توجه میکنند، این افراد میخواهند هر کاری را با تمام جزئیاتش انجام دهند. آنها به راحتی با دیگران شریک نمیشوند.افراد این گروه فعالیتهای فکری را دوست دارند و پیداکردن خطاهای دیگران برایشان سرگرمی است و حتی گاهی مشکلات را پیدا میکنند تا بتوانند آنها را اصلاح کنند. مشکیها افراد احساساتی هستند و خیلی اوقات تصمیمگیریهایشان بیشتر براساس احساسات است تا منطق.
طراحان میگویند
کت و شلوار مناسب نیست!
از دیدگاه طراحان لباس انتخاب رنگ مشکی برای پوشش فردی با اندام رضا صادقی رنگ مناسبی است. مناسب به خاطر به تصویر کشیدن اندام در قالبی جمعو جورتر. در اغلب اجراهای رضا صادقی او را در حالی میبینیم که پشت تریبون نشسته، بنابراین کت و شلوار، اصلا انتخاب مناسبی برای او نیست. اگر قرار باشد او را در پوشش تازهای ببینیم، میشود رنگهای تیره در طیف سرمهای و حتی قهوهای تیره را به او توصیه کرد اما باز هم در غالب همین بلوز و شلوارهای ساده و نیمه اسپرت. البته توصیه میشود او در اجراهایش سراغ شلوارهایی از جنس کتان یا پارچهای برود. این جنس شلوارها به او ظاهر نیمه رسمی مناسبتری میدهند.
محسن یگانه
روانشناسان میگویند
اهل ریسک نیست
تیپ این آقای خوشصدا در مراسمها و کنسرتها بیشتر رسمی است، یعنی اغلب ترجیح میدهد کت و شلوار به تن کند؛ روانشناسان در مورد این سبک پوشش او این طور میگویند: «این پوشش نشان دهنده این است که او خیلی اهل ریسک نیست و به دنبال راهی مطمئن برای تاثیرگذاری روی دیگران است و به همین دلیل است که سراغ تیپهای کلاسیک میرود، زیرا این تیپها آزمون خود را در طول تاریخ پس دادهاند و همیشه کسانی که چنین لباسهایی به تن میکردند تصویر متعادلی از خودشان در ذهن مخاطب مینشاندند.»
طراحان میگویند
یک کت اسپرت!
پوششهای محسن یگانه در کنسرتهایش نشان داده که به پوشیدن کت و شلوار علاقه خاصی دارد. اما بهتر است او متناسب با اندام نه چندان درشتش سراغ کتهای اسپرت برود، کتهای اسپرتی که لایه و اپل کوچکی هم دارند. این انتخاب کمک میکند سرشانهها درشتتر به نظر بیایند.. در انتخاب جنس کت هم بهتر است سراغ پارچههای شق و رق برود. محسن یگانه و اصولا آقایان ظریف اندام باید دور پیراهنهای تنگ و به اصطلاح جذب خط بکشند و در عوض پیراهنهایی بپوشند که در قسمت شانه و سرشانه کمی تا قسمتی گشادند. همین گشادی ساده قفسه سینه را درشتتر نشان میدهند. اما در مورد شلوار، شلوار راسته برای محسن يگانه بهترین انتخاب است او حتی میتواند به شلوارهای طرحدار فکر کند چون این مدل شلوارها با خطای دیدی که ایجاد میکنند باعث افزایش حجم میشوند. یک کت اسپرت چهارخانه کتانی با شلواری راسته به رنگ خطوط کت میتواند ظاهر متفاوتتری به محسن یگانه بدهد.
رضا یزدانی
طراحان میگویند
همان کت چرمی همیشگی
تصویر رضا یزدانی با کت چرم در ذهن همه طرفدارانش نقش بسته. تا جایی که میتوان گفت کت چرمی بخشی جدا نشدنی از سبک پوشش اوست. اینکه فردی در جایگاه یک خواننده سبک پوشش خاصی برای خودش تعریف میکند بدون در نظر گرفتن چند و چون و نقاط و مثبت و ضعف احتمالی خودش یک امتیاز است. اما صحبت اینجاست که همین انتخاب هم اگر اصولی و براساس قواعد پوشش انجام بگیرید میتواند به نتیجه درست و امتیازهای بیشتری منتها میشود. در کنار کتهای چرم در اغلب موارد هم او را با شلوار جین میبینیم آن هم به رنگ روشن. اما با در نظر گرفتن اندام بلند و نه چندان درشت او شاید بتوان پیشنهادهای دیگری هم برایش داشت. مثلا اینکه به جای شلوارهای جین راسته سراغ شلوارهای دمپا گشاد برود. این انتخاب نه تنها با اندامش بلکه با سبک خواندنش هم جور در میآید. او با این شلوار حتی میتواند تیشرت آستین کوتاهی هم بپوشد با طرحها و نقوش مختلف اما پیشنهاد ما تیشرتهایی است که روی آنها به سبک لباسهای نیمانی با حروف الفبای ایرانی طراحی شده است. به خاطر سبک خواندنش انتخاب تیشرت برای او بهخصوص در این فصل بسیار مناسبتر از پیراهنهای مردانه رسمی است که اغلب میپوشد. او با انتخاب این سبک پوشش حتی میتواند سراغ کت چرمی دوستداشتنیاش هم برود!
سوپراستارهای مجرد و متاهل ایرانی
مجله مهر: ازدواج قریب الوقوع آزاده نامداری و فرزاد حسنی، داغ ترین حاشیه این روزهای سینما و تلویزیون است که در هیاهوی اخبار سیاسی روز، چندان دامنه دار نشد.
با این حال، این دو مجری 36 و 29 ساله خبر ازدواج شان را وقتی علنی کردند که ازدواج هنوز برای خیلی از ستارههای سینما و تلویزیون ایران اتفاقی است که به دهه چهارم و پنجم زندگی موکول میشود.
چرا ستارهها ازدواج نمیکنند؟
ستارههای ایرانی برای ازدواج نکردنشان دلایل مشابهی دارند. نه این که در شهر نگاری نباشد که دل شان را ببرد، حکایت، همان حکایت قدیمی دردسرهای زندگی هنرمندی و جفت و جور نبودنش با چهارچوبهای زندگی خانوادگی است.
حامد بهداد، ستاره 40سالهای است که هنوز تصمیمی برای ازدواج نگرفته است. او میگوید که ازدواج اگرچه یک روش درست زندگی است، اما با سبک زندگی این روزهایش هماهنگی ندارد: «من دوست دارم ازدواج كنم و بچهدار شوم اما الان شرایطم مناسب نیست. در هیچ كجا از این شهر، من هیچ كورسویی از دوست داشتن در یك حریف و همراه نمیبینم.»
بهرام رادان با این که امیدوار است ازدواج پر سر و صدایی داشته باشد، اما هنوز تاهل را مانع فعالیتهای حرفهایاش میداند و میگوید: «هیچ وقت برایم پیش نیامده كه گوشهای از ذهنم را به ازدواج اختصاص دهم. منظورم این است كه هنوز موضوع آنقدر جدی نشده كه بروم زیرساختهای زندگیام را آماده كنم كه بتوانم ازدواج كنم. اگرچه همیشه طرفدار یك زندگی سالم خانوادگی بوده و هستم و امیدوارم ازدواج متفاوت و پرسروصدایی داشته باشم.»
به جز این دو بازیگر، مهناز افشار، نیکی کریمی، محمدرضا گلزار، پارسا پیروزفر و هدیه تهرانی، از جمله ستارههای بالای 35سالی هستند که هنوز برای ازدواجشان برنامهای ندارند.
صحبت از ازدواج هم بی ادبی است!
برای بیشتر ستارههای ایرانی صحبت از ازدواج تابویی است که شکستن آن به معنی ورود به حریم خصوصی شان است. آنقدر که نیکی کریمی حتی این روزها که به پایان 41سالگی اش نزدیک میشود، به سوالاتی که درباره ازدواجش باشد این طور پاسخ میدهد: «این سوالها به دور از نزاكت است!»
هدیه تهرانی هم که از خبرهای هر روزه نشریات درباره ازدواجش کلافه شده، مدتی قبل در واکنش به این خبرها گفته بود: «این نشریات سالی 8بار مرا شوهر میدهند. منطق میگوید حتی اگر بخواهیم عده این طلاقها را حساب کنیم و با توجه به اینکه من درست در ساعت مقرر پس از 3 ماه و 10 روز شوهر کنم، بازهم سالی 10تا شوهر نمیتوانم عوض کنم. انتظار دارید به این حرفها فکر کنم؟ بروم و دوره بیفتم و بگویم چرا این حرفها را میزنید؟ اصلا فرض کنید این کار را هم کردم. آن وقت تیتر میزنند: «هدیه تهرانی با حضور در نشریه ما، 10 تا ازدواجش در سال را تکذیب کرد!»
اما مهرانه مهین ترابی جزو معدود بازیگرانی است که از صحبت کردن درباره دلایل تجردش امتناع نمیکند و خیلی راحت میگوید به نفع موفقیت شغلیاش از ازدواج چشم پوشیده است. او اگرچه با نقش مهین در سریال همسران ماندگار شد، اما در زندگی واقعی اش هیچ وقت نقش همسری را به عهده نگرفته است. مهین ترابی در یکی از مصاحبه هایش گفته بود: «تصمیم به مجرد ماندن سختترین تصمیم زندگیام بود. ازدواج را دوست داشتم اما باید تنها میماندم. من هم عاشق فرزند هستم و دوست دارم برای افراد خانوادهام آشپزی کنم. اما از آنجا که بازیگری وجودم را ساخته بود نمیتوانستم به راحتی از حرفهام بگذرم.»
خانواده دوستهای سینما
تا قبل از آنکه خبر ازدواج فرزاد حسنی و آزاده نامداری منتشر شود، آخرین زوج های سینمایی ایران، امین زندگانی و الیکا عبدالرزاقی بودند که در آخرین روزهای سال گذشته خبر ازدواج شان منتشر شد. پیش از آنها هم مهدی پاکدل و بهنوش طباطبایی به جرگه متاهلین پیوسته بودند. اما به جز این زوج های سینمایی، بازیگران دیگری هم هستند که در یکی دو سال اخیر ازدواج شان رسانهای شده است. لاله اسکندری یکی از این بازیگران است که در سال 90، وقتی 36ساله بود متاهل شد و ترانه علیدوستی در سال 91 و در 29 سالگیاش.
در این بین، لیلا حاتمی شاید موفقترین چهره سینمایی باشد که زندگی خانوادگیاش را همپای زندگی حرفهایاش ساماندهی کرده است. او در 27سالگی ازدواج کرد و حالا دو فرزند دارد که خودش میگوید برای تولد و پرورش آنها از همان اول برنامهریزی داشته است.
او مدتی قبل در یکی از مصاحبههایش گفته بود که اجازه نداده کار حرفهایاش به تغذیه فرزندانش با شیر مادر لطمه وارد کند: «من خیلی انگیزه داشتم که هم کار بکنم و هم به بچه شیر خودم را بدهم. سر فیلم «هر شب تنهایی» که در مشهد بودیم در حرم امام رضا(ع) در آن هوای گرم به یاد دارم که شیرم را میدوشیدم و برای مانی میفرستادم به هتل.»
ماهایا پطروسیان، ستاره دهه 70 سینمای ایران هم اگرچه حدود 10سال قبل به جرگه متاهلها پیوست اما در همان زمان هم معتقد بود زندگی یک بازیگر نمیتواند با اصول زندگی مردم عادی منطبق شود. او که حالا از همسرش جدا شده، درباره مادر نشدنش میگوید: «زندگی ستارههای زن در ایران مصائب خودش را دارد. شما برای اینكه یك فرزند خوب داشته باشید، باید به دنبال یك شریك زندگی مناسب كه از هر جهت با شما همفكر باشد بگردید. واقعیتش این است كه من تا به امروز فردی را پیدا نكردم كه برای فرزندم پدر شایستهای باشد.»
اما در بین تمام چهرههای سینمایی و تلویزیونی، شاید هیچ کس به اندازه شهاب حسینی تبدیل به نماد خانواده دوستی نشده باشد. کسی که در 22سالگی با همسر 15ساله اش ازدواج کرد و حالا دو فرزند دارد. فعالیت هنری شهاب حسینی البته بعد از ازدواج شروع شد اما دوام 18ساله زندگی مشترکش مهمترین دلیل شهرت شهاب حسینی به خانواده دوستی است.
پدر و مادرها منتظرند
حتی اگر الگوی تجرد طولانی مدت برای ستارههای ایرانی جا افتاده باشد، باز هم والدین آنها از هر فرصتی استفاده میکنند تا آرزوهایشان را برای سر و سامان گرفتن فرزندشان بازگو کنند. فهیمه کولاتج، مادر سام درخشانی یکی از همین نمونهها است که امسال در ویژه برنامه نوروزی تلویزیون، از دلواپسیهای مادرانه اش برای پسری که حالا دو سال تا 40سالگی فاصله دارد گفت.
او که تنها آرزویش ازدواج سام است، گفته بود: «درحال حاضر دوست دارم سام هرچه زودتر ازدواج كند. اما متاسفانه به خاطر مشكلاتی كه وجود دارد جوانها از تشكیل خانواده گریزانند. بهخصوص كه تحمل شرایط هنرمندان كار آسانی نیست. توقع جوانهای این دوره هم كمی زیاد شده است! انتظاراتشان از زندگی مشترك قابل مقایسه با زندگی ما پدرومادرها نیست.»
بهرام رادان که اردیبهشت ماه امسال شروع 35سالگی اش را جشن گرفت، میگوید که هنوز در حال كشف كلید زندگى است و برایش چندان اهمیتی ندارد که دیدن فرزند او، آرزوی پدرش و مایه دلخوری او شده باشد. رادان مدتی قبل در یکی از مصاحبه هایش گفت که فعلا برنامه اى براى رفع این دلخورى ندارد و «شاید كمى رازیانه دم كرده موجب التیام موقت این دلخورى بشود.»
بهنوش بختیاری در مزون خواهر شوهرش
مجله سیب سبز: ماه است، ماه! بهنوش بختیاری را میگویم که هم خونگرم است، هم مهربان و دوستداشتنی و هم خیلی خوشسلیقه. برای پیشنهاد خرید مانتوی صفحات«ظاهر آراسته» دنبال کسی میگشتم که تمام این خصوصیات را یکجا داشته باشد. با بهنوش درست به هدف زدم!
همه چیز وقتی که فهمیدم خواهر همسرش، سعیده آریان، طراح مانتو است خیلی بهتر هم شد، بهخصوص که سعیده هم درست مثل بهنوش، هم خیلی خوشاخلاق و مهربان است هم بهراحتی از طراحی مانتوها و حتی دکور مزونش میشد فهمید که بسیار باسلیقه است.
قرار را در مزون «تن رها» برندی که سعیده طراحش است، ترتیب دادیم. حاصلش شد نظرات بهنوش بهعنوان خریدار و نظرات سعیده به عنوان طراح و فروشنده و كلي خنده و شوخی. دوست دارید بدانید سلیقه شما چقدر شبیه سلیقه بهنوش بختیاری است؟ با ظاهر آراسته این شماره همراه شوید!
تن رها برای شاد و راحت بودن
سیب سبز: چی شد که سراغ طراحی مانتو رفتی؟
سعیده خطاب به بهنوش: یادته بهنوش؟ زمانی که خواستم این کار را شروع کنم دقیقا زمانی بود که همه مانتوها تنگ و خیلی فیت تن بودند. همین مسئله عذابم میداد.
میگفتم چرا باید اینطور باشد؟ چرا من باید برای بیرون رفتن چنین چیزی را انتخاب کنم که اصلا با پوشیدنش راحت نیستم؟ ممکن است یکی، دو ساعت خوشفرم باشد ولی عذابدهنده است و در آن آرامش ندارم. دوست داشتم مانتویی باشد راحت و ساعتهایی که آن را میپوشم و بیرون هستم با نشاط باشم نه اینکه همهاش منتظر این باشم که کی میرسم خانه و این مانتو را در میآورم! بعدها خودم مانتوهایی را طراحی کردم که با پوشیدنشان بتوانیم نشاط و شادی هم داشته باشیم. به همین دليل هم اسم «تن رها» را انتخاب کردم.
آبی یا سرخابی؟ مسئله این است!
سیب سبز: بهنوش بختیاری چه رنگهایی را خیلی دوست دارد؟
بهنوش: کرم و بژ را خیلی دوست دارم. ترکیب بژ و سفید را هم همین طور. ترکیب آبی خیلی کمرنگ یا آبی یواش و قهوهای را هم! مشکی رنگ آخرم است. خاکستری و مشکی را اصلا دوست ندارم. صورتی ملایم و یشمی هم رنگهای مورد علاقهام هستند. برعکس سرخابی و فیروزهای! کلا هر رنگی خوبش باشد خوشرنگ است، مثلا نارنجی خوشرنگ خوب است.
در سینما آدم را اذیت میکنند!
سیب سبز: بهنوش و همسرش هر دو در حوزه سینما و تلویزیون هستند، شما هم در این حوزه کار میکنید؟
سعیده: در حوزه سینما صحنه و لباس را با هم کار کردهام، آن هم یکی، دو مورد ولی زیاد وارد این حیطه نشدم، چون در سینما آدم را زیاد اذیت میکنند! (به بهنوش نگاه میکند و هر دو میخندند) طوری که گفتم دیگر حاضر نیستم به هیچ عنوان در این حوزه کار کنم!
بهنوش: کسی که برای خودش چارچوب و قانون دارد نمیتواند کار کند.
سیب سبز: یعنی چطوری اذیت میکنند؟ سخت میگیرند؟
سعیده: نه، اصولی نیستند. آنچنان قانونمدار نیستیم. به دليل همین گروه پشت صحنه در کار اذیت میشوند و تحتفشار هستند. حالا چه گروه طراحی صحنه و لباس باشد، چه گروه فیلمبرداری. کسانی که مسئولیتپذیر هستند و میخواهند کار خوب تحویل دهند همیشه بیشتر اذیت میشوند. در حالی که آنها به وقت احتیاج دارند و میخواهند کار خوبی تحویل دهند، ممکن است طرف مقابلشان بخواهد همان کاری را که او دوست دارد، انجام دهد نه کار تخصصی را.
سعیده خیلی سلیقه دارد. یکی از چیزهایی که در سینما شاید کم باشد همین سلیقه است. مثلا طراحی لباس برای خانمها در سینما خیلی معنی ندارد! ما همه یک شکل لباس میپوشیم. دکتر یا کارگر فرقی ندارد، همه مانتوهای گشاد بلند میپوشیم!
من یک وقتهایی پوسترها را که از دور میبینم میگویم اِ! من! بعد که میروم نزدیک میبینم یک نفر دیگر است! از بس که شبیه هم لباس میپوشیم! (خنده جمع) قدیمها که پیراهن مردانه هم تنمان میکردند!
به من گفتند از شما بعید است!
سیب سبز: خودتان اما به رنگها علاقه دارید، درست است؟ این را به دليل لباسهای رنگی که دیدهام میپوشید، میپرسم.
بهنوش: من طرفدار رنگها هستم، به خاطر همین هم اینکه سعیده جان رنگ درست میکند را خیلی دوست دارم. یکبار من یک مانتوی نارنجی خیلی خوشرنگ پوشیده بودم که کاملا پوشیده و مناسب بود. خانمی آمد و به من گفت، خانم! از شما بعید است! گفتم چی بعید است؟ گفت شما الگو هستید و مانتویی پوشیدهاید که مناسب نیست! گفتم بگویید این مانتو چه مشکلی دارد؟ کوتاه است؟ تنگ است؟ یا پوشیده نیست؟ جز رنگ قشنگ، این مانتو چی دارد؟ گفت خب نه، ولی همین رنگش یک مقدار جلبتوجه میکند.
گفتم خب رنگ که کلا توجه جلب میکند اما به محیط شادابی میدهد. ایستادم و با او بحث کردم. بنده خدا عذرخواهی هم کرد. ولی وقتی میآیند تذکر میدهند که شما الگوی جامعهاید من هم میگویم من بهعنوان الگوی جامعه دوست دارم رنگ بپوشم و به جامعه شادی و انرژی بدهم! اگر بتوانیم رنگ و اینکه همه حق دارند لباس شاد و رنگی بپوشند که در عین حال زننده هم نباشد را در ایران جا بیندازیم، خیلی خوب میشود.
گرانفروشها
سیب سبز: فروشندهها وقتی شما را میبینند گرانتر میفروشند؟
بهنوش (با خنده): چند وقت پیش رفتم قیمت چیزی را از فروشنده پرسیدم. همین طور که سرش پایین بود گفت 6هزار تومان! در همین حین که میگفت 6 هزار تومان سرش را بالا آورد و تا نگاهش به من افتاد بلافاصله گفت 8 هزار تومان! (خنده جمع)
متاسفانه به بوتیکها هم که میروی همه سرمهای و مشکی هستند. ایران هم تنها جایی در دنیاست که به چاقی و لاغری اهمیت میدهند، در حالی که هر بدنی یک ساختاری دارد، قرار نیست همه مانکن و مدل باشیم!
سیخ های رستوران را دزدیدم!
سیب سبز: توی یکی از مصاحبههایت خواندم به رستوران رفته بودی و غذای خیلی کمی را با تو 260 هزار تومان حساب کردند، تو هم به دليل گرانفروشی آنها را تنبیه کردی!
بهنوش: آره، سیخهایشان را دزدیدم! (همه میخندند).
سعیده با تعجب و خنده: چی کار کردی؟!
بهنوش: 260 هزار تومان پول برای غذای سه نفر! اصلا نفهمیدیم چی خوردیم! من هم سیخهایشان را برداشتم! شانس آورد نمکدانهایش را ندزدیدم!
حالا این دفعه بروم نمکدانهایش را هم میدزدم! اگر به مغازه هم بروم و گرانفروشی کنند، راه بدهد میدزدم! ( انفجار خنده جمع از این شوخیها). البته حسن کارهای سعیده این است که از او دزدی نمیکنم چون قیمتش را مناسب میدهد!
دعوای عروس و خواهرشوهر
سیب سبز: بهنوش! مانتویی که پوشیدهای کار سعیده است؟
بهنوش: آره، این کار سعیده است. اگر بیرون بخواهم همین را بگیرم خیلی گران میشود. خب چه کاری است؟ از سعیده میخرم!
سیب سبز: سعیده بهعنوان خواهرشوهر سلیقه بهنوش را چطور میبینی؟
سعیده: سلیقه بهنوش بسیار خوب است. برخلاف بعضیها که حتما باید لباس خوب بپوشند تا خوب بهنظر بیایند، بهنوش از آن دسته آدمهایی است که هر چیزی بپوشد خوب است. اگر یک چیز معمولی هم بپوشد به او میآید. سادهترین لباس را هم اگر انتخاب کند جلوه خاصی به آن میدهد و سلیقهاش را کاملا قبول دارم.
سیب سبز: با این تعریفهایی که از هم میکنید رابطهتان خیلی صمیمیتر از خواهرشوهر و عروس به نظر میآید!
(سعیده و بهنوش هر دو میخندند).
بهنوش: خیلی با او دوست هستم اما من ناخودآگاه نسبت به آدمهایی که حتی یک خرده هم بزرگتر از من باشند یک حالتی از احترام دارم. مثلا توی کار با بهاره رهنما خیلی صمیمی هستم اما من همیشه همان حالت احترام به بزرگتر را هم دارم.
سعیده با اعتراض و شوخی: مگه من چقدر بزرگترم؟ چرا سن منو میبری بالا؟
سیب سبز: فکر کنم دستی دستی بینتان را به هم زدم!
بهنوش (با خنده): دعواهای عروس و خواهرشوهری! برای مجله هم خوب شد!
انتخابهای من برای شما
1. این مدل با یک رنگ شاد و بهاره روحیهتان را عوض خواهد کرد. فرم یقه این مدل خاص است و میتواند تداعیکننده دستمال گردن باشد.
2. این مدل برای مسافرت و حتی خرید کردن مناسب است. رنگ شاد و مدل ایرانی آن میتواند سلیقه افراد هنریپسند را راضی کند.
3. «من این مدل را همه جا میپوشم، سر کار، در خیابان». مدل ساده و خنکی است که برای فصل گرم بسیار مناسب است.
4. «من این مدل را برای مراسمهایی که رسمیترند میپوشم ولی برای خرید و محیطهای اسپرت این مدلها مناسب نیستند. ضمن اینکه ترکیب قهوهای و آبی این مدل هم مورد پسند خیلیهاست.
5. این مدل برای خانمهای 30 به بالا خوب است، البته اگر خانم 30 به بالا داشته باشیم! (میخندد) اگر احیانا داشتیم این مدل با رنگهای زرد و سفید و مشکی و مدلی که دارد، برای مجالس مناسب است.
6. ترکیب رنگ زیبا و شاد و مدلی راحت، درست مثل اسم برندش: تن رها!
این رنگ را می توانید با شلوار سفید و شال سرمه ای ست کنید.
7. میتوانید این مدل زیبا را انتخاب کنید و هر جایی که دوست دارید بپوشید. ضمن اینکه رنگهای متنوع امکان ست کردن این مانتو را با انواع و اقسام رنگها میدهد. خانمهای 25 تا 30ساله این مدل را از دست ندهند.
8. اردیبهشت ماه پاکی و سفیدی است و میگویند رسم بوده که ایرانیهای باستان در جشن اردیبهشتگان لباس سفید میپوشیدهاند. این مدل خنک را میتوانید در این ماه زیبا به تن کنید.
9. طراحی این مدل و مربعهای پلکانی آن را به یک مانتوی خاص تبدیل کرده است. هر چند که رنگ آن بهاره نیست اما خانمهای بالای 30 سال میتوانند به عنوان مانتوی مهمانی بپوشند.
10. یکی از مدلهای مورد علاقه من است و پوشیدنش را پیشنهاد میدهم. اما انتخاب اصلی من گزینه دیگری است. شما میتوانید از این مدل سنتی بیشتر در مراسم ساده و نه مجلسی استفاده کنید.
11. سعیده طرح این پارچه را خیلی دوست دارد. این مدل را خانمهای مسنتر راحتتر میتوانند به تن کنند.
12. خودم این را برای مهمانی دوست دارم. رنگش شبیه کاهویی است. این مانتو توی تن خیلی قشنگ است و قد را هم بلندتر نشان میدهد.
13. نارنجی رنگ پارسال بود ولی زرد رنگ امسال. ترکیب این دو هم مناسب هر سالی است به خصوص اگر بهار و تابستان را پیشرو داشته باشید.
14. پروانه زیبایی که روی این مانتو نقاشی شده کار خود سعیده است. این مدل برای خانمهای 30 سال به بالا گزینه زیبایی است و در عین حال برای مهمانیها مناسب است.
15. یک مدل شاد که برای مراسم رسمی و سلیقههای خاص مناسب است. ترکیب طلایی و آبی سبز ترکیب جالبی را خلق کرده است.
16. خیلی تابستانی است و من خیلی دوستش دارم. این رنگ بوی تابستان و هوای خنک میدهد!
ازدواج فرزاد حسنی و آزاده نامداری
روزنامه تماشا: بزرگان تعابیر عجیب و گاه عمیقی از ازدواج دارند اما شاید یکی از جالب ترین آنها تعبیر متفاوت اُسکار وایلد نویسنده و نمایشنامه نویس مشهور ایرلندی از این اتفاق باشد: «برای مجردها باید مالیات سنگینی مقرر شود چون این انصاف نیست که بعضی ها شادتر از بقیه زندگی کنند!»
این روزها تا دلتان بخواهد در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی پر است از تعابیر و ضرب المثل هایی که برای ازدواج و رابطه های عاشقانه می نویسند و حتی بعضا ساخته می شوند؛ دخترها از استقلالشان دم می زنند و پسرها زندگی بی دغدغه بدون خانم ها را به رخ هم جنسان خود می کشند!
اما کیست که نداند در دل هر کدامشان چه می گذرد! بی شک ازدواج بزرگترین تصمیم زندگی هر انسانی محسوب می شود. حالا اما اگر قرار باشد دو چهره سرشناس و مشهور دست به این تصمیم بزرگ بزنند، حکایت متفاوت تری دارد. مطمئنا شمایی که در حال خواندن سطر به سطر این خبر هستید، اولین نفرهایی در ایران خواهید بود که خبر ازدواج این دو چهره سرشناس چشمانتان را گرد می کند! (البته ما هم همین حالت شما را تجربه کردیم. فقط کمی زودتر!) روزنامه تماشا برای اولین بار پرده از یک اتفاق بزرگ و خوش یمن برخواهد داشت.
بعد از «مهدی پاکدل» و «بهنوش طباطبایی» که آخرین زوج هنری مشهوری بودند که به خانه بخت رفتند. خبردار شدیم قرار است دو چهره سرشناس دیگر نیز به سنت و فرموده پیامبر جامعه عمل بپوشانند و عهد ببندند تا سال ها کنار یکدیگر و با یک روح روزگار بگذرانند.
چند روز دیگر «فرزاد حسنی» و «آزاده نامداری» دو مجری جوان و خوشنام تلویزیون ایران پای سفره عقد خواهند نشست تا بزرگترین اتفاق زندگیشان را کنار یکدیگر جشن بگیرند و پای برگه مهمترین شراکت زندگیشان امضا بیندازند.
روزنامه تماشا این وصلت فرخنده و خوش یمن را به فرزاد حسنی و آزاده نامداری که سال هاست با صدا و تصویرشان زندگی کرده ایم و خاطره ها داریم تبریک می گوید و بهترین ها را برای این زوج هنرمند آرزو می کند. پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: «در اسلام هیچ بنایی ساخته نشد که نزد خدای عز و جل محبوبتر و ارجمندتر از ازدواج باشد.» باشد که آنها نیز در ارجمندترین و محبوب ترین اعمال نزد خداوند سربلند و خوشبخت باشند.
عناوین روزنامه های امروز
منبع: جار
تصاویر: زاینده رود پس از زنده شدن مجدد
تابناک:
تعطیلات مفرح و شاد رضا عطاران در فرانسه
شبکه ایران: رضا عطاران در تازهترین تجربه سینمایی اش قصد دارد فیلمی با عنوان «فرش قرمز» را کارگردانی کند که به لحاظ داستانی شباهتهایی دارد به «تعطیلات مستر بین» ساخته «استیو بندلاک»!
رضا عطاران کمدین ایرانی بعد از تجربه ساخت اولین فیلم بلندش «خوابم میآد» تصمیم گرفته دومین فیلمش را در فرانسه کلید بزند!
بنا به اطلاعات ارائه شده در «بانی فیلم» این فیلم که مقدمات ساخت آن درسکوت خبری انجام شده هفته آینده در کشور فرانسه کلید میخورد.
نام موقت این فیلمنامه «فرش قرمز/red carpet» است که ظاهرا عطاران برای ساخت آن از اداره نظارت و ارزشیابی وزارت ارشاد پروانه ویدئویی گرفته است. فیلم داستان مردی است که به عشق جشنواره کن و حضور در این فستیوال عازم کشور فرانسه میشود و درگیر اتفاقاتی میشود. عطاران خود نقش اصلی مرد این فیلم را بازی میکند و گفته میشود نقش روبهروی او را یک بازیگر زن فرانسوی بازی میکند که انتخاب شده است. بیشتر اتفاقات فیلم در حاشیه شصت و ششمین فستیوال کن رخ میدهد.
خط کلی داستان این فیلم شباهتهایی با یکی از آثار «روان اتکینسون» با عنوان «تعطیلات مستر بین» دارد. در آنجا هم «مستر بین» را میدیدیم که طی اتفاقاتی سر از جشنواره کن درآورده و این جشنواره را به هم میریزد.
این کارگردان البته قرار است با یک گروه جمع و جور به فرانسه برود که تاکنون حضور کیوان مقدم در مقام طراح صحنه و لباس و احمد احمدی در مقام فیلمبردار در «red carpet» قطعی شده است. گروه این پروژه اواخر این هفته عازم فرانسه میشوند تا با شروع فستیوال کن فیلمبرداری در این کشور آغاز شود.
وقتی ستاره ها در تبلیغات گند می زنند
برترین ها: ستاره ها هم مانند ما از بعضی چیزها خوششان می آید. ولی فرق آنها با ما این است که آنها برای استفاده از چیزهای دلخواهشان پول هم می گیرند. و این پول مبلغ کمی هم نیست. تبلیغ کنندگان مبالغ بالایی پول به آنها می پردازند، چون می خواهند شما ببینید که این ستاره ها از محصولات آنها استفاده می کنند و بروید و محصولشان را بخرید. مبلغ تبلیغات توسط ستاره ها بالاتر و بالاتر می رود اگر: آنها از طریق شبکه های اجتماعی طرفداران خود را تشویق به خریدن آن محصولات کنند. بعضی شرکت ها برای هر توئیت ستاره ها در مورد محصولاتشان حدود 10 هزار دلار می پردازند.
البته گاهی اوقات این تبلیغات آنطور که انتظار می رود نمی شود و تبدیل به تبلیغات مضحک و گاهی هزینه بردار می شود. تحقیقی که توسط دانشگاه کلرادو انجام شد نشان دهنده ریسکی بود که شرکت ها برای تبلیغ محصول خود توسط ستاره ها می پذیرند.
مارگارت کمپل، دانشیار بازاریابی دانشگاه کلرادو می گوید: «پیام کلی ما به بازاریابان این بود که مراقب باشند. زیرا همه ما، ستاره باشیم یا نباشیم، دیدگاه های مثبت و منفی داریم و دیدگاه های منفی ما به راحتی به یک برند منتقل می شوند.»
مثال:
1. تایگر وودز
گلف باز معروف، بخاطر قضیه رسوایی اش، به راحتی 22 میلیون دلار از دست داد.
2. کارداشیان ها
انسان ها بالاخره توانستند به مریخ برسند و چیزهای شگفت انگیزی در مورد آن کشف کنند، ولی هنوز کشف نشده است که خواهران کارداشیان دقیقاً دارند چه می کنند. تبلیغات Kardashian Kard این خواهران برای برند MasterCard هم همینطور است. "کارداشیان کارد" یک کارت اعتباری پیش پرداخت شده برای نوجوانان است. ولی هیچ خانواده ای از آن راضی نیست و در واقع هیچ کاربردی ندارد. گفته می شد که کارداشیان ها ظرف یک ماه از این شراکت حدود 40 تا 60 میلیون دلار از دست دادند. ولی اگر برای آنها ناراحت شدید باید بگوییم آنها برای حضور چند ساعته در مهمانی تبلیغاتی این برند، 25 هزار دلار دریافت کردند و 7000 دلار برای آرایش صورت و مو هزینه کردند. از این سه خواهر، کیم، کلوئی و کورتنی، در سال 2011 بخاطر نقض قرارداد شکایت شد، و شش ماه بعد این دعوی مختومه اعلام شد.
3. مدونا
کمپانی پپسی تبلیغات خود را با هدف نوجوانان و جوانان می سازد و افرادی جنجالی را برای شناساندن محصولاتش انتخاب می کند. شاید معروف ترین مورد این تبلیغات در سال 1989 باشد که پپسی فکر کرد بهتر است به مدونا 5 میلیون دلار برای قرارداد یک ساله بدهد و از ترانه جدید او برای تبلیغ محصولش استفاده کند. ولی بعد از پخش موزیک ویدئوی جنجالی این ترانه بود که پپسی خیلی سریع پخش تبلیغات مدونا را متوقف کرد.
در سال 2002 هم پپسی با خواننده رپ، لوداکریس، همکاری کرد تا طرفداران هیپ هاپ را خطاب قرار دهد. ولی بیل اورلی، مجری تلویزیونی، بخاطر متن ترانه این رپر، پپسی را "غیراخلاقی" خواند و از مردم دعوت کرد که آن را بایکوت کنند. دوباره پپسی تبلیغات لوداکریس را متوقف کرد و در نهایت 3 میلیون دلار به بنیاد خیریه لوداکریس اهدا کرد.
4. مارتینا هینجیس
گاهی اوقات تبلیغات توسط ستاره ها نتیجه بخش نیست و حتی گاهی فاجعه آمیز می شود.
مارتینا هینجیس چهره معروف تنیس زنان در اواخر دهه نود بود که 5 بار عنوان قهرمانی گرند اسلم تک نفره را در سن کمی برد. بر کسی پوشیده نبود که هینجیس در سال های بعد می تواند عناوین قهرمانی متعدد و میلیون ها دلار از تبلیغات ببرد.
سرجیو تاچینی که خودش یک حرفه ای تنیس بود در دهه 60 یک شرکت پوشاک تنیس تأسیس کرد. کمپانی او لباس و کفش ورزشی تولید می کرد و در دهه 90 با کمپانی های معروفی همچون نایکی و آدیداس رقابت می کرد. این شرکت که با بزرگان تنیس قرارداد می بست، تصمیم گرفت که از چهره هینجیس برای تبلیغ محصولاتش استفاده کند.
تاچینی با هینجیس قرارداد 5.6 میلیون دلاری 5 ساله بست و همه از این قرارداد راضی بودند تا اینکه تاچینی فهمید که هینجیس لباس های این شرکت را به تن نمی کند. تاچینی بعد از 3 سال او را اخراج کرد و هینجیس شکایت 40 میلیون دلاری از او کرد و ادعا کرد که کفش های تاچینی باعث جراحت های قوزک پای او شده اند و به همین دلیل حرفه او را به خطر انداخته اند.
این شکایت علاوه بر تقلای این کمپانی برای گسترش کارها، باعث شد که شرکت در سال 2007 ورشکست شود و بعداً یک تاجر چینی آن را بخرد. همان سال، تست های هینجیس نشان داد که او کوکائین مصرف کرده است. همه اینها باعث شد که او دیگر حسن شهرتش را از دست بدهد.
5. مایکل فلپس
المپیک تابستانی 2012 به مایکل فلپس کمک کرد که یک چهره ورزشی ملی شود و اکثر برندها به سوی او هجوم بیاورند تا چهره تبلیغاتی آنها شود. ولی وقتی یک روزنامه زرد تصویری از او را منتشر کرد که در حال کشیدن ماریجوانا بود، طرفداران او متفرق شدند. قرارداد 500 هزار دلاری او با کمپانی کلوگ دود هوا شد و روزتا استون و AT&T هم قراردادهای خود را با او تمدید نکردند.
در نهایت، فلپس چندین مدال المپیک دیگر برد و هنوز 11 اسپانسر از جمله ویزا، امگا و لوئی ویتون دارد. درآمد خالص او از تبلیغات حدود 40 میلیون دلار است که در زمان حیات او تا 100 میلیون دلار هم بالا می رود.
6. اسکار پیستوریوس
این قهرمان دوی سرعت پاراالمپیک از آفریقای جنوبی در مسابقات المپیک لندن 2012 مثل گلوله بود. ولی در ماه فوریه قراردادهای تبلیغاتی او بخاطر اتهام به قتل نامزدش مثل برق و باد ناپدید شدند. در تابستان گذشته دنیا شاهد قهرمان دیگری بود که قبل از تولد 1 سالگی اش پاهایش را از زانو به پایین از دست داده بود. طبیعتاً کمپانی های مختلف دنیا جلوی در منزلش صف بستند. ظاهراً او سالانه 20 میلیون دلار از این قراردادها در می آورد به علاوه توافق هایی که با کمپانی های نایکی، اوکلی و شرکت مخابرات BT انگلستان داشت. او همچنین سخنگوی مرد عطرهای طراح مد فرانسوی یعنی تیه ری موگلر بود.
7. لنس آرمسترانگ
بعد از اعتراف آرمسترانگ به دوپینگ در مصاحبه ماه ژانویه او با اوپرا وینفری، قطعاً نظر همه نسبت به این قهرمان دوچرخه سواری عوض شده است. آرمسترانگ در قهرمانی های متعددش در مسابقات تور دو فرانس، بیش از 100 میلیون دلار از تبلیغات درآمد داشته است. ولی حالا که صحت این قهرمانی ها رد شده است، برندهایی که سالی 20 میلیون دلار برای تبلیغات به او می دادند، حالا از او دور می شوند و نمی خواهند دیگر هیچ نسبتی با او داشته باشند.
لیست کمپانی هایی که با همکاری داشتند طولانی است و شامل اوکلی، انهوزر-بوش، 24-Hour Fitness، Trek Bicycle، RadioShack و البته نایکی می شود. خوشبختانه بعضی از این برندها به همکاری خود با بنیاد لایواسترانگ او ادامه می دهند، ولی این بنیاد هم خودش را از این دوچرخه سوار قلابی جدا کرده است.
فوربس برآورد کرده است که او در 5 سال آینده حدود 50 میلیون دلار از دست خواهد داد و مجبور می شود حدود 7 میلیون دلار بخاطر قهرمانی های قلابی اش برگرداند.
با همه اینها، این متقلب باز هم به نوعی پول در می آورد. وقتی همه سر و صداها بخوابد، او از حضور در برنامه های تلویزیونی حدود 50 هزار تا 100 هزار دلار در می آورد.
تصاویر: تبلیغات فرانسوی فیلم اصغر فرهادی
خبرآنلاین: تنها سه روز به آغاز اکران عمومی تازه ترین فیلم اصغر فرهادی - گذشته - در سینماهای فرانسه باقی مانده است.
این فیلم درحالی 17 ماه می در پاریس اکران می شود، که مدتی است تبلیغات گسترده آن در تمامی متروها، ایستگاه های اتوبوس و همه فضاهای تبلیغاتی این شهر در سطح وسیعی به چشم می خورد.
این درحالی است که فردا 15 ماه می، شصت و ششمین جشنواره فیلم کن آغاز می شود و فیلم اصغر فرهادی - Le passe - که در بخش مسابقه این جشنواره حضور دارد از شانس های بردن نخل طلا به حساب می آید.
علی مصفا، برنیس برژو و طاهر رحیم در آخرین فیلم فرهادی بازی می کنند.
لیلا اوتادی و رستمی زن و مرد زندگی شدند
باشگاه خبرنگاران جوان: لیلا اوتادی و امیر حسین رستمی با بازی متفاوت خود داستانی خاطره انگیز را در فیلم سینمایی "زن،مرد،زندگی" رقم زند.
فیلم سینمایی "زن،مرد،زندگی" به کارگردانی مهدی داوودی با داشتن 8 سالن سینمایی و20 روز نمایش توانست فروشی 50 میلین تومانی را سپری کند.
این فیلم ضعیف ترین فیلم سینمایی در حال اکران است که تا کنون فروش چندان رضایت بخشی نداشته در این فیلم بازیگرانی چون سحر قریشی، لیلا اوتادي، امیر حسین رستمی به ایفای نقش پرداخته اند.
در خلاصه داستان این فیلم آمده که فرهاد در پنجمین سالگرد ازدواجش تصمیم می گیرد همسرش لیلی را ترک ند این تصمیم فرهاد حوادثی را به همراه دارد.
عکس های گلشیفته فراهانی در فیلم جدید
کافه سینما: در تازه ترین فیلم گلشیفته فراهانی او در کنار کورکماز ارسلان، نقش یک معلم کرد را در My Sweet Pepperland ایفا می کند.
شغل جدید پرستو صالحی و رضا رشیدپور
سیتنا: اخیرا نسخهای از تبلیغ خودآرایی بر مبنای گریم توسط "پرستو صالحی" در شبکههای اجتماعی منتشر شده است که حاوی نکتهی جالب و تامل برانگیزی است.
در این تبلیغ اسم "رضا رشیدپور" مجری سابق صداوسیما به عنوان مشاور هنری این کلاس خودآرایی آمده است.
گفتنی است؛ رضا رشیدپور پس از قطع همکاری با صداوسیما مدتی به عنوان مجری در شبکه ماهوارهای ایرانیان مشغول به فعالیت بود و پس از آنکه از این تریبون نیز خداحافظی کرد به تهیه مجموعه ویدئوهای انتقادی و انتشار آنها در فیس بوک و یوتیوب روی آورد و ظاهرا اخیرا نیز در حوزهی خودآرایی (!) مشغول به فعالیت است.
عناوین روزنامه های امروز
منبع: جار
عکس: فرح پهلوی در کنار بازیگر نقش حمزه
نامه نیوز:
چرا نمایشگاه کتاب خلوت است؟
خبرآنلاین: یکی از مهمترین چالشهای بیست و ششمین نمایشگاه بینالملی کتاب تهران خلوتی نمایشگاه و فروش نداشتن ناشران است.
نمایشگاه امسال، آخرین نمایشگاهی است که دولت دهم برگزار میکند. دولتی که وزیر ارشادش از روز نخست سیدمحمد حسینی بود. رییس نمایشگاه امسال علی اسماعیلی سرپرست معاونت فرهنگی است که از سال گذشته به جای بهمن دری معاون سابق بر صندلی معاونت فرهنگی نشسته است. نمایشگاه کتاب در طول 26 دوره برگزاریاش بیشترین ناشر شرکتکننده را در سال 90 داشته است.
نمایشگاه امسال به روال چند سال پیش در محل مصلا برگزار میشود، نمایشگاهی که بخش بینالملل آن به ضلع جنوبی خیابان شهید بهشتی انتقال یافته است. امسال وزیر ارشاد در نشست خبری نمایشگاه اعلام کرد تمام پروژههای عمرانی به علت مشکلات اقتصادی متوقف شده است و با این حساب محلی که قرار بود نمایشگاه در آن ساخته شود، فعلا پروژهای بر زمین مانده است.
در بیست و ششمین نمایشگاه کتاب 2هزار و 245 ناشر داخلی و یک هزارو 600 ناشر خارجی از 77 کشور جهان حضور دارند، قرار بود که هند مهمان ویژه نمایشگاه امسال باشد اما این اتفاق نیفتاد و به رغم نامهنگاریهایی که به گفته علی اسماعیلی سرپرست معاون فرهنگی صورت گرفته بود، این کشور به نمایشگاه نیامد.
نمایشگاه کتاب امسال هم مانند چند سال گذشته با حضور احمدینژاد افتتاح شد، مراسمی که در بخش بینالملل نمایشگاه برگزار شد و احمدینژاد با یک ساعت و 10 دقیقه تاخیر به مراسم آمد و سخنرانی کرد.
اما یکی از مسایلی که هر سال در نمایشگاه مطرح میشود، حضور نیافتن بعضی از ناشران است که دلیل آن تخلف آنها عنوان میشود، امسال نیز چند ناشر نتوانستهاند در نمایشگاه کتاب حاضر شوند، تعدادی از ناشران هم خودشان نخواستهاند به نمایشگاه بیایند. ناشرانی چون چشمه، تیمورزاده، روشنگران و روزنه از جمله ناشرانی هستند که هر کدام بنا به دلایلی در نمایشگاه حاضر نیستند.
عرضه کتاب در نمایشگاه شرایطی دارد که هر سال ضوابط آنها تکرار میشود، مثلا کتابهایی حق شرکت در نمایشگاه را دارند که مربوط به دو سال اخیر باشد، و اگر کتابی برای سالهای قبل باشد اجازه ارایه در نمایشگاه را ندارد و در صورت ارایه جمعآوری خواهد شد. اما در این میان هر سال کتابهایی هم عرضه میشوند هر چند این ضابطه سال چاپ را رعایت کردهاند اما جمعآوری میشوند، دو کتاب «حریم سلطان» و «عشق ممنوع» دو کتابی هستند که در نمایشگاه کتاب امسال ارایه شدند، وزیر ارشاد درباره این دو کتاب گفت که باید آنها را جمعآوری کنند. اما مجید حمیدزاده مدیر کمیته نظارت و ارزشیابی نمایشگاه نظری خلاف نظر وزیر ارشاد را داشت.
از تمام این حرفها که بگذریم مهمترین مسالهای که نمایشگاه امسال با آن دست و پنجه نرم میکند، کسادی و خلوتی آن است. بسیاری از ناشران در گفتوگو با خبرآنلاین گفتند که وضعیت فروششان نسبت به سال گذشته بسیار پایین آمده است، آنها متفقالقول بر این باور بودند که گرانی کاغذ و که باعث بالا رفتن قیمت کتاب شده است از یک سو و وضعیت اقتصادی مردم از سوی دیگر باعث شده که مردم نتوانند کتاب بخرند. بسیاری از آنها دلشان را به فروش نمایشگاه خوش کرده بودند اما این اتفاق نیفتاده است.
بعد از انتشار گزارش کسادی نمایشگاه و گلایه ناشران از فروش در نمایشگاه امسال، تعدادی از کاربران خبرآنلاین به صورت کامنت نظرات خود را بیان کردند. بعضی از کاربران نیز به وضعیت بد اقتصادی اشاره کرده بودند که پولی برای خرید کتاب نمیماند و از سوی دیگر بعضی نیز کیفیت پایین کتابهایی که ارایه میشود و تنوع نداشتن آثار را دلیل نخریدن کتاب و خلوت بودن نمایشگاه عنوان کرده بودند.
مسوولان نمایشگاه کتاب هر سال نمایشگاه ما را با جاهای مختلف دنیا قیاس میکنند و آن را یکی از بزرگترین نمایشگاههای کتاب منطقه میدانند، به کتابخوانی ملتمان مباهات میورزند، آمار سرانه مطالعه را شاهدی برای حرفهایشان میآورند، اما سوال اینجاست که با وضعیت فعلی و بالا رفتن قیمت کتاب آیا همچنان میتوان به بالا رفتن سرانه مطالعه در ایران چشم امید داشت؟
پوستر های اورجینال از سریال حریم سلطان
خرید اینترنتی نیم ست حریم سلطان یا نیم ست سریال حریم سلطان | فروش اینترنتی نیم ست حریم سلطان یا نیم ست سریال حریم سلطان | نیم ست حریم سلطان | |||||
نیم ست حریم سلطان از جنس استیل بوده و ... |
نیم ست حریم سلطان از جنس استیل بوده و ... |
نیم ست بی نظیر حریم سلطان |
|||||
40,000 تومان | 40,000 تومان | 44,000 تومان |
پوستر های اورجینال از سریال حریم سلطان
خرید اینترنتی نیم ست حریم سلطان یا نیم ست سریال حریم سلطان | فروش اینترنتی نیم ست حریم سلطان یا نیم ست سریال حریم سلطان | نیم ست حریم سلطان | |||||
نیم ست حریم سلطان از جنس استیل بوده و ... |
نیم ست حریم سلطان از جنس استیل بوده و ... |
نیم ست بی نظیر حریم سلطان |
|||||
40,000 تومان | 40,000 تومان | 44,000 تومان |
کریستین استوارت، خوش پوش ترین خانم دنیا
برترین ها: بعد از یک نظرسنجی مردمی، ملکه استایل و خوش پوشی، کریستین استوارت اعلام شد.
او معمولاً با شلوار جین و کتانی راحت تر است تا لباس شب یا پیراهن مجلسی. ولی با این حال، به نظر می رسد که او هنوز چیزهایی بلد است که به رقبای انگلیسی اش، کیت میدلتون و اما واتسون یاد بدهد. چون در این نظرسنجی او از هر دوی آنها جلو افتاده و در صدر لیست خوش پوشان قرار گرفته است.
این هنرپیشه آمریکایی به عنوان خوش پوش ترین زن دنیا و بالاتر از ستاره فیلم های هری پاتر، یعنی اما واتسون، و دوشس کمبریج قرار گرفت.
کریستین استوارت برای دومین سال متوالی در صدر لیست خوش پوش ترین های مجله Glamour قرار گرفت.
ستاره 23 ساله فیلم های "گرگ و میش" بخاطر استایل شخصی شیک و پیکش مورد تحسین و تمجید قرار گرفته است.
با آنکه اغلب اوقات او روی فرش قرمز لباس های شیکی می پوشد، ولی در اوقات فراغتش لباس های راحت می پوشد.
او یک بار اعتراف کرد که وقت هایی که در فرش قرمز حضور نمی یابد و در شهر با تیشرت و موی نامرتب می گردد، مردم به او می گویند: «این دختره چش شده؟ باید بره روی شونه مو سرمایه گذاری کنه!»
اما واتسون 23 ساله، در رده دوم لیست قرار گرفت. او در سال های اخیر با عکس هایی که از او منتشر شد و با نقش های مختلفی که در فیلم ها بازی کرد، تصویر معصومی از خودش ساخت.
دوشس کمبریج در مقام سوم قرار گرفت. این عضو 31 ساله خانواده سلطنتی در مدت بارداری اش لباس های شیک و سنگینی به تن می کند.
خواهرش، پیپا میدلتون از مقام 32 به مقام 15 رسید.
در 5 رده اول ستاره فیلم مرد عنکبوتی، یعنی اما استون و تیلور سوئیفت خواننده هم دیده می شود.
اسامی دیگری که در این لیست به چشم می خورند، کیت ماس، کیرا نایتلی و لیلی کالینز هستند.
لیست خوش پوش ترین های این مجله بدین شرح است:
1. کریستن استوارت
2. اما واتسون
3. دوشس کمبریج
4. اما استون
5. تیلور سوئیفت
6. ویکتوریا بکهام
7. شریل کول
8. بلیک لایولی
9. کیتی پری
10. بیانسه
شجریان با ریحانا و انریکه در یک فستیوال
خبرگزاری ایسنا: همایون شجریان با همراهی سهراب و تهمورس پورناظری روز 26 ماه می( 5 خردادماه ۹۲) در دوازدهمین جشنواره موسیقی «الموازین- ایقاعات عالم» روی صحنه میروند.
تهمورس پورناظری با اعلام این خبر افزود: امسال مسؤولان جشنواره، بخشی را با عنوان «جادهی موسیقایی ابریشم» در تقویم خود گنجاندهاند که دربردارنده اجرای هنرمندان هشت کشوری است که روزگاری در مسیر جاده ابریشم قرار داشتهاند و مغرب و مشرق دنیای قدیم را به هم پیوند میدادند.
به گفته او، هدف از این بخش جشنواره گذری فرهنگی- موسیقایی در مسیر این راه بازرگانی فرهنگی است که شجریان و پورناظریها به عنوان نماینده موسیقی ایران به این جشنواره معتبر موسیقی دعوت شدهاند و دوازدهمین دوره این جشنواره طی ۹ روز، از 3تا 11 خردادماه به اجرا درمیآید.
آهنگساز گروه «شمس» در ادامه تصریح کرد: جشنوارهی بینالمللی موازین هر ساله با شرکت ستارگان نامدار جهان، استعدادهای جوان، و هنرمندان نوظهور مراکش در چند شاخه جداگانه برگزار میشود.
به گفته پورناظری این اجرا نخستین اجرای همایون شجریان با برادران پورناظری در قاره آفریقا است که شامل اجرای آثاری از کیخسرو پورناظری و سهراب و تهمورس پورناظری خواهد بود.
در این اجرا تهمورس پورناظری( تار، تنبور، بربت) سهراب پورناظری(کمانچه، تنبور) و حسین رضایینیا(سازهای کوبهای) همایون شجریان را در مقام خواننده همراهی خواهند کرد.
از چهرههای سرشناس حاضر در مراسم امسال میتوان به جورج بنسون، ریحانا، لورین، انریکه ایگلسیاس، دیوید گِتا، گروه راک "Deep Purple"، گروه "جکسون فایو" و همچنین PSY( خوانندهی تکآهنگ مشهور گنگنام استایل) اشاره کرد.
لباس عجیب بیانسه در یک کنسرت
نامه نیوز: بیانسه در کنسرت جدیدش در صربستان، توجه همه را پیش از اجرایش، به لباس سنگی اش معطوف کرد.
بیانسه خواننده و بازیگر مشهور امریکایی، سری کنسرتهای دور دنیای خود با نام "خانم کارتر" را در صربستان آغاز کرد.
بیانسه که اولین کنسرتش را در بلگراد پایتخت صربستان اجرا کرد، با لباسی که بر تن کرده بود، بسیار جلب توجه کرد.
این خواننده 31 ساله با لباسی که با سنگهای براق پوشیده شده بود، همه دقتها را بیش از اجرایش به لباسش متمرکز کرد.
گفتنی است بسیاری از ستاره های غربی دست به چنین رفتارهای نامتعارفی که حاکی از نامتعادل بودن شخصیت آنهاست می زنند.
پیش از این هم لیدی گاگا که به پوشیدن تن پوش های عجیب و غریب شهره است با لباسی از جنس گوشت ظاهر شده بود.
خرم سلطان زنده است!
TRT فارسی: خبر مرگ خرم سلطان در رسانه های فارسی، دروغ اول آوریل مطبوعات ترکیه بود
"مریم اوزرلی"، بازیگر نقش "خرم سلطان" در سریال بسیار پر طرفدار "محتشم یوزییل" که در ایران، با نام سریال "حریم سلطان" از کانالهای فارسی زبان پخش می شود و تقریبا یکی از پربیننده ترین سریالهای تاریخ این کشور محسوب میگردد، در صحت و سلامت کامل به سر میبرد.
در واقع از هفته پیش شایعاتی در خصوص مرگ این ستاره سینمای ترک در رسانه های فارسی زبان منتشر شده که به هیچ وجه صحت ندارد. این رسانه ها با انتشار خبری مبنی بر تصادف شدید رانندگی خرم سلطان مدعی شدند که خانم مریم اوزرلی به همراه نامزدش آقای "جان آتش" به شدت مصدوم شده اند و در وضعیت وخیمی به سر میبرند. حال اینکه خبر مربوط به این تصادف، صرفا دروغ اول آوریل ترکیه و به روایتی دروغ سیزده ایران بوده است.
خاطر نشان میشود که خرم سلطان و نامزدش، همان روز در رستورانی در حال صرف صبحانه، مشاهده شده اند و روز بسیار خوبی را سپری کرده اند.
عناوین روزنامه های امروز
منبع: جار
فقیهه سلطانی و تعجب ریاست جمهوری
روزنامه تماشا: فقیهه سلطانی بازیگر سینما و تلویزیون به تازگی در گفت و گویی با «سوره سینما» با انتقاد از دستمزدهای پیشنهادی به بازیگران زن گفته است: «واقعا با مبالغی روبرو می شوم که هیچ ارزش مادی برای من ندارد. دستمزدی که به بازیگران زن پیشنهاد می دهند دستمزد یک کارگر هم نیست. نمی خواهم شأن کارگران عزیز را پایین بیاورم.
قصدم نقد دستمزدهای غیراصولی و غیرحرفه ای است که حتی سابقه 20 ساله بازیگر را در آن لحاظ نمی کنند. چند وقت پیش دستمزد دوازده سال پیش را به من پیشنهاد کردند. روی چه حسابی باید با نرخ دوازده سال پیش سر کار بروم. چه کسی این شکل برخورد را تعریف کرده است.
بعضی وقت ها دستمزدها را آنقدر دیر پرداخت می کنند که چاره ای جز شکایت برای بازیگر باقی نمی ماند. من چندین بار از تهیه کنندگان شکایت کردم و حتی تا پای حکم ممنوع الکار کردن یک تهیه کننده ماجرا را پیگیری کردم اما انگار برای این طیفی از تهیه کنندگان ممنوع الکار شدن مهم نیست.
ما بازیگران برای پیگیری این ماجرا دستمان به جایی بند نیست. من حتی به آقای رئیس جمهور نامه نوشتم و شکایت کردم و وضعیت دستمزدهای ناچیز بازیگران خانم را توضیح دادم. از دفتر ریاست جمهوری به من تلفن شد و اظهار تعجب کردند از این وضعیت. به هر حال نمی دانم بی توجهی به دستمزد خانم های بازیگر از کجا ناشی می شود.
شاید تهیه کنندگان با خود فکر می کنند که خانم ها همه پول هایشان را خرج لوازم آرایش و هزینه هایی از این قبیل می کنند اما واقعیت این است که اجاره خانه و هزینه زندگی اینقدرها هم شوخی نیست و زنان باید برای استقلال خود زحمت بیشتری بکشند.
زندگی و چهره واقعی خرم سلطان +عکس
خرم احتمالاً دختر کشیشی ارتودکس از اوکراین بود. او در روهاتین، در ۶۸ کیلومتری جنوب شرقی لووف زاده شد.
در دههٔ ۱۵۲۰ در یکی از یورشهای مکرر تاتارهای کریمه به آن منطقه، اسیر و برده شد. احتمالاً ابتدا به بازار بردهفروشان کافا و سپس به قسطنطنیه منتقل شد و از آنجا برای حرمسرای سلطان انتخاب شد.او بهسرعت مورد توجه سلطان قرار گرفت و حسادت رقبایش را برانگیخت. یک روز سوگلی سلطان، ماهدوران سلطان (همچنین معروف به گلبهار)، بهشدت با او درگیر شد و بهسختی او را کتک زد.
سلطان سلیمان که از این قضیه دلآزرده شده بود، ماهدوران سلطان را به همراه شاهزاده مصطفی به مانیسا تبعید کرد. تبعید او در ظاهر به دلیل رسم سنتی تربیت ولیعهد در شهری دیگر، انجام گرفت ولی واقعیت چیز دیگری بود.
نفوذ خرم سلطان بر سلطان سلیمان بهسرعت افسانهای شد. او برای سلطان پنج فرزند به دنیا آورد: محمد، مهرماه، سلیم، بایزید و جهانگیر. با زیر پا گذاشتن عادات و رسوم پیشین، خرم سلطان در نهایت از بردگی خارج شد و به بندهای آزاد و همسر نکاحی سلطان بدل شد.
بدین ترتیب سلیمان قانونی، اولین سلطان امپراتوری عثمانی پس از اورخان غازی شد که همسری رسمی اختیار میکرد. با این ازدواج، موقعیت خرم سلطان در کاخ افزایش یافت و در نهایت با اعمال نفوذ، پسرش سلیم را بر تخت حکومت نشاند.
همچنین خرم سلطان به عنوان مشاور سلطان در امور کشوری عمل مینمود و احتمالاً بر امور خارجی و سیاستهای بینالمللی امپراتوری عثمانی نیز اعمال نفوذ میکرد.
دو نامهای که خرم به سیگیسموند دوم اوگوستوس، پادشاه لهستان نوشته بود، هماکنون نیز موجودند و در طول حیات او، روابط امپراتوری عثمانی با دولت لهستان صلحآمیز بود. برخی از مورخین اعتقاد دارند که خرم سلطان با استفاده از قدرت سلطان سلیمان، حملههای مکرر تاتارهای کریمه به زادگاهش که برای گرفتن برده انجام میگرفت را کنترل کرده بود.
خرم سلطان در ۱۵ آوریل ۱۵۵۸ درگذشت و در توربهای (آرامگاه گنبدیشکل) زینتشده با نفیسترین کاشیهای ایزنیک که طرحی از باغهای بهشت بر روی آنها نقش بستهاست دفن شد.
قرار نیست چون جواد رضویان هستم مثل...
وی همچنین بزرگترین مشکل در عرصهی طنز را بالانس بازیگردانی دانست و اظهار امیدواری کرد که با آمدن همکاران حرفهیی در حیطهی طنز، شرایط بهتر شود.
وی افزود: به نظرم بالانس بازیگردانی بزرگترین مشکل ما در عرصهی طنز است، اما امیدوارم با آمدن همکارانی که در حیطهی طنز فعالیت دارند، این وضعیت بهتر شود؛ به عنوان مثال من و امثال من حدود دو دهه است که برای تلویزیون کار طنز انجام میدهیم اما خیلی نمیتوان اسمش را کارگردانی گذاشت چرا که من همیشه معتقدم و در صحبتهایم بارها میگویم که ما کارگردان نیستیم بلکه فقط در حد این هستیم که بازیگران را کنار هم بالانس کنیم. فکر میکنم اگر بازیگران در کنار عوامل فنی خوب قرار بگیرند وضعیت طنز خیلی بهتر میشود.
وی در عین حال گفت: من به عنوان بازیگر طنز اصلا قائل نیستم که یک کار طنز حتما باید قهقههی خنده باشد بلکه یک کار طنز شاید قرار است یک تلنگرهایی بزند و نقل قولهایی را نیز به همراه داشته باشد.
او که قرار است ایفاگر کاراکتر «اسماعیل» در سریال «خروس» سعیدآقاخانی باشد، ادامه داد: در سریال «خروس» جلوی من بازیگر به عنوان جواد رضویان و سایر بازیگران را گرفتهاند از اینکه بخواهیم بازی کنیم، بلکه قرار است خودمان باشیم و قصه را روایت کنیم.
سید جواد رضویان در پایان گفتوگوی خود با بیان اینکه خوشحال است بعد از سه سال و نیم در مقام بازیگر مقابل دوربین آمده است، به ایسنا گفت: حدود سه سال و نیم است که در مقام بازیگر مقابل دوربین نرفته بودم و از اینکه بعد از سالها برگشتم و با «خروس» آقاخانی غافلگیر شدم خوشحالم.
از خدا میخواهم تا همیشه از طرف بینندگان مقبول باشیم و کارهایمان را بپسندند. به ویژه سریال «خروس» که خیلی سخت ساخته شده است و فشار زیادی را متحمل شدیم. در عرصه کارگردانی سریالهای طنز تلویزیون هم چندین کار در دست دارم که یکی از آنها برای شبکه تهران است اما هنوز به قطعیت نرسیده که بتوانم اعلام کنم.
رویارویی جهانگیر الماسی و داریوش مهرجویی
جهانگیر الماسی بازیگر سینما که برای ساخت فیلم «رنج و سرمستی» به ایلام سفر کرده در گفت و گو با خبرگزاری ایسنا از داریوش مهرجویی و فیلم «بمانی» او که در این شهر ساخته شده انتقاد کرد. این انتقاد البته واکنش داریوش مهرجویی را هم به دنبال داشت.
«رنج و سرمستی» نخستین فیلمی است که جهانگیر الماسی آن را کارگردانی می کند.
الماسی در این گفت و گو به خاطرات ناخوش مردم استان ایلام از ساخته شدن برخی فیلمهای سینمایی اشاره کرده و گفته بود: «موضوع خودکشی را که زمانی در ایلام در اوج خود بود ، همراه با مستنداتی در اختیار داریوش مهرجویی قرار دادم تا سوژه فیلم شود، اما مهرجویی آن را خوب از آب در نیاورد و فیلم چیز دیگری شد که خاطره تلخی را در استان ایجاد کرد.»
به عقیده الماسی، مهرجویی شناخت عمیقی از این پدیده(خودکشی) حاصل نکرد و در نتیجه فیلمی را با اشکالات متعدد تولید کرد.
الماسی یکی از اعضای شورای سازماندهی صنوف سینمایی است که پس از ماجرای خانه سینما از سوی سازمان سینمایی تشکیل شد تا اصناف جدیدی را در حوزه هنر هفتم سازماندهی کند. فیلم «رنج و سرمستی» این بازیگر مضمونی دفاع مقدسی دارد.
داریوش مهرجویی اما در واکنش به صحبتهای الماسی گفت که برای مردم ایلام احترام زیادی قائل است و جهانگیر الماسی هم (برخلاف گفتههایش) هیچ نقشی در فیلمنامه و ساخت «بمانی» نداشته است.
این کارگردان سینما فیلم «بمانی» را سال 1380 ساخت که موضوع آن درباره خودکشی دختران در استان ایلام بود. مهرجویی در این فیلم سرنوشت سه دختر ایلامی را به تصویر کشیده بود.
مهرجویی یادآور شد که «جرقه اصلی فیلم «بمانی» از مقالهای بود که در یکی از روزنامهها در خصوص خودسوزی زنان ایلامی خواندم که منجر به تحقیق و سفر به ایلام شد. پس از تحقیقات فراوان فیلمنامهی «بمانی» را نوشته و فیلم با همراهی و همکاری مردم خوب ایلام همچون علی ادیب (رئیس روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی ایلام) ، دکتر علی قاسمی (مدیر کل بهزیستی استان ایلام) ، طاهر رستمی (معاونت بهزیستی استان ایلام) ، سیف الله مرادی (معاونت برنامه ریزی استانداری ایلام) ، علی آزاد (رئیس دانشگاه پیام نور استان ایلام) ،دکتر جعفر مروارید (رئیس دانشکده علوم پزشکی ایلام) ، نصرت الله مرادی (مدیرکل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایلام) ، آقای فتاحی (رئیس بیمارستان شهید مصطفی خمینی ایلام) ، مصدق طاهری (معاونت شهرداری ایلام) ساخته شد.»
کارگردان فیلمهایی چون «سارا»، «هامون» و «گاو» افزود: «براساس آمار و اسناد منتشر شده، میزان خودکشی دختران ایلامی پس از ساخت این فیلم کاهش چشمگیری پیدا کرد و این خود یعنی تاثیرگذاری.»
او تاکید کرد که برای فرهنگ و مردم فرهیخته ایلام احترام زیادی قائلم و صحبتهای آقای الماسی از پایه بیاساس است و من این حرفها و این لحن صحبت کردن را از آقای الماسی بعید میدانم.
اظهارات خسرو معتضد درباره «حریم سلطان»
خبرگزاری آریا: خسرو معتضد پژوهشگر تاریخ میگوید در سریال «حریم سلطان» همه چیز اغراقآمیز است.
معتضد درباره چگونگی توجه به تاریخ در سریال «کلاه پهلوی» و تحریف تاریخ در سریال «سلطان سلیمان» صحبت کرده که بخشهایی از آن را در ادامه میخوانید:
- الان سریالی با نام «معمای شاه» در حال تهیه است که کارگردان از آغاز تا پایان کار از من مشاوره میگیرد. با من مشورت میکند. هر اشکالی هم باشد وقتی میگویم رفع میکند. حتی سکانس را هم عوض میکند. به نظر من «کلاه پهلوی» از سریالهای خانگی و آپارتمانی خیلی بهتر است. بالاخره یک دوره از تاریخ مملکتی را نشان میدهد، ولی اینکه ما بگوییم چون این سریال در زمان جمهوری اسلامی تهیه شده همهاش تحریف است، چنین نیست.
- در سریال «کلاه پهلوی» یک سری تقارنهایی هست. مثلا اینکه زنان را کتک میزدند، چادر را از سرشان میکشیدند. سه جلد کتاب درباره کشف حجاب چاپ شده است؛ اینکه رفتار پلیس با مردم خشن بوده است، وجود دارد، اما به نظر من خیلی قشنگتر میتوانست باشد. خیلی جامعتر و عالیتر میتوانست باشد. به شرط اینکه نویسنده مسلطتر بر تاریخ باشد. تاریخ علمی است بسیار گسترده و بسیار عمیق. من وقتی کتاب مینویسم، 15 سال بعد یک سندهایی منتشر میشود که میگویم نه این سندها بر سندهای قبلی رجحان دارد. بدون هیچ تعارفی میگویم که هر کسی که میخواهد فیلم تاریخی بسازد باید مشاور داشته باشد. مشاور لباس، مشاور اجتماعی، مشاور نظامی، مشاور تاریخی هم باید داشته باشد. سریال تاریخی این است.
- الان شنیدهام سیروس مقدم میخواهد فیلم صدام حسین را بسازد. بنده به ایشان توصیه میکنم این کار را با دقت انجام بدهد. زندگی صدام ساختن به راحتی ساختن سریال «پایتخت» و «پایتخت 2» نیست. مطالعات عمیق میخواهد. بنده نمیخواهم برای خودم شغل درست کنم به اندازه کافی سرم شلوغ است. ایشان باید حتما تمام کتابهایی که در مورد صدام در تمام دنیا، انگلستان، آمریکا، آلمان نوشته شده بخواند.
من برای روزنامه اطلاعات مقالهای درباره صدام مینوشتم که به 40 کتاب مراجعه کردم. ایشان کارگردان خوبی هستند سر مردم را گرم کردهاند، اما وقتی میخواهند فیلم صدام را بسازند دیگر مقدم سریالهای «پایتخت» نیستند. اگر میخواهد فیلم صدام را تهیه کند حتما باید مطالعات عمیقی داشته باشد. من 10 سئوال برای ایشان طرح میکنم به عنوان یک دوست نه منتقد و منقد؛ کودتای عراق چه بود؟ عبدالسلام عارف کیست؟
حزب بعث چیست؟ کودتای فوریه 1963 چه بوده است؟ صدام حسین چگونه رقبای خود را در حزب بعث از بین برد؟ اطلاعات ایشان درباره دیدار صدام از مشهد مقدس چه اندازه است؟ نقش صدام در حمله به ایران چه بود؟ خانم ساجده که بوده؟ آیا ایشان همه اینها را میدانند؟ معلوم است که یک مشاور باید باشد و به ایشان راهنمایی بدهد. من برای خودم نان در تنور نمیگذارم. باید با مطالعه کار شود. باید زندگی سری صدام را بخوانند.
- «دوست عزیز ما آقای دری خیلی زحمت کشیدهاند. 10 سال زمان برای این کار گذاشتند. یک جاهایی داستان باید محکمتر باشد. گفتگوها در برخی جاها حالت نصیحت پیدا میکند. جاهایی صحبتها به سخنرانی تبدیل میشود. یک جاهایی برای مردم این سئوال بوجود میآید که زنهایی که رفع حجاب میکردند خیلی زنهای مدرن و متجددی هستند. لباس زنها در این فیلم خیلی زیبا است در حالی که لباس زنها در آن زمان به این زیبایی نبود. همه ما عکسهایی از گذشته را داریم. میتوانیم به آنها مراجعه کنیم. زنهای ایران اصلا کت و دامن نمیپوشیدند. یک مانتوی بلند میپوشیدند و کلاه که بر سر میگذاشتند به سرشان زار میزد. زنها در این فیلم خیلی زیبا هستند کلاههای بانو فرح را به سر کردهاند. اینها مشکلات این سریال است.
- کار کارگردان، صحنه است، فیلمبرداری است، سکانسبندی است، میزانسن است و محقق تاریخ باید در کنار کارگردان باشد. به عنوان مثال چند روز پیش موردی پیش آمد که رزمآرا را در لباس نخست وزیری نشان میداد، من به کارگردان گفتم اصلا رزم آرا در لباس نظامی نبوده و همیشه لباس شخصی به تن میکرده. اصلا با او طی کرده بودند که وقتی نخست وزیر شدی باید لباس شخصی به تن کنی.
- دری زحمت بسیاری کشیده ولی میتوانست خیلی زیباتر این فیلم را بسازد. این فیلم آنطوری که ما فکر میکردیم باید جذابیت داشته باشد، نیست. معمولا فیلم باید مخاطب را بکشد. مخاطب باید برای دیدن فیلم له له بزند. مثل سریال خارجی «رکس». من هر هفته منتظر بودم تا دوشنبه شود و من فیلم را ببینم. الان در سریال «حریم سلطان» همه چیز اغراقآمیز است. زنها لباس شیک قرن نوزدهم میپوشند. زنها تواضع میکنند، یعنی وقتی به پادشاه میرسند زانوی خود را خم میکنند.
این کار مربوط به قرن هفدهم و هجدهم بوده است. در آن زمان در ترکیه چنین خبرهایی نبوده است. ولی آن کارگردان چون میخواسته کشور خود و ترکیه را دوست داشتنی نشان بدهد تمام این صحنهها را گذاشته است. این فیلم از نظر تاریخی دروغ است. سلطان سلیمان اصلا چنین آدمی نبوده است. این برترینژاد ترک را نشان میدهد. شنیدم صحنهای را که مربوط به تبریز است را سانسور کردهاند به خاطر اینکه در تبریز 20 هزار نفر را اعدام کرده بود. ولی در فیلم میگوید تبریزیهای عزیز! اینها همه پانتورالسیم است.»
- «من آدم حسودی نیستم و کارگردان هم نیستم، از روی دلسوزی میگویم که ای کاش کمی عمیقتر به تاریخ نگاه میکرد. زمان رضا شاه اصلا اتومبیل جیپ اختراع نشده بود. در اراده شهربانی اصلا کسی نمیتوانست درجه کسی را بکند؟ در این فیلم صحنههایی مثل وبا، قحطی و گرسنگی مردم وجود ندارد. در حالی که در آن زمان مردم در اثر گرسنگی از بین میرفتند، اما آدمهای این فیلم همه سیر و شیک هستند.
من امسال کتابی با عنوان «رضا شاه در گذر تاریخ» نوشتهام، که خبر از، از بین رفتن مردم از فرط گرسنگی و فقر میدهد، اما در این فیلم همه سیر هستند. ما هیچ سندی نداریم که آقای فروغی در آن زمان در ایران کلاه فروخته باشد. من در هنرمندی کارگردان شکی ندارم، اما از نظر تاریخی فیلم ایراد دارد. کار گریم و طراحی لباس در چنین فیلمهایی به شدت سخت است. من آدم بیانصافی نیستم. گریم بازیگری که در یک آپارتمان است و خیانت کرده قابل قیاس با گریم فیلمهای تاریخی نیست.»
همدردی هنرمندان با زلزله زدگان بوشهر
تماشا:چند تن از هنرمندان کشورمان در پیامی خطاب به مردم بوشهر در گذشت تعدادی از هموطنانمان در زلزله را تسلیت گفتند.
پیام تسلیت «رضا صادقی» برای هموطنان جنوبی پس از زلزله بوشهر
«بعضی دردها همچون کوه جانگیرند ...»
خواننده جنوبی موسیقی پاپ، شب گذشته و پس از انتشار خبر زلزله در جنوب کشور، در پیامی این واقعه طبیعی و دلخراش را به هموطنان و جنوبی ها تسلیت گفت.
رضا صادقی که در آستانه انتشار آلبوم جدیدش قرار دارد، برای همدردی با هموطنان جنوبی، متنی را نگاشته که می خوانید:
«همه دردها جانکاهند اما بعضی دردها همچون کوه جانگیرند امروز با شنیدن خبر زلزله بوشهر بار سنگین مصیبت را بر دوش همخونان جنوبیم حس کردم.
از خداوند برای بازماندگان صبر و برای رفتنگان طلب آمورزش دارم.
من به عنوان یک جنوبی خود را صاحب عزا می دانم و از همه دوستان می خواهم برای آرامش روح رفتگان و همچنین ماندگان باورانه دعا کنند. همین ...»
همدردی علیرضا قربانی با مردم بوشهر
این چه رازی است که هر بار بهار با عزای دل ما می آید ...
علیرضا قربانی خواننده کشورمان در پیامی خطاب به مردم بوشهر در گذشت تعدادی از هموطنانمان در زلزله شهرستان دشتی را تسلیت گفت. عصر 20 فروردین ماه زلزله شدیدی شهرستان دشتی از استان بوشهر را لرزاند که این اتفاق به کشته و زخمی شدن تعدادی از هموطنانمان منجر شد.
هنرمندان کشورمان همواره در چنان اتفاقاتی به شیوه های مختلف در کنار مردم مصیبت دیده هستند و با پیام های تسلیت و اجرای برنامه های هنری با مردم ابراز همدردی می کنند.
علیرضا قربانی خواننده جوان کشورمان نیز به همین مناسبت پیامی را برای مردم زلزله زده و به ویژه خانواده هایی که عزادار شده اند، داد.
وی در این متن نوشته است:
این چه رازی است که هر بار بهار، با عزای دل ما می آید؟... و اینک مصیبتی دیگر در روزهای شکوفایی بهار ...
بار دیگر حادثه ای دردناک، زلزله ای مصیب بار در خطه مردمان بسیار خونگرم و مهربان بوشهر جان تعدادی از عزیزانمان را به تلخی گرفت و خانواده های بسیاری را داغدار نمود. بدین وسیله درگذشت تعدادی از هموطنان عزیز را خدمت ملت شریف ایران و خانواده های محترم آنان تسلیت عرض نموده و برای بازماندگان صبر و شکیبایی از درگاه خداوند منان خواستارم.
کتایون ریاحی به هموطنان بوشهری تسلیت گفت
کتایون ریاحی درگذشت شماری از هموطنان کشور را در زلزله اخیر بوشهر تسلیت گفت.
به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از روابط عمومی موسسه کمک، کتایون ریاحی بازیگر سینما با انتشار متنی با ابراز تاسف از درگذشت شماری از هموطنان در زلزله اخیر بوشهر از تمامی هم میهنان تقاضا کرد تا به یاری زلزله زدگان بشتابند.
متن پیام کتایون ریاحی بدین شرح است:
زمین باز هم لرزید و مادران و پدران سرزمین مان کاشانه مهرشان فرو ریخت و کرشمه بیداد، کودکانی را بی پناه و تنها ساخت. باری دگر، دست های توانمند سازنده را خورشید مهر سازیم و کمک رسان شویم تا نگاهی را آرام و دلی را شاد کنیم.
هم داد کن تو به گیتی درون
که از داد هرگز مشد کس نگون
ورود عسل بدیعی به سینما با یک تعهد کتبی
خبرگزاری برنا: حمید رضا صلاحمند کارگردان سینما گفت: در فیلم سینمایی «بودن یا نبودن» در مرحله پیش تولید و انتخاب بازیگر با این پروژه همکاری میکردم.
او در مورد انتخاب عسل بدیعی به عنوان بازیگر در این اثر گفت: برای انتخاب بازیگر فیلم «بودن یا نبودن» ما ازافراد زیادی اعم از چهرههای سرشناس و آماتور تست گرفتیم اما هیچ یک از آنها نتوانستند آن طور که باید نظر کیانوش عیاری را جلب کنند.
به همین دلیل مرحله گرفتن تست طولانی شد تا اینکه نوبت به «عسل بدیعی» رسید. وقتی از او تست گرفتیم من و آقای عیاری هر دو به یکدیگر نگاه کردیم و متوجه شدیم او همان بازیگری است که ما به دنبالش بودیم، چرا که نوع نگاه و چهره معصومانه بدیعی دقیقا همان چیزی بود که میخواستیم. به همین خاطر کیانوش عیاری به من گفت هر طور که شده من او را برای این نقش میخواهم.
کارگردان «نیش زنبور» و «زمانه» اضافه کرد: بعد از انتخاب او، ما متوجه شدیم یک مشکل بزرگ پیش روی ما قرار دارد و آن این است که پدر و مادر عسل بدیعی به هیچ وجه حاضر نیستند که او وارد عرصه بازیگری شود. به همین علت ما از مادر مرحومه بدیعی خواستیم که به دفتر فیلمسازی ما بیایید. مدتها با هم مذاکره کردیم و من برای ایشان تشریح کردم که کار در این محیط در سلامت کامل انجام میشود.
بعد از رایزنی با مادر عسل برای راضی کردن پدر ایشان راهی محل کارشان در وزارت نفت شدم. پدر ایشان معتقد بودند که عسل بهتر است در حوزه رشته دانشگاهیاش فعالیت کند. سرانجام بعد از رایزنیهای بسیار، من تعهد کتبی به پدر ایشان دادم که از هر جهت محیط کاری سالم را برای دخترشان فراهم کنم و خب ایشان هم این لطف را داشتند و در خواست ما را قبول کردند.
صلاحمند گفت: خوشبختانه بدیعی در فیلم «بودن یا نبودن» بسیار درخشید و به ما ثابت کرد بیدلیل نبود که کیانوش عیاری برای حضورش تا این حد پافشاری کند. خوشبختانه او بازیگر سلامتی بود و تا به آخر هم توانست معصومیت و حسن رفتارش را حفظ کند.
او تصریح کرد: به عقیده من سلامت و نجابت عسل بدیعی بیش از ظرفیت سینمای ایران بود و بدیعی در مسیر شهرتش هیچگاه دستخوش تغییرات رفتاری نشد و همچنان اصالت رفتاری خودش را حفظ کرد.
کارگردان سریال «بچهها نگاه میکنند» تصریح کرد: به واسطه پافشاری که برای حضور بدیعی در عرصه بازیگری داشتم و از سویی وساطتی که نزد خانوادهاش کردم و رفتار با وقار و خانواده دوستانه آن مرحومه، همواره تعلق خاطر بسیاری به کارهای او داشتم و با علاقه خاصی آثارش را دنبال میکردم.
این سینماگر گفت: خبرفوت «عسل بدیعی» برای من یک شوک بزرگ محسوب میشد. امیدوارم روح او غرق در رحمت باشد.
شهیدی که یک سال تحویل با همسرش بود
حکمت در این برنامه با اشاره به اولین و آخرین سال تحویلی که در کنار شهید بابایی بوده است، گفت: سال 61 سال تحویل را در اصفهان با عباس در کنار بچه هایم بودم و خوشحالی زیادی داشتم که در کنار او بودم. همزمان که با قرائت قرآن، به استقبال هلول سال نو می رفتیم چرتمان گرفت. یادم می آید همسرم سراسیمه بلند شد و بیدارم کرد. خدارا شکر سال تحویل خواب نماندیم و تنها سالی بود که در کنار هم بودیم.
بایگان نیز با اشاره به چند باری که در سال تحویل خواب مانده است، در پاسخ به سوال ضیاء مبنی بر اینکه بهترین عیدی که گرفتید چه بوده، اظهار کرد: حضور انسان روی کره زمین بهترین عیدی است که از خداوند گرفته است و دیگر چیزها در قیاس با این موضوع یعنی فرصت هستی و استفاده از آن ناچیز است. بنابراین هر انسانی باید سعی کند از این فرصت به خوبی استفاده کند.
وی افزود: هر انسانی در هر جایی که قرار گرفته است ماموریت الهی دارد که بر زمین آمده است. همه ما باید بتوانیم این ماموریت را به درستی انجام دهد.
حکمت نیز در پاسخ به همین سوال گفت: بهترین عیدی من سلامتی همسر و فرزندانم بود. با توجه به عشق و علاقه عمیقی نیز که در قلب هر دوی ما جاری بود حتی اکنون که از لحاظ فیزیکی در خدمتشان نیستم، حس می کنم سایه او بالای سرم است. او گرچه تنها یک بار سال تحویل در کنار من بود اما حقیقتا اگر یک دقیقه از وقتش را در منزل بود سعی می کرد تمام خلاهای نبود چندین ساعت را جبران کند و از جارو کردن تا ظرف شستن را انجام می داد.
در ادامه ضیاء به جشنواره جام جم اشاره کرد که دختر شهید بابایی در آن مراسم دعوت بود و گفت: یادم می آید دخترتان به جای شما که کسالت داشتید آنجا بود و زمانی که برای حضور در سن دعوت شد، اولین کسی که از روی صندلی بلند شد و برای دختر خانم شما دست زد، افسانه بایگان بود. آن لحظه تمام مرکز همایش های صدا و سیما سکوت کردند و ایستادند. برای تمام لحظه های قشنگی که ثانیه به ثانیه آن را مدیون شهدا هستیم. کسانی که از عزیزترین لحظاتشان گذشتند و خانواده شان شایسته تقدیر هستند.
وی همچنین توضیح داد شهاب حسینی مسافرت است برای همین نتوانسته به برنامه بیاید.
بایگان نیز با بیان اینکه آشنایی با حکمت بهترین فرصت برای او بوده است، تصریح کرد: این موضوع باعث شد بیشتر و نزدیک تر با زندگی ایشان و شهید بابایی آشنا شوم. حس ناب و لطیفی که بین این زن و شوهر گذشته بسیار معنوی و عاشقانه بوده است. نامه های لطیقی که شهید بابایی برای حکمت نوشته نیز بسیار جالب است و هر خانمی آرزو دارد همسرش اینقدر لطیف و عاشقانه برایش بنویسد. آن هم در روزگاری که ریتم زندگی تند و فاصله ها زیاد شده است.
حکمت نیز با اشاره به پایان نامه های شهید بابایی با حک این جمله «عاشقت: عباس» به عنوان سخنان پایانی اظهار کرد: از کلیه عوامل سریال «شوق پرواز» تشکر کنم. به ویژه یدالله صمدی و جواد نوروزبیگی و هنرپیشگان عزیز. اکنون جای الهام حمیدی و شهاب حسینی خالی است. از همه متشکرم. تلاش آنها این بود که واقعیت ها را در سریال بگنجانند گرچه نتیجه قطره ای در برابر اقیانوس بود و 100 قسمت هم برای پرداختن به عباس بابایی کم بود.
بهروز افخمی: باید فکری به حال تلویزیون کرد!
روزنامه آرمان: بهروز افخمیسازنده سریال به یادماندنی «میرزا کوچک خان جنگلی» است؛ سریالی در ژانر اجتماعی، تاریخی و حادثهای که سال 66 از شبکه یک سیما پخش شد و پس از سالها جزو اولین سریالهایی بود که احیا شد.
او این روزها هم سریال عملیات 125 را در ژانری کاملا متفاوت برای تلویزیون کارگردانی کرده است. افخمیدرباره ساخت سریالهای تاریخی اظهار میکند: تلویزیون با آن سالهایی که سریال «میرزا کوچک خان» ساخته شد، خیلی فرق کرده است؛ یعنی اهداف تجاری در جهت فروش تبلیغات بر تلویزیون حاکم شده است. این کارگردان سینما و تلویزیون در عین حال میگوید: اگر فرصت کنم یک بار دیگر «میرزا کوچک خان جنگلی» را بسازم سعی میکنم آن را با حساسیت و صرف وقت بیشتری بسازم.
وی همچنین از سالهای حضورش در مجلس شورای اسلامی، زمانی که نماینده بود گفت و خاطرنشان کرد: زمانی که در مجلس بودم احتیاج نبود برای تلویزیون کاری کنم. افخمیدر بخش دیگری نیز با اعتقاد بر اینکه تغییر در ذات تلویزیون است و کاری که در آن عرضه میشود شأن آن را پایین میآورد، در عین حال گفت: سینما و رادیو شأن بالاتری نسبت به تلویزیون دارند اما خوب تلویزیون با جمعیتهای عظیم میلیونی تماس میگیرد، بعضی وقتها که کار خوبی بلد باشی و فیلم و سریال خوبی بسازی میتوانی مردم را جلب کنی طوری که کارشان را تعطیل کنند.
او در ادامه نیز یکی از محورهای صحبتش در ارتباط با تاسیس تلویزیونهای خصوصی برای رقابت با شبکههای تلویزیونی خارجی بود. بهروز افخمیدر گفتوگو با ایسنا، با این پرسش مواجه شد که آیا قصد دارد مثل «میرزا کوچک خان جنگلی» با امکانات حال حاضر سریال تاریخی بسازد یا نه؟ که گفت: در حال حاضر امکانات فیلمبرداری با دوربینهای دیجیتال بهتر شده است، میشود با خیال راحتتر و با تعداد دوربین بیشتر یا بدون ترس از مصرف نگاتیو، فیلمبرداری کرد و حتی نتایج بهتری گرفت. در نتیجه از لحاظ تدارکات و امکان استفاده از گروه بزرگ و متخصصان باتجربهتر، شرایط حال حاضر بهتر است.
ولی فکر میکنم تلویزیون با آن سالهایی که سریال «میرزا کوچک خان» ساخته شد، خیلی فرق کرده است؛ یعنی اهداف تجاری و در واقع در جهت فروش تبلیغات بر تلویزیون حاکم شد. حال ساختن سریالهایی که گرانقیمت باشد و یکی از موضوعات مذهبی را در نظر نگرفته باشد، به گونهای خیلی سخت شده است. او در عین حال درباره ایدههای جدیدش برای ساخت سریالی تاریخی همچون «میرزا کوچک خان جنگلی» گفت: فعلا موضوعی ندارم که روی آن کار کرده و فیلمنامه آماده داشته باشم.
سریال میرزا کوچک خان جنگلی
وقتی از افخمیدرباره سریال «میرزا کوچک خان جنگلی» پرسیدیم و اینکه در 20 سال و اندی بارها پخش شده است، آیا فرصت کرده است آن را ببیند و اینکه بخواهد تغییراتی در آن بدهد؟با گلهای از بیتجربگی اصلاح نور و رنگ آن آغاز کرد و گفت: سریال «میرزا کوچک خان» در این 20 سال و اندی بارها پخش شده است؛ پخشی که از یک سال اخیر شروع شد همزمان بود با اصلاح نور و رنگ که این کار طبق معمول با بیتجربگی صورت گرفت. به جهت اینکه از اولین سریالهایی که دیجیتال میشود و اصلاح نور و رنگ میشود، بود. یک مقداری به هر حال تمیز شده ولی در عین حال یک مقدار افت کیفیت داشت. به هر حال فکر میکنم چیزی که در حال حاضر پخش میشود بهتر از چیزی است که چند سال پیش پخش میشد.
کارگردان «میرزا کوچک خان جنگلی» با اشاره به اینکه این سریال از همان روزها چندین بار کپی شد، به ویژه اینکه از لحاظ صدا خیلی ضعیف بود، در عین حال گفت: فکر نمیکنم اگر اکنون این سریال را بسازم خیلی تغییر زیادی در آن بدهم، غیر از اینکه برخی صحنهها به دلیل عجلهای که داشتیم حق مطلب در آن به خوبی ادا نشد و اگر فرصت کنم یک بار دیگر سعی میکنم با حساسیت و صرف وقت بیشتر بسازم.
خیلیها شاید فکر کنند، افخمیباز هم بدش نمیآید که به عنوان نماینده، به ساختمان جدید مجلس شورای اسلامیراه پیدا کند اما او کاملا نظر دیگری دارد ودر این باره، تاکید کرد: فعالیت سیاسی را به کلی کنار گذاشتهام و قصد انجام هیچ کاری را در این باب، ندارم. وقتی از او پرسیدیم زمانی که نماینده بود برای تلویزیون چه کرد و اینکه آیا در قبال تلویزیون لایحهای را به تصویب مجلس رساند؟ پاسخ داد: زمانی که در مجلس بودم احتیاج نبود برای تلویزیون کاری کنم. تلویزیون در واقع از نهادهای خارج از حیطه کنترل و مدیریت دولت و مجلس است، در واقع تحت نظر مقام رهبری است و میتوان گفت استقلال دارد.
تاسیس تلویزیونهای خصوصی
او همچنین یکی از محورهای صحبتهایش در ارتباط با تاسیس تلویزیونهای خصوصی برای رقابت با شبکههای تلویزیونی خارجی بود. این کارگردان در این زمینه توضیح داد: به نظرم ما برای ایجاد رقابت باید به تاسیس تلویزیونهای خصوصی اقدام کنیم. اگر تلویزیون این همه وسیع نباشد و شکل انحصاری نداشته باشد، باید کاری کنیم؛ البته زمانی که نماینده بودم کوششهایی کردم و در حال حاضر هم کوشش میکنم تا به جایی برسیم.
او در عین حال به این مطلب اشاره کرد که تلویزیون نباید تجاری باشد و گفت: تلویزیون نباید تبلیغات پخش کند، هدفهای مشخص فرهنگی، آموزشی و هدفهایی داشته باشد که در همه جای دنیا تلویزیونهای دولتی دارند. این کارگردان سینما و تلویزیون با بیان این مطلب که باید کار ساخت برنامههای تجاری و کشف درآمد از راه تبلیغات به تلویزیونهای خصوصی واگذار شود، تصریح کرد: این نوعی از کسب و کار است و باید حق کسب و کار از مردم سلب نشود. یعنی اختیار فعالیت تجاری را به دست تلویزیون خصوصی بدهند که به نفع تلویزیون حکومتی هم هست. به دلیل اینکه هم رقابتی به وجود میآید و هم باعث میشود اوقات فراغت مردم با دیدن تولیدات داخلی پر شود.
مشکل بودجه تلویزیون
افخمیبا اعتقاد بر اینکه باید فکری به حال تلویزیون کرد، اظهار کرد: در حال حاضر در تلویزیون نه تنها مشکل بودجه وجود دارد، بلکه به دلیل مشکلات اقتصادی و فشاری که روی واحدهای تولیدی است، از طرفی باعث میشود که نتوانند تبلیغ هم کنند. باید فکری به حال تلویزیون کرد به گونهای که از درآمدهای تجاری بینیاز باشد. افخمیکه 20 سال پیش فیلمنامهای را با مضمون آزادسازی آبادان پیشنهاد داده است، گفت: فیلمنامهای داشتم درباره آزادسازی آبادان،؛ یعنی شکست حصر آبادان که برای 20 سال پیش است اما تاکنون هیچ کسی جرأت نکرده روی آن سرمایهگذاری کند به جهت اینکه اگر ساخته شود جزو فیلمهای خیلی گران است. بهروز افخمیکه پیش از این در ساخت تلهفیلم تجربههایی داشته است، در پاسخ به این پرسش که آیا ساخت تلهفیلم را ادامه خواهد داد، گفت: اگر فیلمنامه ای گیر بیاورم میسازم، تلهفیلم از آن دسته تولیدات است که اجازه میدهد آدم فیلمهای شخصیتری بسازد. یعنی نوع کوچک بودن فیلم و بودجه معدودی که برایش تعریف میشود باعث میشود که آدم موضوع شخصی و موضوعی که دوست دارد را با استقلال شخصی بسازد. در حال حاضر فیلمنامه ندارم اگر فیلمنامه خوبی داشته باشم میسازم.
برای بچهها فیلم بسازند
این کارگردان همچنین در بخش دیگری از گفتوگوی خود به وضعیت بد سینماها و گرایش کارگردانان به سمت تلویزیون اشاره کرد و ارزیابیاش از این وضعیت را اینگونه توضیح داد: اگر اینگونه باشد بیشتر فیلمسازان اشتباه میکنند، چون الان بهترین فرصت است برای پر کردن سالنهای سینما، سالنها خالی است. حداقل سالنها کیفیت خوبی دارد یعنی صدا و تصویر خوبی دارد و نسبت به دو سال پیش خیلی بهتر شده است. فیلمسازان حداقل میتوانند برای بچههای خود فیلم بسازند. با توجه به اینکه میگوییم فیلمها زیادی سانسور میشوند و فشار زیادی را متحمل میشوند، برای بچهها فیلم بسازند و سالنهای سینما را برای بچهها پر کنند و از این امکانات فنی که تاسیس شده استفاده کنند. چرا نباید مورد توجه قرار بگیرد، من که در فکر این هستم فیلم سینمایی بسازم.
به ساخت صحنههای اکشن علاقهمندم
او در پاسخ به اینکه آیا تمایل دارد برای تلویزیون سریال بسازد یا نه؟ گفت: در حال حاضر سریالم با عنوان عملیات 125 از تلویزیون پخش میشود که قسمتهای آخرش بیشتر ساخت خودم است. سریالهای دیگر هم اگر موضوع جذابی باشد خیلی دوست دارم کار کنم. وقتی که برای تلویزیون کار میکنم دنبال موضوعاتی هستم که اکشن یا حرکت زیاد داشته باشد. اگر یک همچنین موضوعاتی داشته باشم به سراغش میروم به جهت اینکه به ساخت صحنههای اکشن علاقهمندم؛ البته اینکه میگویم به صحنههای اکشن علاقهمندم به این معنی نیست که از اول تا آخر فیلم صحنه اکشن باشد.
افخمیاز آخرین مجموعهاش «عملیات 125 » هم گفت. او در پاسخ به اینکه چه بخشی از اخلاق مداری یا اکشن را در این مجموعه پررنگ کرده است؟ توضیح داد: این مجموعه را از همان فصل اول که ساختم در ارتباط با دوستیهای مردانه بود. در ارتباط با جوانها و پسرهای جوان که آموزش میبینند و آتشنشان میشوند. قسمت آخر که اغلب سکانسها ساخت من است به این موضوع برمیگردد؛ یعنی همان دوستیهای مردانه، آموزش دیدن برای آتشنشان خوب شدن و تجربیاتی که آتشنشانان در موقعیتهای مختلف پیدا میکنند. در این سریال به طور مستقیم به اخلاق فکر نمیکنیم. به آدمها فکر میکنیم و به تجربیاتی که پیدا میکنند.
این کارگردان در عین حال افزود: بالاخره هر کسی که وارد میشود تا آتشنشان شود، فرد بااخلاقی هم است. در مورد آتشنشانان اینگونه نیست که روی اخلاقمداری آنها تاکید کنم چون خود موضوع به گونهای است که درباره آدمهایی است که اهل فداکاری برای مردم هستند. اما اینکه آتشنشان با وجود تجربیاتی که پیدا میکند، چه عکسالعملهایی، حالتها و عواطف انسانی بروز میدهد که در شرایط عادی از افراد بروز نمیکند، موضوعاتی است که داستانها را امکانپذیر کرده است. افخمیدر پاسخ به اینکه علت چه بود که کارگردانهای مختلف «عملیات 125 »را ساختهاند و در پایان هم به عهده شما گذاشته شد؟ توضیح داد: از اول بنا نبود همه را من کارگردانی کنم. همان فصل اول را هم بنا بود منوچهر هادی کار کند و شریکی با آن کار کنیم ولی منوچهر هادی رفت سر فیلم سینمایی و مشغول به کارهای خودش شد. پنج اپیزود از بخش اول را نیز راما قویدل ساخت.
فصل دوم را که آقای آهنج ساخت، آقای آبپرور نیز کار کردند که دچار مشکلات شد به دلیل اینکه به «هوش سیاه» متعهد بود و بالاخره آخرش را هم خودم شروع کردم و ساختم. این کارگردان در پاسخ به اینکه به لحاظ محتوایی آیا همان روش کارگردانان قبلی را ادامه داد یا نه؟ گفت: من برگشتم به همان حالت تاکید روی جنبههای آموزشی، منتهی در یک سطح بالاتر و با آتشنشانهای با تجربهتر. با یک فرم دیگری به موضوعات پرداختم؛ یعنی بیشتر از اینکه به اکشن بپردازیم و اکشن مورد تاکید باشد، به شخصیتها و اشخاص پرداختیم و آنها مورد تاکید هستند.
تلویزیون نزدیک به رادیو است
او در بخش دیگری از گفتوگوی خود با این پرسش ایسنا مواجه شد که در شرایط فعلی تلویزیون، چطور ریسک میکند و برای تلویزیون سریال میسازد؟ گفت: فیلمسازی در تلویزیون نسبت به سینما مثل این است که شما رمان بنویسید. وقتی برای سینما کار میکنید انگار یک داستان کوتاه مینویسید. داستانی که در یک جلسه میشود خواند. در حد 50 و 60 صفحه که در یک ساعت و نیمه میشود آن را خواند؛ بنابراین کار کردن در تلویزیون با سینما خیلی فرق میکند. من فکر میکنم به عنوان رسانه، تلویزیون بین سینما و رادیو قرار دارد. یعنی بیشتر نزدیک به رادیو است تا سینما! او در این زمینه توضیح داد: در حال حاضر آنچه که از یک سریال یا فیلم تلویزیونی در خانه دریافت میشود، صداست. به گونهای که بعضی وقتها تماشاگر در آشپزخانه است و فقط صدا را دارد و از طریق آن کار را دنبال میکند.
رادیو از تلویزیون بهتر است
او با اعتقاد بر اینکه رادیو از تلویزیون بهتر است، گفت: یعنی اگر قرار باشد بگویم کدام دو رسانه از سه رسانه قویتر و جدیترند، به نظر سینما و رادیو هستند. به هر حال رادیو با گوش مردم سر و کار دارد و از جنبهای افراد را درگیر میکند. در سینما هم که گوش و چشم در اختیارفیلمساز قرار میگیرد.
بزرگداشت نوروز جهانی در قلب آمریکا
مجمع عمومی سازمان ملل متحد در اسفندماه 1388 با تصویب قطعنامهای تحت عنوان « روز بینالمللی نوروز» برای نخستین بار در تاریخ این سازمان ، نوروز ایرانی را به عنوان یک مناسبت بینالمللی به رسمیت شناخت .
در سومین سالگرد تصویب این قطعنامه ، جلسهای به میزبانی جمهوری اسلامی ایران و کشورهای افغانستان، آذربایجان، هند، عراق، قزاقستان، قرقیزستان ،پاکستان ،تاجیکستان ،ترکیه، ترکمنستان و ازبکستان با حضور جمع قابل توجهی از مقامات ارشد سازمان ملل ، دیپلماتهای مقیم سازمان ملل ، نخبگان ،چهرههای دانشگاهی و نمایندگان رسانههای بینالمللی و آمریکایی در محل سازمان ملل متحد برگزار شد .
محمد خزاعی، سفیر و نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران نزد سازمان ملل متحد در نیویورک طی سخنانی در این مراسم فرا رسیدن نوروز و سال جدید را از سوی ملت بزرگ ایران که ریشه چندین هزار ساله در تاریخ و تمدن بشری دارد، تبریک گفت .
سفیر و نماینده دائم کشورمان در تشریح این مناسبت ارزشمند ایرانی - اسلامی تاکید کرد : نوروز به مفهوم تجدید عشق، صلح، همکاری و بخشش میان انسانها می باشد.
وی اضافه کرد: نوروز سمبل وحدت و عامل اتصال میان ملتها به ویژه 12 کشور حوزه نوروز میباشد.
بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل نیز طی سخنانی با ابراز خوشحالی از حضور در این مراسم گفت: نوروز یک مراسم باستانی است که مردم را از فرهنگهای گوناگون دور یکدیگر گرد میآورد و آنها را به یکدیگر نزدیک میسازد.
وی با تشکر از برگزاری مراسم جشن بینالمللی نوروز از سوی کشورهای ترتیب دهنده به ویژه سفیر و نماینده دائم کشورمان افزود: نوروز فرهنگ مشترک مناطق مختلفی از آسیای میانه تا افغانستان، قفقاز و خاورمیانه است و نوروز مراسمی است که ارزشها، انساندوستی و نزدیکی فرهنگی میان اقوام مختلف را گسترش میدهد.
در این جلسه سفرا و نمایندگان دائم کشورهای حوزه نوروز نیز دیدگاههای خود را در خصوص نوروز و ابعاد بینالمللی این روز بیان کردند .
ارتباط محمدعلی کشاورز با یک خودکشی!
تماشا: اردیبهشت سال آینده، محمد علی کشاورز، تئاتر «مستنطق» را روی صحنه خواهد برد. او در این مورد به سینما پرس گفته است: «مستنطق را دورخوانی کرده ایم و احتمالا اردیبهشت سال آینده به صحنه می رود.
چند ماهی است که به فکر اجرای نمایشی با نام »مستنطق« هستم، در صورت مساعد بودن وضعیت جسمی خود این نمایش را اردیبهشت سال آینده در فرهنگسرای نیاوران روی صحنه می برم.»
او ادامه داد: «لاچین دربندی و فریده صابری بازیگران این نمایش هستند، هنوز تمریناتی جدی برای این نمایش شروع نشده است اما روخوانی نمایش را انجام داده ایم.»
به گفته کشاورز، «مستنطق» نمایشی نیمه کلاسیک است و موضوع آن در مورد دختری است که از روستا به شهر آمده و شهر دچار مشکلاتی می شود که در نهایت به خودکشی او منجر می شود.
حمله هکرها به کیم کارداشیان، بیانسه و...
به گزارش برترین ها، این وبسایت مدارکی را منتشر نموده که به نظر می رسد ارقام مربوط به شماره های تأمین اجتماعی، مبالغ رهن منزل، اطلاعات کارت اعتباری، اطلاعات وام خودرو و صورتحساب های بانکی مهم افراد فوق باشد. معاون رئیس جمهور آمریکا، جو بایدن، دادستان کل، اریک هولدر، و وزیر سابق کشور، هیلاری کلینتون، هم قربانی این حمله بوده اند، ولی گویا اطلاعات مالی زیادی از آنها بدست نیامده است. با آنکه صحت این اطلاعات قطعی نیست، ولی به نظر می رسد که واقعی باشد.
اداره پلیس لوس آنجلس و اف بی آی روی این پرونده کار می کنند، ولی هیچکدام تاکنون جزئیات زیادی در مورد این موضوع فاش نکرده اند. اف بی آی تأیید می کند که از وجود وبسایت موردبحث آگاه است.
اف بی آی توضیح داد که این حقه doxxing نام دارد که به معنای "روند بدست آوردن یا استنتاج اطلاعات درباره یک فرد بر اساس مجموعه محدود اطلاعات اولیه" است و همچنین گفت که قبلاً با چنین مسئله ای مواجه بوده است.
جالب است که علاوه بر ستاره ها و سیاستمداران آمریکا که هدف حمله هکرها قرار گرفتند، خود رئیس پلیس لوس آنجلس، چارلی بک، و رئیس اف بی آی، رابرت مولر، هم قربانی این حمله بودند.
پلیس لوس آنجلس عصر دوشنبه اعلامیه ای صادر کرد مبنی بر اینکه "کارآگاهان اداره پلیس لوس آنجلس در حال تحقیق و تفحص بر روی مسئله فاش شدن اطلاعات شخصی رئیس پلیس چارلی بِک، هستند.
ظاهراً این لزوماً یک رویداد حمله هکری نیست. بلکه داکسینگ است... این نوع حمله قبلاً هم دوبار برای رئیس پلیس اتفاق افتاده بود. ما اجازه نداریم درباره افراد دیگری که در این وبسایت به آنها اشاره شده، حرفی بزنیم. در مورد این قضیه هیچ توضیح یا کنفرانس مطبوعاتی دیگر ارائه نخواهد شد."
اشتون کوچر و خانواده کارداشیان-جنر هم در چند ماه اخیر قربانی این حمله ها بوده اند که البته بعضی از آنها هشدار کاذب بوده است.
یک پسر 12 ساله هم به اشتون کوچر تهمت زده بود. در ماه اکتبر گذشته، او با 911 تماس گرفت و ادعا کرد که در منزل اشتون کوچر، تفنگ و مواد منفجره وجود دارد، که البته این ادعا صحت نداشت. همین پسر برای جاستین بیبر هم دردسر درست کرد که به گزارش TMZ بعد از محکومیت این پسربچه، احتمالاً بیبر شکایت خود را پس می گیرد.
استان هایی که شاید بعدها نامشان را بشنوید
اینها شاید استانهایی باشند که در دولتهای بعدی به رسمیت شناخته شوند:
استان کاشان
کاشان هم به دلیل جاذبههای گردشگری و زمینههای تاریخی، راهبردی، صنعتی، علمی و فرهنگی ای که دارد، درخواست جدایی از اصفهان و مستقل شدن را مطرح کرده است. طرح استان شدن این شهر در دولت نهم کمی جدیتر از بقیه طرحها مطرح شده بود و احمدینژاد در سفری که دو سال قبل به این شهر داشت، از مردم خواست جمعیتشان را بیشتر کنند تا استان شوند.
او گفته بود: «يک ايراد قانوني وجود دارد و آن بحث جمعيت است که البته سه راه وجود دارد. يک راه آن فقط دست شماست و راه ديگر آن دست مجلس است و راه ديگر آن نيز تلفيقي است. همفکري کنيد و يک راه پيدا کنيد... چه چيزي بهتر از اين که به جاي 300 هزار کاشاني انقلابي و مومن، يک ميليون کاشاني نجيب داشته باشيم؟» کاشان در حال حاضر فرمانداری ویژه دارد.
استان خلیج فارس
پیشنهاد تشکیل استان خلیج فارس اما در اردیبهشت ماه 91 در مجلس مطرح شد. ولی اسماعیلی، عضو کمیسیون شوراها و سیاست داخلی مجلس خواسته بود در آﺳﺘﺎﻧﻪ روز ملی خلیج فارس اﺳﺘﺎن ﺗﻮرﯾﺴﺘﯽ ﻓﺮھﻨﮕﯽ ﺧﻠﯿﺞ ﻓﺎرس که در بر گیرنده جزایر استان هرمزگان است تشکیل شود و مرکز آن ابوموسی باشد. اگر چنین اتفاقی بیفتد، جزایر قشم و کیش و بنادر لاوان، لنگه، سیری، جزایر تنب بزرگ و تنب کوچک از شهرهای این استان خواهند بود.
استان زاگرس
استان زاگرس هم ایده دیگری است که اهالی لرستان آن را مطرح کردهاند تا با مرکزیت بروجرد در شرق لرستان فعلی تشکیل شود. استانی که البته درباره نام آن اتفاق نظر زیادی وجود ندارد و به نامهای بوستان، بروجرد و لرستان شرقی هم از آن نام برده شدهاست.
طرح اولیه تشکیل این استان در سال ۱۳۷۵ و هنگام سفر رئیس جمهور وقت، آیت الله هاشمی رفسنجانی به بروجرد ارائه شد. 4سال بعدنمایندگان بروجرد، ملایر و نهاوند به وزارت کشور نامه ای رسمی نوشتند و خواستار تشکیل استانی جدید با مشارکت این سه شهرستان شدند.
در دومین دوره ریاست جمهوری سید محمد خاتمی باز هم زمزمههای استقلال اداری بروجرد و تشکیل استان زاگرس مطرح شد و در نهایت در سال ۱۳۸۹، بعد از تشکیل استان البرز باز هم این بحث به مجلس آمد و این بار علاءالدین بروجردی و هادی مقدسی نمایندگان بروجرد در مجلس از رئیس جمهور تقاضای تاسیس استان زاگرس را مطرح کردند. درخواستی که البته تا الان مورد بررسی جدی قرار نگرفته است.
استان زاگرس اگر تشکیل شود به احتمال زیاد شامل شهرهای نهاوند، بروجرد، ملایر، دورود، ازنا و الیگودرز خواهد بود.
استان بم
طرح این استان به وزارت کشور داده شده و در صورتی که بم استان شود، نواحی جنوبی و شرقی استان کرمان از آن جدا خواهد شد و استان بم را به مرکزیت شهر بم تشکیل خواهند داد. طرح تبدیل بم به استان را سال گذشته موسی غضنفرابادی، نماینده مردم بم در مجلس شورای اسلامی مطرح کرده و گفته بود: «چنانکه قصدی بر تقسیم استان کرمان وجود داشته باشد شرق استان کرمان با چهار شهرستان بم، ریگان، فهرج، و نرماشیر با توجه به زیر ساختهای موجود و جمعیت زیاد منطقه لازم به عنوان استان مستقل تحت استان بم لحاظ شود در غیر این صورت شاهد تنشهای شدیدی در منطقه خواهیم بود.»
البته به جز این، جنوب نشینان کرمان هم به مستقل شدن چشم دارند و در طرحی که به نام استان کرمان جنوبی ارائه کرده اند، خواستار تشکیل استانی شدهاند که مرکز آن جیرفت است.
استان خوزستان شمالی
ایده این استان را اولین بار نماینده مردم دزفول در مجلس مطرح کرد. سید احمد آوایی گفته بود با توجه به این که دزفول دومین شهر پرجمعیت استان خوزستان است و جمعیت این شهر در کنار ایذه، شوش، شوشتر، مسجد سلیمان، اندیمشک، گتوند و لالی بیش از یک میلیون نفر میشود، میتواند مرکز استان خوزستان شمالی قرار گیرد.
استان سربداران
این نام استانی است که مدتهاست مردم سبزوار درخواست تشکیل آن را دارند. تقریبا از همان زمانی که استان خراسان به سه بخش شمالی، رضوی و جنوبی تقسیم شد و بازاریان سبزوار در اعتراض به طرح تقسیم خراسان مغازه هایشان را تعطیل کردند و به این اتفاق واکنش نشان دادند. با این حال جمعیت کم سبزوار و شهرستانهای اطرافش یکی از بزرگترین دلایل استان نشدن این منطقه بوده است.
استان شاهرود
شاهرودیها هم مدتی است درخواست استان شدن دارند. کاظم جلالی نماینده دوره هشتم و نهم مجلس که طرح این استان را در مجلس هم پیشنهاد داد، معتقد است وسعت زیاد شهرستان شاهرود در مقایسه با استانهایی مثل گیلان، مازندران، تهران، قم و قزوین و همچنین موقعیت آن در اتصال شرق به غرب و شمال به جنوب کشور دلایل خوبی برای شکل گیری استان شاهرود هستند. ضمن این که جمعیت شاهرود از جمعیت شهر سمنان هم بیشتر است.
استان گلشن
اگر طرح شکل گیر استان گلشن مورد تایید قرار گیرد، شهرستانهای طبس از استان یزد، خور و بیابانک از استان اصفهان و بشرویه از استان خراسان جنوبی با یکدیگر یک استان جدید را تشکیل خواهند داد که مرکز آن شهر طبس خواهد بود. این طرح را اولین بار محمد کریم عابدی نماینده مردم طبس، فردوس، سرایان و بشرویه در مجلس مطرح کرد ولی هنوز به طور جدی به آن پرداخته نشده است.
استان مازندران غربی
اگر قرار باشد استان مازندران غربی شکل بگیرد، باید شهرستان رودسر از استان گیلان به همراه شهرستانهای رامسر، تنکابن، عباس آباد، چالوس، نوشهر و نور و رویان از استان مازندران جدا شوند و با مرکزیت تنکابن این استان را تشکیل دهند. زمزمههای شکل گیری استان مازندران غربی اولین بار در همایش توسعه علمی غرب مازندران مطرح شد.
دلیل ایجاد چنین استانی هم فاصله زیاد غرب مازندران تا مرکز استان و عدم رسیدگی مشکلات مردم منطقه در مرکز استان اعلام شده بود. با این حال، مخالفتهای معاونت سیاسی امنیتی استانداری مازندران مانع از به کرسی نشستن حرف نمایندگان این استان در مجلس شده است.
به جز این استان ها، طرح تشکیل استان کردستان شمالی به مرکزیت بوکان، استان لارستان به مرکزیت لار و استان تالش به مرکزیت آستارا هم تا به حال در مجلس مطرح شده که هنوز بررسی جدی روی آنها صورت نگرفته است.
«کلاه قرمزی» با مهناز افشار میآید
خبرگزاری فارس: باوجود تائید و تکذیبهای بسیار درباره ساختن سری جدید «کلاه قرمزی» برای نوروز 92 و مواجه این سریال با مشکلات مالی، سرانجام خبر کلید خوردن این سریال اعلام شد.
تصویربرداری این مجموعه تلویزیونی به کارگردانی ایرج طهماسب و حمید جبلی دقیقا در همان زمان تائید و تکذیبهای پیاپی کلید خورده بود و گروه مشغول تصویربرداری بودند. تا به حال نیز چند قسمت از این مجموعه با حضور ستارگان سینما نظیر مهناز افشار ضبط شده است.
همچنین رضا عطاران از جمله افرادی است که گروه سازنده با او وارد مذاکره شدهاند، اما او هنوز جلوی دوربین نرفته است.
سال گذشته خبر حذف جیگر از این مجموعه به یکی از اخبار داغ تبدیل شد و با واکنشهای بسیاری همراه شد. علی زارعان مدیر گروه کودک و نوجوان شبکه دو این موضوع را تکذیب و عنوان کرد که در سری جدید هم حتما این عروسک حضور خواهد داشت.
از جمله اقدامات دیگر سازندگان مجموعه کلاه قرمزی راهاندازی کلوپ هواداران این عروسک محبوب است تا اخبار این پروژه به طور رسمی از این سایت به علاقهمندان منتقل شود.
عوامل اصلی «کلاه قرمزی» عبارتند از: نویسندگان: حمید جبلی، مدیر هنری: حبیب رضایی، کارگردان تلویزیونی: میثم مولایی، طراح صحنه: مجید میرفخرایی، مدیر صحنه: علی قائم مقامی، طراح لباس: ژاله، صداگذاری: فرامرز ابوالصدق، صدابردار: بابک اخوان، گریم: مهرداد میرکیانی، عطاخانی، مدیر تصویربرداری: فرشید رسولی.
شگفتی همگان از زيبايي مدل ايراني +عکس
پرداد: اين زن که " ياسمين لو بن" نام دارد در حال حاضر 48 ساله است اما زيبايي بيش از اندازه و جواني و شادابي چهره و اندامش باعث شگفتي همگان شده است. او يک دختر 23 ساله دارد که در زمينه مدلينگ فعاليت دارد و اکثرا با هم ديده ميشوند.
ياسمين به قدري زيبا و جوان است که هيچ کس باور نميکند او دختري به اين سن و سال داشته باشد و بيشتر تصور ميشود که اين دو مدل زيبا خواهر باشند.
ياسمين مادر 3 فرزند است و 30 سال است که به حرفه مدلينگ مشغول است. در حال حاضر او در اروپا و بخصوص بريتانيا يک قدم از ديگر مدلهاي معروف پيش است.
در تازه ترين کار او به همراه دختر 23 ساله اش " امبر" براي سالگرد 40 سالگي يک مجله مد معروف به نام "مون سون" تصاويري با لباسهاي سنتي آسيايي در هندوستان ثبت کرده است.
او در اين تصاوير به قدري جوان و زيبا به نظر ميرسد که هيچ بيننده اي تصور نميکند او يک زن 48 ساله باشد. بسياري از مجلات مد او را با مدلهاي جوان و معروفي چون " رزي هانتينگتون" ، " ليلي دونالدسون" و " الساندرو آمبروسيو" مقايسه کرده اند.
تصاویر جدید گلشیفته فراهانی در فرانسه
روزگار نو: گلشیفته فراهانی بازیگر سابق سینمای ایران که تصویر او را در فیلم متعهد و اخلاقی «میم مثل مادر» و «به نام پدر» هنوز به یاد داریم، در تازه ترین فعالیت خود با مجله فرانسوی «استاندارد» همکاری کرده و عکس های جدیدی از وی در این مجله به چاپ رسیده است.
زوج معروف سینمایی از هم جدا شدند؟
آفتاب: برخی منابع خبری ادعا می کنند که این زوج مشهور در طول تابستان برای مدتی از هم جدا شده اند.
این زوج که ۱۲ سال است با هم ازدواج کرده اند در طول چند سال گذشته با مشکلات بسیار زیادی روبرو شدند . بیماری سرطان مایکل ، زندانی شدن پسر مایکل و بیماری افسردگی کاترین از جمله این مشکلات بودند.
برخی منابع خبری ادعا می کنند که مایکل ۶۸ ساله برای مدتی از کاترین ۴۳ ساله و دو فرزند شان جدا شده و در جای دیگری جدا از آنها زندگی کرده است.
یک منبع خبری گفت:« در طول مدتی که مایکل با بیماری سرطان دست و پنجه نرم می کرد ، کاترین بخاطر بیماری افسردگی تحت درمان بود و پسر مایکل با نام کامرون به زندان رفته بود ، ظاهرا" این زوج به این نتیجه رسیده بودند که برای مدتی نمی توانند با هم زندگی کنند.»
« به همین دلیل مایکل برای مدت کوتاهی به یک خانه اجاره ای رفت . مشکل آنها آنقدر حاد بود که ممکن بود حتی به جدایی دائمی و طلاق هم بینجامد.»
« در آن زمان کاترین بخاطر بیماری روانی خود قرص های قوی مصرف می کرد و اگرچه این قرص ها به نوعی به درمان افسردگی او کمک می کردند اما از طرف دیگر باعث بوجود آمدن تغییرات زیادی در رفتار کاترین شده بودند و درواقع این قرص ها در بروز مشکل در روابط این زوج نقش بسیار زیادی ایفا کردند.»
«بناربراین مایکل برای مدتی در یک ملک اجاره ای که صاحب آن یکی از دوستان مالتی میلیونر آنها بود ماند . این ملک بزرگ یک خانه ۹ اتاق خوابه بود و فقط چند مایل با خانه مشترک او و کاترین فاصله داشت.»
« اما کاترین قصد داشت هرطور که ممکن است ازدواجش را حفظ کند زیرا او هنوز هم خیلی مایکل را دوست دارد ، بنا براین این زوج بخاطر فرزندانشان مشکلاتشان را حل کردند و دوباره خانواده را دورهم جمع کردند.»
عناوین روزنامه های امروز
منبع: جار